وصیت

وصیت

آنچه دوست دارم فرزندانم بدانند
وصیت

وصیت

آنچه دوست دارم فرزندانم بدانند

تبریک


عید میلادت مبارک

ساقی لب تشنگان عشق ...


گویند تو لب تشنه از آن معرکه رفتی ...

آن تشنه لبی برلب عشاق نشان بود

تا روز قیامت چو کسی آب ببیند ...

با عشق تو پیوند خورَد ، فلسفه آن بود...


صهبانا 


فوائد عسل و دارچین


1. درمان بیماری های قلبی: مخلوطی از عسل و پودر دارچین را تهیه کنید و به جای مربا روی نان قرار دهید و به طور منظم در وعده صبحانه صرف کنید. این روش در کاهش کلسترول، جلوگیری از بروز حمله قلبی، تنفس راحت و تقویت ضربان قلب موثر است. بیماران مبتلا به حمله قلبی نیز با مصرف روزانه این مخلوط از حمله قلبی بعدی در امان خواهند بود. بررسی روی سالمندان در آمریکا و کانادا نشان داده است، با بالا رفتن سن شاهرگ های حیاتی و سیاهرگ ها خاصیت انعطاف پذیری خود را از دست می دهد. عسل و دارچین به شاهرگ ها و سیاهرگ ها قدرتی تازه می بخشد.
1. درمان بیماری های قلبی: مخلوطی از عسل و پودر دارچین را تهیه کنید و به جای مربا روی نان قرار دهید و به طور منظم در وعده صبحانه صرف کنید. این روش در کاهش کلسترول، جلوگیری از بروز حمله قلبی، تنفس راحت و تقویت ضربان قلب موثر است. بیماران مبتلا به حمله قلبی نیز با مصرف روزانه این مخلوط از حمله قلبی بعدی در امان خواهند بود. بررسی روی سالمندان در آمریکا و کانادا نشان داده است، با بالا رفتن سن شاهرگ های حیاتی و سیاهرگ ها خاصیت انعطاف پذیری خود را از دست می دهد. عسل و دارچین به شاهرگ ها و سیاهرگ ها قدرتی تازه می بخشد.

2. از بین بردن اثر خارش نیش های حشرات: مخلوطی از یک سهم عسل، ٢ سهم آب ولرم و یک قاشق چایخوری پودر دارچین را روی قسمتی از بدن که احساس خارش می کنید، قرار دهید. خارش و درد در عرض یک یا ٢ دقیقه فروکش خواهد کرد.

3. درمان التهاب مفصل(آرتریت): روزانه، یک وعده صبح و یک وعده شب، مخلوطی از یک فنجان آب گرم، ٢ قاشق چایخوری عسل و یک قاشق چایخوری پودر دارچین مصرف شود. این مخلوط معجزه گر در صورت مصرف به طور منظم آرتریت های مزمن را نیز درمان می کند. بررسی های اخیر روی ٢٠٠ بیماری که قبل از صرف صبحانه از این مخلوط استفاده کردند نشان داد، ٧٣ نفر از آنان در عرض یک هفته کاملا از درد رهایی پیدا کردند و پس از یک ماه بیشتر افرادی که قادر به راه رفتن یا حرکت نبودند، بدون احساس هیچ دردی توانایی راه رفتن و تحرک خود را به دست آوردند.

4. جلوگیری از ریزش مو: قبل از دوش گرفتن مخلوطی از مقداری روغن زیتون داغ، یک قاشق چایخوری عسل و یک قاشق پودر دارچین را به مدت ٥ تا ١٥ دقیقه روی سر قرار دهید و سپس آن را بشویید.

5. از بین بردن عفونت مثانه: ٢ قاشق غذاخوری عسل به همراه یک قاشق چایخوری پودر دارچین را با مقداری آب ولرم حل کنید و آن را بنوشید. این روش باعث می شود که میکروب های مثانه از بین برود.

٦. درمان درد دندان: مخلوطی از یک قاشق چایخوری پودر دارچین و ٥ قاشق چایخوری عسل تهیه کنید و روی دندان خراب بمالید. این عمل را ٣ بار در روز تکرار کنید تا درد تسکین یابد.

7. کاهش کلسترول: ٢ قاشق غذاخوری عسل را با ٣ قاشق چایخوری پودر دارچین در یک لیوان چای حل کنید و بنوشید. این کار میزان کلسترول خون را طی ٢ ساعت به ١٠ درصد کاهش می دهد.

8. درمان سرماخوردگی: به مدت ٣ روز از مخلوط یک قاشق غذاخوری عسل با یک چهارم قاشق چایخوری پودر دارچین استفاده کنید. این روش برای درمان سرفه مزمن و سرماخوردگی و سینوزیت به کار می رود.

9. درمان ناباروری: برای برطرف کردن این مشکل، به مردان توصیه می شود ٢ قاشق غذاخوری عسل را قبل از خواب میل کنند. در کشورهای چین، ژاپن و خاوردور که با مشکل ناباروری مواجه اند، در طول روز مخلوطی از مقداری پودر دارچین و یک دوم قاشق چایخوری عسل را به طور مرتب روی لثه و داخل دهان خود قرار می دهند تا مخلوط حاصل از طریق بزاق وارد بدن شود. زوجی که مدت ١٤ سال بچه دار نمی شدند با شروع مصرف عسل و دارچین پس از مدت کوتاهی صاحب دوقلو شدند.

10. درد معده: مصرف عسل و پودر دارچین علاوه بر درمان درد و نفخ معده، زخم معده را نیز درمان می کند.

11. تقویت سیستم ایمنی: استفاده روزانه از عسل و پودر دارچین سیستم ایمنی بدن را تقویت کرده و بدن را از حمله باکتری و ویروس محافظت می کند. دانشمندان دریافتند که عسل دارای مقدار زیادی ویتامین و آهن است. مصرف مداوم عسل گلبول های سفید خون را تقویت می کند تا بتواند با باکتری ها و بیماری های ویروسی مقابله کند.

12. برطرف کردن سوء هاضمه: قبل از هر وعده غذا، پودر دارچین را روی ٢ قاشق غذاخوری عسل بریزید و میل کنید تا از ترشح اضافی اسید معده رهایی پیدا کنید زیرا این مخلوط غذاهای سنگین را به راحتی هضم می کند.

13. جلوگیری از آنفلوآنزا: دانشمندی در اسپانیا ثابت کرده که مخلوط عسل و دارچین دارای مواد مفید طبیعی است که از میکروب های آنفلوآنزا و سرماخوردگی جلوگیری به عمل می آورد.

14. افزایش طول عمر: مصرف دائم و مرتب عسل و پودر دارچین مانع پیری زودرس می شود. مخلوطی از ٤ قاشق چایخوری عسل، یک قاشق چایخوری پودر دارچین و ٣ فنجان آب گرم را با هم بجوشانید. سپس مخلوط به دست آمده را ٣ الی ٤ بار در روز به مقدار یک چهارم فنجان میل کنید. این مخلوط علاوه بر طراوت بخشیدن و نرم نگه داشتن پوست از پیری زودرس نیز جلوگیری می کند.

15. برطرف کردن جوش صورت: قبل از خواب مخلوط ٣ قاشق غذاخوری عسل و ١ قاشق چایخوری دارچین را روی جوش ها قرار دهید و روز بعد با آب ولرم بشویید. تکرار روزانه این کار به مدت ٢ هفته، جوش ها را از بین می برد.

١٦. درمان عفونت های پوستی: قرار دادن مخلوطی به مقدار مساوی از عسل و پودر دارچین روی قسمت های مختلف پوست، عفونت های پوستی و اگزما را نیز درمان می کند.

17. درمان سرطان: تحقیقات جدید انجام گرفته در ژاپن و استرالیا نشان داده، سرطان های پیشرفته معده و استخوان به طور موفقیت آمیزی درمان شده است. بیماران مبتلا به این سرطان ها ٣ بار در روز و به مدت ٣ ماه یک قاشق غذاخوری عسل و یک قاشق چایخوری دارچین را مخلوط و مصرف می کنند.

18. از بین بردن خستگی مفرط: مصرف نصف قاشق غذاخوری عسل و مقداری پودر دارچین در یک لیوان آب اول صبح و بعد از ظهر که بدن با افت نشاط روبه رو است طی یک هفته نیروی حیاتی بدن را افزایش می دهد.

19. از بین بردن بوی بد دهان: شما می توانید پس از بیدار شدن از خواب با محلولی از یک قاشق چایخوری عسل، مقداری پودر دارچین و آب گرم غرغره کنید تا در طول روز مشکل بوی بد دهان را نداشته باشید.

20. مشکل شنوایی: مصرف روزانه مقدار مساوی از عسل و پودر دارچین در صبح و شب مشکل شنوایی را برطرف می کند.

شایان ذکر است، عسل قابل مصرف در 20 مورد مذکور باید خام و پاستوریزه نشده باشد. زیرا که آنزیم های لازم به هنگام عمل پاستوریزه به علت حرارت دیدن از بین می رود.


برداشت از وبلاگ خوب : وبلاگ http://iran-hamedan.blogsky.com

کوچه ی دلواپسی ...


دلم سخاوت مواج چشمه را گم کرد


به خاک کوچه دلواپسی تیمم کرد

به رهگذار پر از پیچ و تاب شعله عشق

تمام دار و نداری که داشت هیزم کرد

زهی که به همت دریا دلی که جنت را

فدای پوره عشقی به قدر گندم کرد

قنوت بود و فنا ربنا عذاب النار

خدا به غربت بی حد خود تبسم کرد

به سر افرازی الوند عشق می ماند

سری که سجده به خشت شکسته خم کرد

سمند سر کش بوران کنار کوچه خزید

به گونه های ترک خورده ای ترحم کرد

ز یاد آینه ها رفت چهره مهتاب

از آن زمان که نگه در نگاه مردم کرد

شمیم عطر حضور است و لحظه معراج

یکی میانه این حلقه خویش را گم کرد

چه شعله ای است به سینای سینه ام ارفع؟

گمان کنم که دلی با دلم تکلم کرد

ارفع کرمانی

حاضر جوابى ها




حضرت على (علیه السلام )

یکى از یهودیان ، از روى غرض ورزى به امیر مؤ منان على (علیه السلام ) گفت :
((شما هنوز جنازه پیامبرتان را دفن نکرده بودید که درباره اش اختلاف نمودید!))
حضرت على (علیه السلام ) در پاسخ فرمود: ((ما درباره وصى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم اختلاف کردیم نه درباره خودش . اما شما (اجداد شما) یهودیان ، پس از آن که به همراه موسى (علیه السلام ) از دریا گذشتید و فرعونیان غرق شدند، به پیامبر خود گفتید: براى ما معبودى (بتى ) قرار بده ، همان گونه که بت پرستان معبودانى از بت دارند. موسى (علیه السلام ) در جواب فرمود: شما جمعیتى نادان هستید.))


حاضر جوابى عقیل

روزى معاویه در مجلسى بود، که عقیل (برادر حضرت على (علیه السلام )) نیز حضور داشت ، به مردم گفت : ((آیا شما ابولهب را مى شناسید؟ که خداوند سوره ((مسد)) را درباره او نازل کرده است ؟)) اهل شام گفتند: ((نه نمى شناسیم .))
معاویه گفت : ابولهب عموى این شخص (اشاره به عقیل ) است .
عقیل بى درنگ به مردم گفت : آیا شما زن ابولهب را که خداوند در قرآن در مورد او مى فرماید: همسر او هیزم حمل مى کرد و در گردنش ریسمانى از لیف خرما آویزان بود، مى شناسید؟ مردم شام گفتند: ((نه )).
عقیل گفت : ((این زن ، عمه معاویه است ، زیرا نام او ((ام جمیل )) دختر حرب بن امیه ، خواهر ابوسفیان بود.)) این پاسخ عقیل ، معاویه را سر افکنده کرد و دیگر زبان بازى ننمود.


حاضر جوابى مدرس

آورده اند که ، آیه الله شهید مدرس در حاضر جوابى بى نظیر بود؛ از جمله نوشته اند: در یکى دو مورد که مدرس نسبت به فرمانفرما انتقاد کرده و ایراد گرفته بود، به مدرس پیغام داد. خواهش مى کنم که حضرت آیه الله این قدر پا روى دم من نگذارند. مدرس جواب مى دهد: به فرمانفرما بگویید، حدود دم حضرت والا باید معلوم شود، زیرا من هر کجا پا مى گذارم دم حضرت والاست


حاضر جوابى داراب میرزا

مظفر الدین شاه قاجار از شاهزاده داراب میرزا، که ریش بلندى داشت ، پرسید: آیا در زمان فتحعلى شاه به تو بیشتر خوش مى گذشت یا در عهد سلطنت من ؟
داراب میرزا گفت : قربان هیچکدام ! براى این که در زمان فتحعلى شاه ریش دار مى پسندیدند و من آن وقت بى ریش بودم و در زمان شما بى ریش مى پسندند و من ریش به این بلندى دارم


حاضر جوابى فقیر در برابر توانگر

شخص فقیرى وارد مجلسى شد و نزدیک توانگرى نشست . توانگر که از نشستن او در نزدیکش ناراحت شده بود با ترش رویى خطاب به فقیر گفت : میان تو و خر چقدر فرق است ؟ فقیر فورا گفت : یک وجب (اشاره به آن که فاصله اش با توانگر بیش از یک وجب نبود) توانگر از این جواب سکوت کرد و سر افکنده شد.


حاضر جوابى طفل
یکى از حکما از طفلى پرسید: اگر به من بگویى که خدا کجا است ، یک عدد پرتقال به تو مى دهم . آن پسر در جواب گفت : من دو عدد پرتقال به شما مى دهم ، که بگویى خدا کجا نیست .


حاضر جوابى حسن بن فضل

در مجلس یکى از خلفا جمعى از دانشمندان حضور داشتند، که حسن بن فضل وارد شد؛ همین که خواست شروع به سخن گفتن نماید، خلیفه وى را مورد عتاب قرار داد و گفت : اى بچه ! تا بزرگتر از تو در مجلس مى باشد تو حرف مزن . فورا حسن بن فضل در جواب گفت : اى خلیفه ، نه من از هدهد کوچکترم و نه شما از حضرت سلیمان بزرگترید. مگر هدهد نبود که به سلیمان گفت : (... احطت بما لم تحط به ...) یعنى : پى برده ام به چیزى که تو به آن پى نبرده اى !


حاضر جوابى توسن خان

روزى فتحعلى شاه به توسن خان ترکمن گفت : روزى که ریش تقسیم مى کردند، تو کجا بودى که سهمت را بگیرى . فورا توسن خان در جواب گفت : قربان در آن وقت به طلب عقل رفته بودم .


حاضر جوابى شاگرد
معلم کمونیستى در سر کلاس درس ، به بچه ها گفت : بچه ها مرا مى بینید؟ همه گفتند: بلى ، دوباره سؤ ال کرد: این میز و تابلو و... را مى بینید؟ همه در پاسخ گفتند: بلى ، معلم ادامه داد، حال بچه ها خدا را مى بینید؟ گفتند: خیر. معلم گفت : پس حالا نتیجه مى گیریم که خدایى وجود ندارد!
فورا یکى از شاگردان گفت : بچه ها شما تابلو را مى بینید؟ گفتند: بلى ، شاگرد دوباره سؤ ال کرد: بچه ها آقا معلم را مى بینید؟ گفتند: بلى ، شاگرد گفت : اما آخرین سؤ ال بچه ها عقل آقا معلم را هم مى بینید؟ گفتند: خیر، شاگرد گفت : پس حالا که عقل معلم را نمى بینیم ، نتیجه مى گیریم که آقا معلم عقل ندارد!


حاضر جوابى کودک

روزى ابوحنیفه از محلى مى گذشت ، دید طفلى از جاى گل آلودى راه مى رود. او را صدا زد و گفت : بچه جان مواظب باش نلغزى ، طفل بى درنگ در جواب گفت : لغزش من سهل است . تو مواظب خودت باش که نلغزى چون از لغزش تو پیروانت هم مى لغزند. ابو حنیفه از هوش و زکاوت آن طفل تعجب کرد!


حاضر جوابى مؤ من طاق

پس از شهادت امام صادق (علیه السلام )، یکى از مخالفان آن حضرت به مؤ من طاق که از شاگردان آن حضرت بود، به عنوان طعنه گفت : امام تو از دنیا رفت . مؤ من طاق فورا در پاسخ گفت : اما پیشواى تو ((شیطان )) تا قیامت زنده است .


حاضر جوابى سبط بن جوزى

سبط بن جوزى مدت مدیدى در میان شیعه و سنى زندگى مى کرد. هر کدام از طرفداران دو مذهب شیعه و سنى او را به خود نسبت مى دادند. روزى براى روشن شدن این که او شیعه است یا سنى ؟ در میان جمعى از او سؤ ال کردند، على (علیه السلام ) افضل است یا ابابکر؟ فورا گفت : ((من کانت بنته فى بیته )) کسى که دخترش در خانه اوست . کسى از پاسخ او نفهمید که او واقعا شیعه است یا سنى زیرا هم دختر پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم در خانه على (علیه السلام ) بوده و هم دختر ابوبکر در خانه پیامبر صلى الله علیه و آله . باز در مجلسى دیگر از او سؤ ال کردند که خلفاى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم چند نفر بودند.
او با حالت عصبانیت جواب داد: چند بار بگویم ؟! چهارتا، چهارتا، چهارتا. باز معلوم نشد او سنى است یا شیعه ، چون سه بار تکرار کرده بود شیعیان فکر کردند که او با این تعبیر مقصودش خلفاى دوازده گانه است که سه چهارتا مى شود دوازده تا. و اهل سنت هم فکر کردند، او سنى است و چند بار تاکید کرده که خلفاى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم چهارتا هستند.


حاضر جوابى بهلول

روزى وزیر دربار هارون الرشید به بهلول گفت : خوش به حال تو، زیرا خلیفه ، تو را رئیس خوک ها و گرگ ها نموده است !
بهلول بى درنگ گفت : اکنون که تو از این مطلب آگاه شدى ، اینک از طاعت و فرمان من خارج مشو.


آیه الله حکیم و بن باز

مرحوم آیه الله العظمى سید محسن حکیم قدس سره که مرجع شیعیان و زعیم حوزه علمیه نجف بود، در سفرى که به عربستان داشت ، در جلسه اى با ((بن باز)) مفتى آن روز آن کشور (که نابینا بود) مواجه شد.
بن باز، ظاهرا به دیدن آقاى حکیم رفته بود ولى در واقع قصد داشت با ایشان جدال کند و افکار وهابیگرى خود را مطرح نماید.
در این جلسه ، بن باز، از آیه الله حکیم پرسید: شما شیعیان چرا به ظواهر قرآن عمل نمى کنید؟ آیه الله حکیم در جواب گفتند: این دیدار جاى چنین صحبت هایى نیست ، بگذارید به احوالپرسى برگزار شود. بن باز، سماجت کرده و خواستار دریافت جواب شد. آیه الله حکیم ، ناچار به بن باز گفتند: اگر قرار باشد به ظاهر قرآن تکیه کنیم و همان را معیار عمل به آن قرار دهیم ، باید معتقد شویم که شما به جهنم خواهید رفت ! بن باز، با تعجب پرسید چرا؟ آیه الله حکیم گفتند: چون قرآن مى فرماید: و من کان فى هذه اعمى فهو فى الاخره اعمى و اضل سبیلا(34) ؛ ((کسى که در این جهان (از دیدن چهره حق ) نابینا باشد، در جهان آخرت هم نابینا و گمراه تر خواهد بود)). و شما که از دو چشم نابینا هستید، طبق ظاهر این آیه باید در آخرت هم نابینا باشید و در زمره گمراهان که اهل جهنمند، قرار بگیرید. بنابراین ظاهر بسیارى از آیات قرآن مقصود نیست !(35)


برداشت از سایت غدیر / حکایات / جنگ جوان / حاضر جوابی ها

صهبای دوست ...


مرحبا ای عشق شورانگیز بی پروای دوست

سوختی ما را عجب در آتش سودای دوست
در همه گیتی جمال یار می بینم عیان
عالم است آیینه پیش طلعت زیبای دوست
نیست عاقل هر که از شوق رخش مجنون نگشت
عقل کل دیوانه ی عشق جهان آرای دوست
خلق با طیّار می گردند گرد مهر وماه
سیر ما با رفرف عشق جهان پیمای دوست
ما خمارآلوده ی آن چشم مستیم از الست
جان هشیاران عالم بیهُش از صهبای دوست
چشم عقل و هوش،‌ مدهوش فروغ حسن یار
دیده ی دل بر رخ پیدای ناپیدای دوست
غیر جانبازی نخواهد عاشق مشتاق یار
چشم بر ساحل ندارد غرقه ی دریای دوست
گرالهی هفت دریا اشک بارد در فراق
قطره ای خواهد ز بحر وصل بی پهنای دوست
مهدی الهی قمشه ای

تاملی درباب سلامت و معنویت



تا حالا به معنی کلمه سلامت فکر کرده اید؟ آیا هر کس بیمار نیست سالم است؟در جواب این دو سوال میتوان مفهوم سلامت را این طور توضیح داد: سازمان بهداشت جهانی سلامت را به صورت رفاه کامل جسمی، روحی، معنوی و اجتماعی تعریف میکند به گونه‌ای که شخص با آن بتواند یک زندگی با نشاط و پربار داشته باشد. به عبارت دیگر سلامتی فقط فقدان معلولیت یا بیماری نیست.
به جملات بالا یک بار دیگر نگاه کنید.
بر اساس این تعریف سلامت دارای ابعاد مختلفی است که تنها یکی از آنها بعد جسمی است. سلامت روانی و معنوی که شاید در بسیاری اوقات از سلامت جسمی هم مهمتر باشند، دو بعد دیگر سلامت کامل را میسازند. همه اینها یعنی اینکه برای داشتن سلامت کامل باید جسم، روان و روح انسان همگی سالم باشند. حتما میپرسید روان چه فرقی با روح دارد و مگر سلامت روان همان سلامت روح نیست؟ بله این دو با هم تفاوت دارند. مثلا بسیاری از بیماریهای روانپزشکی به دلیل عملکرد نادرست مغز بروز میکنند که شاید بتوان این عملکرد نادرست را به کمبود یا ازدیاد یک ماده شیمیایی در محیط مغز نسبت داد. ولی قضیه در مورد روح پیچیدهتر از اینهاست و اعتقادات و باورها و ارزشهای معنوی را نمیتوان به این سادگی درک و لمس کرد و آنها را به فعل و انفعالات شیمیایی و فیزیکی نسبت داد.
● معنویت چیست؟
معنویت راهی است که با آن می توان در زندگی به امید،آسایش، و آرامش درونی دست یافت. به عبارت دیگر سلامت معنوی انسان از طریق اعتقاد به یک نیروی برتر که در زندگی از او حمایت میکند تامین میشود.
بسیاری از مردم دنیا این راه را در مذهب پیدا میکنند. حتی کسانی که به مذهبی نیز تعلق ندارند برای سلامت معنوی خود به راههایی چون گوش کردن موسیقیهای اصیل، انجام کارهای هنری و ارتباط برقرار کردن با طبیعت متوسل میشوند.
● معنویت چه ربطی به سلامت دارد؟
بدن ما از جسم، روح و روان تشکیل شده که همگی با هم ارتباط دارند و سلامت یا بیماری هریک از این اجزا روی جزئی دیگر اثر میگذارد؛ سلامت معنوی بعد روحی سلامت است. امام محمد غزالی در کتاب احیا مینویسد: هر عضوی از بدن ما وظیفهای دارد که وقتی آن را خوب انجام ندهد یعنی بیمار شده است؛ وظیفه روح یا قلب معنوی هم شناخت خالق و ارتباط با اوست. بسیاری از تحقیقات نشان میدهند که چیزهایی مثل باورهای مثبت، احساس آسایش و قدرتی که از پایبندی به مذهب به دست میآید، تمرکز حواس و دعا کردن میتوانند بر احساس سلامت انسان و بهبود زودتر بیماریها تاثیر مثبت داشته باشند.
معنویت باعث میشود که شما احساس بهتری داشته باشید و در نتیجه قدرت بیشتری برای مقابله با بیماری ها به دست خواهید آورد و همین امر حتی اگر بیماری شما را شفا ندهد سبب بهتر شدن شما میشود یا به شما کمک میکند بهتر با این بیماری کنار بیایید.مرکز ملی طب سنتی و طب جایگزین در آمریکا در مورد تاثیر دعا کردن بر سلامت خود فرد و اطرافیان، بیش از۱۳ هزار نفر را مورد بررسی قرار داده و دریافته است: ۵۴ درصد از آمریکاییها برای افزایش سلامتشان از دعا کردن کمک میگیرند و ۵۲ درصد آنها از دیگران میخواهند که برای سلامت آنها دعا کنند. دکتر کاترین استونی از مرکز ملی طب جایگزین و سنتی آمریکا میگوید: برای کشف ارتباط میان معنویت و سلامتی به تحقیقات زیادی نیاز است ولی ما تاکنون به شواهدی دست یافتهایم که نشان میدهند وابستگی مذهبی و انجام کارهای مذهبی باعث سلامت بیشتر و عمر طولانیتر میشوند. این امر را میتوان به کارکرد بهتر سیستم ایمنی بدن و قلب و عروق نسبت داد. هرچند این قضیه کاملا اثبات نشده است ولی کارهای مذهبی برای برخی از افراد راهی برای کاهش استرس محسوب میشود و همین کاهش استرس میتواند منشا فواید بسیاری برای سلامت روح و جسم باشد.
● دشمنان سلامت روح
قرآن کریم درباره سلامت معنوی اشارات بسیاری دارد و در آن برخی موارد دشمن سلامت روح دانسته شدهاند مثل: غرور، ریا، حسادت، سوءظن، عصبانیت و بخل.
تاثیر این عوامل بر سلامت جسم نیز در مطالعات دانشمندان اثبات شده است،مثلا دانشمندان دریافتهاند که کسانی که زیاد عصبانی میشوند، عمر کوتاهتری از سایرین دارند. نیازی به گفتن نیست که کینه و حسد و سوءظن تا چه حد انسان را از خواب و خوراک و لذت بردن از زندگی محروم میکند و به این ترتیب به سلامت جسم و روح آسیب میزند.
● چطور میشود از لحاظ معنوی سالم بود؟
اگر دوست دارید سلامت معنوی داشته باشید، بد نیست نکات زیر را امتحان کنید.اما همیشه به یاد داشته باشید که برای رسیدن به سلامت معنوی راههای زیاد و مختلفی وجود دارد.
سعی کنید خود را از چیزهایی که به روحتان آسیب میزنند دور نگاه دارید.
قدر چیزهایی را که در زندگی سبب احساس عشق، آرامش درونی و قدرت در شما می شوند بدانید.
هر روز زمانی را به کارهایی از این قبیل اختصاص دهید: خواندن آیاتی چند از قرآن کریم، انجام فرایض مذهبی، دعا یا عبادت کردن، انجام کارهای خیریه، تمرکز، شرکت در مراسم دعای گروهی مانند دعای کمیل، دعای عرفه، دعای ابوحمزه ثمالی و... یا کتابهای الهام بخش، پیادهروی در طبیعت، فکر کردن در سکوت، یا ورزش کردن.
سعی کنید این احساس مثبت را در خود ایجاد کنید که شما دارای روح پالایش شده و حس خیرخواهی برای مردم دیگر هستید .
آذین محبی نژاد
برداشت از : ویستا

از عادت فکرتان غفلت نکنید


وقتی که از "عادت" و "عادت کردن" صحبت می‌شود، بیشتر ما به یاد رفتارهایی چون خوابیدن و بیدار شدن سرساعتی معین، دوش گرفتن پیش از خواب و یا ناخن جویدن و سیگار کشیدن می‌افتیم. عادات رفتاری قابل مشاهده که گاه خوب و گاه ناپسندند، از عادات فکری سرچشمه می‌گیرند. افراد باهوش و خلاقی هستند که به خاطر داشتن عادات نادرست و اشتباه فکری، مقدار زیادی از نیروی ذهنی و خلاقیتشان را یا بی‌استفاده رها می‌‌کنند و یا هدر می‌دهند. عادات صحیح فکری، زندگی را آسان‌تر نموده از تاثیر عادات و الگوهای فکری نادرست که فکر و ذهن را به طور خودکار برنامه‌ریزی می‌کرده‌اند، می‌کاهند.

در طول زندگی، ذهن و جریان فکری ما به دفعات و طی پروسه‌های گوناگون برنامه‌ریزی می‌شود. خواندن و نوشتن به زبان مادری یا هر زبان دیگری که فراگیریم، رانندگی و تایپ حرفه‌ای اعمالی هستند که پس از یادگیری و مدتی تمرین مداوم و مستمر، بدون فکر کردنی آگاهانه به راحتی انجامشان می‌دهیم و چه بسا اگر فکر کنیم که چطور باید کلمات را بخوانیم و مداد را چگونه حرکت دهیم، دنده‌ها را چطور باید عوض کنیم یا کدام انگشت مال کدام دکمه کیبورد است، اشتباه هم خواهیم کرد. این دستورالعمل‌ها در ناخودآگاه ذهنمان تثبیت شده‌اند و ما بدون هیچ کوششی به یادشان می‌‌آوریم و با مهارت انجامشان می‌دهیم. عادات فکری نیز ماهیتی این گونه دارند و همین‌ها هستند که مسیر فکر کردن ما راجع به یک موضوع خاص و عکس‌العمل در آن موقعیت را مشخص می‌نمایند. این عادات به شکلی ناخودآگاه و در طی سال‌های زندگیمان شکل‌ می‌گیرند و اگر نادرست و اشتباه باشند، تغییر دادنشان کار ساده‌ای نیست. عادات غلط‌ فکری را می‌ توان تغییر داد و الگوهای صحیح و مثبت را نیز می‌توان تقویت کرد.
یکی از روش‌های بسیار مثبت و تاثیرگذار اینست که از زاویه و دیدگاهی بی‌طرفانه به اعمال و رفتار خودمان و دیگران و موقعیت‌های گوناگون، نگاه کنیم. ما بعضی اوقات حوادث اطرافمان را با دیدگاهی کلیشه‌ای می‌نگریم که در همه زندگی در ذهنمان جایگیر شده و از قضاء دیدگاهی درست نیست. خودمان هم نمی‌دانیم که علت بعضی فشارهای عصبی و ناکامی‌هایمان چیست. نکته امیدوارکننده دیگر اینست که همه قادرند با تلاش آگاهانه عادات خوب فکری را در ذهنشان تثبیت کنند و اثرشان را هم پررنگتر سازند.
بسیاری از کارشناسان معتقدند که سه هفته طول می‌کشد تا شخصی بتواند راه و روش جدیدی را در زندگیش جایگیر کند و آن رفتار جدید را به شکلی عادت گونه انجام دهد. سه هفته یا چهار هفته چندان مهم نیست. مفهوم و نکته اصلی اینست که تکرار آگاهانه اعمال صحیح و مثبت و تفکری مثبت که اراده هدایتش می‌کند، به نهادینه شدن الگوی جدید منتهی خواهد شد. البته خودداری از انجام رفتارهای پیشین و تفکر به روند گذشته نیز به همان اندازه اهمیت دارد. استمرار و تکرار، اساس موفقیت در هر دو پروسه است.
به طور مثال ممکن است شما بخواهید مهارت حل مسئله‌تان را که به نظر بسیار ضعیف می‌رسد، بهبود بخشید و الگوهای نادرست تفکرتان را تصحیح کنید. اشخاصی که نمی‌توانند به خوبی مسائل و مشکلات زندگیشان را حل کنند، پیچیدگی‌ها و گرفتاریها را عذابی سخت می‌دانند و در عوض تلاش برای حل آن‌ها، سعی در فرار دارند. به همان گفته معروف که "او به جای حل مسئله، صورت مسئله را پاک می‌کند." ولی الگوی صحیحی که باید جایگزین این روش نادرست شود برداشتی مثبت از این دشواریست که آن را نه موقعیتی برای شکست و ناکامی بلکه فرصتی برای تفکر بیشتر و یافتن راه‌حل‌های جدید تلقی کنیم.
فرض کنید که شما تصمیم می‌گیرید این تغییر را اعمال کنید و عادت فکریتان را به مسیری درست و سازنده هدایت نمایید. حالا چطور می‌خواهید این روش جدید را مانند عادت در فکر و ذهن نهادینه کنید تا در ناخودآگاهتان هم تثبیت و ماندگار شود؟
باید هنگام فکر به یک مشکل یا مواجهه با آن سعی در اجتناب نکنید. خوب است که لیستی از مشکلات خودتان و آن‌هایی که در محیط وجود دارد و آزارتان می‌دهند، تهیه کنید. این لیست می‌تواند مشکلاتی صرفا شخصی را در خود جای دهد، مانند داشتن اضافه وزن و مشکلات مربوط به آن یا دلمشغولیهایی مربوط به پرداخت هزینه‌ها و قرض‌ها. مشکلاتی که در ارتباطات شغلی و کاری پیش آمده‌اند هم می‌توانند در این فهرست قرار گیرند.
سپس درباره هر سوال به دقت فکر کنید و پرسش‌هایی درباره‌شان مطرح نموده روی کاغذ یادداشت کنید. سوال‌هایی هستند که ذهنتان را فعال می‌کند و قوای خلاقه آن را تقویت می‌نماید. این گونه سوال‌ها و فکر کردن راجع به آن‌ها، قالب پیش ساخته تفکر و حل مسئله را می‌شکند و راه‌حل‌های نوین و بدیعی را به شما می‌نمایاند. بهترین پرسشی که در آغاز می‌توانید بپرسید اینست: "چطور می‌توانم از این مشکل به نفع خودم استفاده کنم؟ "دیگر سوالاتی که در پی آن کمک‌کننده خواهند بود عبارتند از:" اگر راه حل این مشکل را بیابم، چه فایده‌ای برایم خواهد داشت و از چه جهاتی پیشرفت خواهم کرد؟" و "خود این مشکل نکات و کلیدهایی در خود دارد که برای یافتن راه حل به کار می‌آیند. حالا من چند تا از این علامت‌ها را پیدا کرده‌ام؟"
در کنار روش، آن چه که تاثیری بس چشمگیر دارد، انگیزه و محرک درونی شماست. وقتی که در راه حل مشکلی قدم می‌گذارید، موانع و دشواریهایی پیش رویتان قرار دارند. در هنگام مواجهه با سختی‌ها و زمانی که حس می‌کنید خسته‌اید و می‌‌خواهید دست از کار بکشید، به طعم شیرین پیروزی فکر کنید و به منافع و امتیازاتی که پس از حل مشکل به دست خواهید آورد، بیندیشید. شرط اصلی کسب مهارت در هر کاری تمرین و استمرار است. تغییر عادات فکری هم به تمرین و تلاش و کوششی "آگاهانه" نیاز دارد تا پس از مدتی به صورت عادتی تثبیت شده در ناخودآگاهتان ثبت گشته به یکی از اجزای روند عادی زندگیتان تبدیل شود. تمرین و پشتکار را فراموش نکنید.
به این ترتیب انرژی ذهنی شما با تلاش کمتر، بیشتر آزاد می‌شود و با جهت‌دهی در مسیری صحیح، موثرتر عمل خواهد نمود.
by:Steve Gillman مترجم: آذین صحاب

روزنامه تفاهم

برداشت از سایت ویستا . آی آر

بادام زمینی


بادام زمینی منبعی سرشار از پروتئین است به گونه ای که در طول جنگ جهانی دوم که دسترسی به گوشت، سخت و تقریبا امکان ناپذیر بود، مردم به این ماده مغزی روی آوردند.


به گزارش ایسنا،‌ بادام زمینی از دسته حبوبات است و در گروه نخود فرنگی و عدس جای می‌گیرد و نسبت به سایر آجیل‌ها از پروتیئن بیشتری برخوردار می‌باشد و بیشتر از یک سوم کربوهیدرات موجود در بادام زمینی، فیبر و الیاف است.

بادام زمینی کمک زیادی به ثابت ماندن فشار خون می‌کند و مانند سیب، جغندر و هویج مقدار زیادی آنتی اکسیدان دارد.

بادام زمینی حاوی ویتامین‌ها و مواد معدنی از قبیل "نیاسین" است که این ماده برای سلامت پوست و دستگاه گوارش و فعالیت سیستم عصبی مفید است. پژوهش‌ها نیز حاکی از این است که ممکن است به پیشگیری از آلزایمر کمک کند و در تبدیل غذا به انرژی و ترمیم و احیای بافت‌های پوست نیز نقشی اساسی دارد.

ویتامینE دیگر ویتامین موجود در این آجیل می باشد که یکی از اساسی‌ترین آنتی اکسیدانها است و سوخت و ساز در بدن را تنظیم می‌کند، همچنین تقویت سیستم ایمنی و نگه‌داشتن نرمی و لطافت پوست را به عهده دارد. مقدار کمی از بادام زمینی 20 درصد مقدار توصیه شده ویتامینE را در رژیم روزانه محیا می‌کند.

ویتامین دیگر بادام زمینی، ویتامین B1 (تیامین) است که تقویت موها، ماهیچه‌ها و سیستم عصبی را به عهده دارد و همانند نیاسین در تبدیل غذا به انرژی نقش به سزایی برعهده دارد.

ویتامین B2 (ریبوفلاوین) و B6 دیگر ویتامین های بادام زمینی هستند کهB2 در متابولیسم چربی‌ها، کربوهیدرات ها و پروتئین‌ها نقش به سزایی دارد و B6 به متابولیسم پروتئین ها و گلبول های قرمز خون کمک می‌کند و ممکن است از بیماری‌های قلبی پیشگیری کند.

همچنی بادام زمینی دارای "فولیک اسید" می باشد که این ماده مغذی برای زنان باردار و همچنین جنین اهمیت زیادی دارد زیرا به تولید و احیای سلول ها و بافت‌ها کمک زیادی می‌کند و از آنجایی که پزشکان به زنان باردار مصرف فولیک اسید را توصیه می‌کنند برای جذب آن، بادام زمینی، منبع مناسبی می‌باشد.

بادام زمین حاوی "آهن" نیز می باسد که این ماده به انتقال اکسیژن در بدن کمک می‌کند و همچنین انرژی مورد نیاز بدن را نیز تامین می‌نماید. شخصی که با کمبود آهن مواجه است احساس خستگی و فرسودگی می‌کند و پیری زودرس را به دنبال دارد به همین منظور برای جلوگیری از این موارد، مصرف بادام زمینی توصیه شده است.

"منیزیم" تقویت سیستم ایمنی بدن،‌ ثابت نگه داشتن فشار خون نرمال و همچنین تقویت استخوان ها را به عهده دارد و با تنظیم سطح قند خون از بیماری‌ دیابت پیشگیری می‌کند و این ماده معدنی را می توان از طریق بادام زمینی به بدن منتقل کرد.

بادام زمینی حاوی مواد معدنی دیگری نیز می باشد که شامل موارد زیر می شود:

"فسفر" : این ماده به ترکیب پروتئین برای احیای سلول ها و بافت‌ها کمک می‌کند. فسفر نقش مهمی نیز در شکل‌دهی استخوان ها و دندانها به عهده دارد.

"پتاسیم": این ماده مغزی به رشد نرمال ماهیچه‌ها، اعصاب و مغز کمک می‌کند ودر ثابت نگه داشتن شرایط الکترولیت در بدن نقش مهمی دارد.

"روی": در تقویت سیستم ایمنی بدن نقش مهمی دارد و به التیام زخم های بدن نیز کمک می‌کنند.

"مس": تولید کلاژن و هموگلوبین را به عهده دارد که به انتقال اکسیژن به سراسر بافت‌های بدن کمک می‌کند.

"منگنز": تنظیم فعالیت‌ آنزیم‌ها در بدن را عهده‌دار می باشد.

"سلنیوم": با اثر آنتی اکسیدانی که دارد به پیشگیری از سرطان کمک می‌کند و درعملکرد نرمال تیروئید و سیستم ایمنی بدن نیز نقش دارد.

چگونه بادام زمینی را در رژیم غذایی خود قرار دهیم؟

از بادام زمینی می توان به شکل های مختلفی استفاده کرد بعضی به صورت خام از آن استفلاده می‌کنند و بعضی دیگر با اضافه کردن نمک و تفت دادن آن، ‌از آن استفاده می کنند ولی اگر به صورت خام مصرف شود خواص خود را بیش‌تر در خود حفظ می‌کند و مفیدتر است.

همچنین بادام زمینی را می‌توان در سالاد استفاده کرد و جهت خوشرنگ شدن نیز می توان روی آتش آن را سرخ کرد. روغن بادام زمینی که از چربی‌های اشباع نشده به شمار می‌رود، برای پخت و پز مفید است. از روغن آن به عنوان مایع سس بادام زمینی نیز استفاده می‌شود. بادام زمینی را می توان بسته به ذائقه و سلیقه به شکل‌های مختلفی استفاده کرد تا از مواد مغذی موجود در آن بهره‌مند شوید.

کره بادام زمینی نیز طعم لذیذی دارد می توان آن را با میوه‌ها و سبزیجات مخلوط کرد و به عنوان دسر استفاده کرد از جمله این میوه و سبزیجات می توان به موز، سیب، کرفس و ... اشاره کرد و یا به طور جداگانه آن را با نان و عسل استفاده کرد؛ البته به شیوه‌ای دیگر نیز می‌توان از آن استفاده کرد به گونه‌ای که یک قاشق از کره بادام زمینی را با شیر مخلوط کرده و سپس استفاده نمایید.


منبع : عصر ایران

انواع موسیقی


آیت‌الله جوادی آملی: برخی موسیقی‌ها فرشته‌مَنِشی را در آدم احیا می‌کند

 
 
مرکز خبر حوزه -  آیت‌الله جوادی ‌آملی در پاسخ به پرسشی پیرامون موسیقی ضمن بیان خاطره‌ای در این خصوص، اقسام موسیقی و تفاوت غزل با ترانه را تبیین نمودند.

این مرجع تقلید  در پاسخ به این سئوال که به نظر شما، موسیقی‏های متداول چه تأثیری بر روان آدمی می‏گذارد؟ مرقوم داشته‌‌ است:

ابن سینا (رحمه‌الله) در نمط نهم اشارات و تنبیهات می‏نویسد: گاهی عارف به «نغمه رخم»، یعنی آهنگ ملایم نیاز دارد تا او را متّعظ کند. در درس مرحوم الهی قمشه‏ای (قدس‌سرّه)، وقتی به این قسمت از شرح اشارات رسیدیم (سه نفر در آن درس حاضر بودیم)، پس از درس، از استاد اجازه گرفتیم تا جناب آقای ربّانی خراسانی که از علمای بزرگ تهران بود (یکی از آن سه نفر)، هر شب پس از درس، یکی از غزلهای استاد را برای ما بخوانند که ایشان هم اجازه دادند.

گاه، مناجات یک جوان را اداره می‏کند. گاه نیز یک غزل یا قصیده، کمبودهای درونی او را ترمیم می‏کند؛ امّا لذت غزل هرگز در ترانه یافت نمی‏شود. ترانه لذتی کاذب ایجاد می‏کند؛ اما غزل شهدی است که لذت صادق را به همراه دارد و تا پایان عمر با انسان همراه است. غزلهای حافظ و سعدی چنین است.

به هر حال، اگر کسی خود را با ترانه سرگرم کند، در سنین بالاتر، خود متوجه می‏شود که با ذائقه او هماهنگ نیست، در حالی که انسان با مناجات و غزل انس دیگری دارد. غزل حافظ همیشه می‏ماند و هرچه سن بالاتر برود، انسان با آن بیشتر مأنوس می‏شود.

همه می‏دانیم که آهنگهای طرب‏‌انگیز، خوی حیوانی را در ما زنده می‏کند. آهنگهایی که فرشته‏‌مَنِشی را در آدم احیا می‏کند، به انسان سبکباری می‏دهد و بشر را از شهوت و غضب دور می‏کند نیز می‏شناسیم. به آهنگهای مشکوک گوش نمی‏دهیم.

* موسیقی بر سه قسم است:
1. موسیقی‏هایی که حالتی روحانی در انسان ایجاد می‏کند که اشکال ندارد.
2. موسیقی‏هایی که به مجالس لهو و لعب اختصاص دارد و شهوت را تحریک می‏کند که این دسته نامشروع است.
3. دسته‏ ای از موسیقی‏ها هم مشکوک است، پس با داشتن راه صحیح، دیگر به دنبال مشکوک نمی‏رویم. خواندن غزلها و مناجاتها با صدای خوب، خصیصه ما ایرانیان است. ما ایرانیان به آواز بیش از نواختن علاقه داریم که بسیار خوب است و بیش از آن هم نیاز نیست.

در فرهنگ شیعی ما، مستحب است کسی که اذان می‏گوید، «صیّت»، یعنی خوش صوت باشد تا نیاز قوه سامعه تأمین شود. اشعار خوبی وجود دارد که اگر با صدای خوش خوانده شود، این نیاز انسان را تأمین می‏کند.

از طرفی، اشعاری که در اثر پیمودن این راه فرا گرفته، همه عمر برای او می‏ماند و هرچه سن بالاتر می‏رود، بهره او از این اشعار بیشتر می‏شود.


منبع : عصر ایران

ابوسعید ابوالخیر ...

یا رب مکن از لطف پریشان ما را           هر چند که هست جرم و عصیان ما را
ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم           محتاج بغیر خود مگردان ما را



یا رب ز کرم دری برویم بگشا           راهی که درو نجات باشد بنما
مستغنیم از هر دو جهان کن به کرم           جز یاد تو هر چه هست بر از دل ما



گر بر در دیر می‌نشانی ما را                           گر در ره کعبه میدوانی ما را
اینها همگی لازمه‌ی هستی ماست           خوش آنکه ز خویش وارهانی ما را



یا رب به محمد و علی و زهرا           یا رب به حسین و حسن و آل‌عبا
کز لطف برآر حاجتم در دو سرا           بی‌منت خلق یا علی الاعلا



ای شیر سرافراز زبردست خدا            ای تیر شهاب ثاقب شست خدا
آزادم کن ز دست این بی‌دستان           دست من و دامن تو ای دست خدا



در دیده بجای خواب آبست مرا           زیرا که بدیدنت شتابست مرا
گویند بخواب تا به خواب‌ش بینی           ای بیخبران چه جای خوابست مرا



     منصور حلاج آن نهنگ دریا          کز پنبه‌ی تن دانه‌ی جان کرد جدا
روزیکه انا الحق به زبان می‌آورد              منصور کجا بود؟ خدا بود خدا


 
پرسیدم ازو واسطه‌ی هجران را           گفتا سببی هست بگویم آن را
من چشم توام اگر نبینی چه عجب           من جان توام کسی نبیند جان را



هرگاه که بینی دو سه سرگردانرا           عیب ره مردان نتوان کرد آنرا
تقلید دو سه مقلد بی‌معنی                  بدنام کند راه جوانمردان را