وصیت

وصیت

آنچه دوست دارم فرزندانم بدانند
وصیت

وصیت

آنچه دوست دارم فرزندانم بدانند

جملات تاثیر گذار ...

آقایان محترم شاید ندانید که یک جمله ساده چقدر می تواند روی زندگی مشترک تان تاثیر بگذارد و اعتماد همسرتان به شما و زندگی مشترک تان را بیشتر کند. اگر از آن دسته مردهایی هستید که فکر می کنند، جملات اهمیتی ندارد و تنها چیزی که مهم است درون شماست، کاملا در اشتباهید. باید باور کنید که دنیای ذهنی زنان و مردان تفاوت زیادی دارد و اگر می خواهید همسرتان را خوشحال کنید باید به دنیایش وارد شوید و او را به شیوه خودش آرام و شاد کنید.

تا زمانی که با این احساسات درونی تان جمله ای نسازید و همسرتان را از آنها با خبر نکنید، هیچ اتفاق خوبی در زندگی مشترک تان نخواهد افتاد. اگر هم از اهمیت این جملات باخبرید اما نمی دانید چه بگویید و از کجا شروع کنید، بهتر است از این توصیه ها کمک بگیرید و با دنیای زنان آشناتر شوید.

چقدر زیبایی
زن ها دوست دارند ظاهرشان را ستایش کنید و گاهی به آنها بگویید که چه چهره زیبایی دارند. حتی اگر همسر شما واقعا به این زیبایی نباشد از اینکه گمان کند در نظر شما این طور به نظر می رسد، احساس غرور خواهد کرد.

البته بی گدار به آب نزنید و بدون آنکه برای حرف تان دلیلی داشته باشید او را ستایش نکنید. چون درست در زمانی که به همسرتان می گویید، چقدر زیبا هستی... او دلیل شما را خواهد پرسید و خواهد گفت از چه نظر؟ پس سعی کنید برای این ادعای تان جزئیاتی را هم مطرح کنید و به این فکر کنید، چه چیز در او زیباتر است و بعد سراغ تعریف کردن بروید.

تو خیلی خاصی
این که همسر شما بشنود که او فردی بی همتاست و هیچ زن دیگری نمی توانسته شما را به این اندازه خوشبخت کند، یک حس فوق العاده به او می دهد. زن ها دوست دارند، بدانند که با تمامی گزینه های دیگری که شاید همسرشان به آنها برای ازدواج درنظر داشته فرق می کنند و آنها ویژگی هایی دارند که از نظر شوهرشان در هیچ کدام از زن های دور بر هم وجود ندارد.

شما باید این خاص بودن را به او گوشزد کنید و بگویید که کدام یک از ویژگی های همسرتان بیش از دیگر ویژگی ها، شما را تحت تاثیر قرار داده. این موضوع نه تنها حس خوب مورد توجه قرار گرفتن و قدردانی شما را به او می دهد بلکه باعث می شود که او تمرکز بیشتری روی ویژگی های مثبتش داشته باشد و برای پررنگ کردن شان تلاش کند. زن ها دوست دارند از شوهرشان بشنوند که پر از صفات مثبت هستند و این که همسرشان به دلیل همین صفات به آن ها افتخار می کند.

با تو بودن بی نظیر است
زن ها دوست دارند، همسرشان به رابطه ای که دارد افتخار کند و به دلیل آرامشی که در این رابطه دارد هم از آن ها قدردانی کند. این قدردانی ممکن است به شکل های مختلفی صورت بگیرد. مثلا وقتی مردی زودتر از سر کار می آید و به همسرش می گوید، دوست داشتم امروز بیشتر کنار تو باشم یا این که دوست دارم وقتم را بیشتر با تو بگذرانم و باقی مانده کارهایم را هم کنار تو انجام دهم می تواند یک حس فوق العاده را در زنان ایجاد کند.

با شنیدن این قدردانی ها زن برای بیشتر درک کردن همسرش تلاش خواهد کرد و برای این که همسرش در ساعات بیشتری که در خانه است آرامش داشته باشد و این اتفاق را تکرار کند، مصمم تر خواهد شد. آن ها از این تصور که مردشان دوست دارد ساعتی از روز را تنها کنار او و تنها برای استفاده از وقت ۲نفره شان مشخص می کند بیش از هر چیزی خوشحال می شوند.

دوستت دارم
اگر می خواهید همسرتان از این که دوستش دارید مطمئن شود چاره ای جز گفتن این حرف ندارید اما مهم تر از گفتن این حرف ها عملکرد شماست. زن ها دوست دارند عشق تان را با کارهای تان نشان دهید. دادن یک شاخه گل، یک هدیه بی مناسبت، پیامک های احوالپرسی طول روز و خیلی کارهای ساده دیگر می تواند تاثیر خاصی روی رابطه شما بگذارد و این زندگی را در چشم همسرتان افتخار آمیزتر کند.

اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود، شما باید مراقب تمام حرف هایی که میان تان رد و بدل می شود باشید و فکر نکنید کلمات تاثیر چندانی ندارند. مهم تر از همه این که باید مراقب قول هایی که به همسرتان می دهید باشید. گرچه پاسخ مثبت شما به خواسته های همسرتان می تواند او را خوشحال کند اما عمل نکردن به وعده های کوچک و بزرگ تان مشکل را چند برابر خواهد کرد و تاثیری منفی روی نگاه همسرتان به شما و رابطه خواهد گذاشت.

متاسفم
برای زن ها مهم ترین اتفاقی که می تواند بعد از یک دعوا یا دلخوری پیش بیاید، شنیدن عذرخواهی مردشان است. آن ها دوست دارند تاسف واقعی شما را ببینند و بعد از این دلخوری ها مورد دلجویی قرار گیرند. غرورتان را کنار بگذارید و اگر اشتباه کرده اید قبل از توضیح دادن دلایل تان از او عذر خواهی کنید.

اینکه شما بدون گفتن این که پشیمانید شروع به توضیح دادن و دلیل تراشی کنید می تواند ناراحت کننده ترین واکنش بعد از دعوا برای یک زن باشد. پس اگر نمی خواهید اوضاع را از این که هست خراب تر کنید با یک جمله ای که از ته دل می گویید همه چیز را رو به راه کنید؛ بگویید: ببخشید و متاسفم!

همه چیز را درست می کنم
حتی اگر یک سوپرمن نباشید باید بتوانید به همسرتان اطمینان دهید که همه چیز تحت کنترل است و تا زمانی که در کنارش هستید نمی گذارید زندگی تان را چیزی تهدید کند. گرچه شما با رفتارهای تان باید این اطمینان را در او ایجاد کنید اما در لحظاتی که او از ته دل غمگین است و احساس اضطراب می کند باید این جمله جادویی را به کار ببرید و به او آرامش دهید.

اگر فکر می کنید فراهم کردن امکانات زندگی برای شاد کردن همسرتان کافی است اشتباه می کنید. ایجاد احساس آرامش و اطمینان و گاهی بیان کردن این جملات او را بسیار آرام تر و اعتمادش به زندگی مشترک تان را هم بیشتر خواهد کرد.

بیا صحبت کنیم
اگر همسرتان مدتی است که ناراحت یا پریشان است اما توضیحی در این مورد به شما نمی دهد، باید خودتان پیش قدم شوید. شاید او مشکل بزرگی دارد که گفتنش برایش آسان نیست و شاید هم منتظر جرقه ای از طرف شماست. یادتان نرود که هیچ ناراحتی بی دلیل نیست و این که شما از کنار این پریشانی ها بگذرید و آن ها را جدی نگیرید، می تواند همسرتان را ناراحت تر از آنچه هست کند و حتی گاهی زندگی مشترک تان را هم زیر سوال ببرد.

پس بعد از هر دلخوری که بین تان پیش می آید یا حتی زمانی که می بینید رفتار همسرتان تغییر کرده اما دلیلش را نمی دانید، به او پیشنهاد گفت وگو دهید و حتی اگر از این گفت وگو طفره رفت برایش توضیح دهید که شنیدن حرف ها و احساساتش چقدر برای شما اهمیت دارد و چقدر برای بهتر کردن زندگی مشترک تان اشتیاق دارید.

چرا سمبل عشق قلب است ؟!

عاشق شوید و عاشق بمانید؛ این نصیحت پزشکان برای شماست، شاید فکر کنید عاشق شدن برای شما اضطراب، ترس و هیجان به ارمغان می‌آورد اما فکر نکنید که این حالت‌ها به ضرر شماست. مطالعات پزشکان و روان‌شناسان نشان داده، وجود عشق در زندگی شما به سلامت روح و جسم‌تان کمک می‌کند.

عاشق‌ها معتاد نمی‌شوند
مطالعات نشان می‌دهد، افرادی که عاشقانه کسی را دوست دارند، کمتر به مصرف مواد مخدر و سیگار گرایش دارند. در مطالعه‌ای در فنلاند مشخص شد، میزان استفاده دائمی از مواد مخدر در افرادی که یک ارتباط عاشقانه مستحکم دارند بسیار کمتر از افرادی است که چنین ارتباطی ندارند. تنها 4درصد از افرادی‌که یک ازدواج مناسب داشته‌اند و بین یک تا 3 سال از زندگی مشترک آن‌ها گذشته و تنها 3درصد از کسانی که یک ازدواج مناسب داشته‌اند که بین 3 تا 5 سال از زندگی مشترک آن‌ها گذشته، استفاده تفننی و گاه‌به‌گاه مواد مخدر دارند، این در حالی است که این میزان در بین افراد همان گروه‌های سنی که ازدواج یا رابطه عاشقانه مستحکمی نداشته‌اند این میزان 9 درصد بوده است. روان‌شناسان می‌گویند تنهایی، انزوا و احساس کمبود محبت یکی از دلایل اصلی گرایش به مواد مخدر است.


عاشق‌ها جوان می‌مانند
«عاشق‌ها جوان‌تر هستند»؛ این یک ضرب‌المثل قدیمی است که در کشورهای حوزه بالکان رواج داشته اما حالا علم هم ثابت کرده، عاشق بودن می‌تواند انسان‌ها را جوان نگه دارد، نه فقط روح آن‌ها را بلکه جسم آن‌ها را. تحقیقات دانشمندان و پژوهشگران مرکز تحقیقاتی ادینبوری اسکاتلند نشان داده است زنان بین 40 تا 45 ساله‌ای که برای یک مدت 5 تا 10 ساله ازدواجی همراه با خوشبختی داشته‌اند به طور متوسط 3 تا 5 سال کمتر از سن واقعی خود به نظر می‌رسیدند. در واقع در این تحقیق سن متوسط زنان مجردی که زندگی خود را «خالی از عشق» توصیف کرده بودند از سوی افرادی که آن‌ها را نمی‌شناختند بین یک تا 3 سال بیشتر از سن واقعی آن‌ها تخمین زده شد دکتر دیوید ویکس، متخصص پزشکی خانوادگی در وست‌بینستر می‌گوید، علت این مسئله مشخص است: «افرادی که کسی را دوست دارند بیشتر به فکر سلامت جسمی خود هستند و به ظاهر خود هم بیشتر اهمیت می‌دهند... در ضمن ترشح هورمون‌ها و عملکرد دستگاه‌های مختلف بدن در این افراد که آرامش بیشتری دارند، منظم‌تر است.»


زنان عاشق، خوشبخت‌تر هستند
بهتر است این موضوع را به آقایان نگویید اما تحقیقات پژوهشگران دانشگاه ولشکایر نشان داده، زنانی که زندگی مشترک خوبی دارند از همسران خود خوشحال‌تر و سالم‌تر هستند. در واقع کیفیت زندگی این زنان از کیفیت زندگی همسران آن‌ها بالاتر ارزیابی می‌شود. برخی روان‌شناسان معتقدند، در یک رابطه عاشقانه نیازهای روحی زنان بیشتر از مردان پاسخ می‌گیرد و این دلیل کیفیت بالاتر زندگی آن‌ها در چنین شرایطی است ولی دکتر نورااسپارن، متخصص روان‌شناسی می‌گوید: «زنان بیشتر از مردان از احساس دوست داشتن و دوست داشته شدن لذت می‌برند و احساس شادی آن‌ها از این موضوع تاثیر بیشتری در وضعیت خلق‌وخو و کیفیت زندگی آن‌ها دارد.»

اگر می‌خواهید به خودکشی فکر نکنید
عاشق‌بودن فواید سلامت زیادی برای بدن شما دارد و عاشق بودن برای ذهن شما هم فایده‌‌های زیادی دارد. پژوهشگران دانشگاه اوتاگو در نیوزلند هزار زن و مرد بالغ را مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند، مردان و زنانی که بیش از 5 سال در یک ارتباط عاشقانه موفق بوده‌اند کمتر به افسردگی مبتلا می‌شوند و احتمال خودکشی و فکر کردن به خودکشی در آن‌ها پایین‌تر است. مطالعه دیگری که در بزاسکا انجام گرفته هم نشان داده، در یک دوره 10 ساله میزان مراجعه به روان‌شناسی و روان‌پزشکی در زنان و مردانی که ازدواج موفق داشته‌اند و زندگی خود را عاشقانه توصیف کرده‌اند، بسیار کمتر از دیگران است و میزان اضطراب و استرس در این گروه به میزان مشخص کمتر از افراد با وضعیت متفاوت است. مطالعات جهانی هم نشان داده میزان خودکشی در مردان متاهل 50درصد کمتر از مردان مجرد و 70درصد کمتر از مردانی است که از زنان خود جدا شده‌اند.

چرا سمبل عشق، قلب است؟
سمبل عشق در جهان چیست؟ در سراسر جهان برای نشان دادن عشق از شکل قلب استفاده می‌کنند، اما چرا؟ خب، شاید دلیلی پشت این موضوع باشد. در واقع شاید مسئله این است که عشق، سلامت قلب شما را تضمین می‌کند. نتایج تحقیقی در دانشگاه روچستر در نیویورک نشان داده،‌ افراد متاهل و دارای ارتباط عاطفی مستحکم دیرتر از هم‌سن‌های خود که چنین ارتباطی ندارند دچار مشکلات قلبی می‌شوند و در صورت نیاز به عمل جراحی قلب هم احتمال زنده ماندن آن‌ها بیشتر است. یک گروه مطالعاتی در کانادا مدعی شده‌اند، داشتن یک ارتباط عاطفی مناسب می‌تواند مثل کنار گذاشتن سیگار به سلامت قلب کمک کند. افرادی که دارای ارتباطات عاطفی مستحکم هستند بیشتر متوجه وزن خود هستند، رژیم غذایی سالم‌تری را انتخاب می‌کنند و فشار خون آن‌ها در حد طبیعی است و برای همین قلب سالم‌تری دارند. دکتر وسلی کانر از دانشگاه کارولینای شمالی می‌گوید: «همه مطالعات نشان داده، عاشق‌بودن و بیان‌کردن احساسات عاشقانه تاثیر مثبتی روی قلب شما دارد و سلامت قلب و عروق‌تان را تا حدودی تضمین می‌کند.»

تعداد بیشتری شمع فوت می‌کنید
عاشق بودن به جشن تولدهای شما می‌افزاید، البته این به آن معنا نیست که شما بیشتر از یک‌بار در سال می‌توانید جشن تولد بگیرید اما به این معناست که اگر عاشق باشید به طول عمرتان اضافه می‌شود. برای مثال، در انگلستان مطالعات طولانی‌مدت نشان داده، میزان مرگ‌ومیر در مردان و زنان مجرد بین 30 تا 60 ساله 2برابر میزان مرگ‌ومیر در مردان و زنان متاهل در همین گروه سنی است. مطالعه‌ای در آلمان هم نشان داده، میزان مرگ‌ومیر در زنان مجرد 30 تا 50 ساله 25درصد بیشتر از زنان متاهل همین گروه سنی است. دکتر روانا اسکالامدیر مرکز تحقیقات سلامت دانشگاه هانور می‌گوید: «مردان و زنان مجرد کمتر به فکر سلامت خود هستند، کمتر به پزشک مراجعه می‌کنند، کمترچک‌آپ سالانه می‌روند و از لحاظ شغلی و اجتماعی کمتر موفق هستند، همه این عوامل باعث می‌شود که وضعیت سلامت آن‌ها بدتر باشد.»

چگونه با نشاط زندگی کنیم ؟!

1. از اظهار دلتنگى پرهیز کنید.
هیچ یک از ما نمى‏تواند ادعا کند که عوامل دلتنگى آور پیرامون او وجود ندارد. دلتنگى‏گاه علت آشکار دارد و زمانى ناآشکار. با علت‏هاى آشکارش مى‏توان مبارزه کرد ولى عوامل ناآشکار، شناخته نمى‏شود تا برطرفشان کرد. دلتنگى از یک نظر عامل اندیشه در کارها، یقین به بى‏ارزشى دنیا و فریفته نشدن به آن است؛ اما زمانى که از حالت زود گذر به شکل پایدار در آید، پدیده‏اى ویرانگر است. سفارش به انجام دعا و تعقیب نمازها یکى بدان سبب است که معانى آن دعاها، مانع از پایدارى دلتنگى‏هاى ویرانگر است. نمازگزارى که در پى عبادت خود چنین زمزمه کند، با دلتنگى انسى نمى‏یابد: خدایا به درستى که آمرزش تو امیدبخش‏تر از کردار من است و رحمتت وسیع‏تر از گناه من. بار خدایا، اگر من اهل و شایسته براى دریافت رحمت و مواهب تو نیستم، رحمت تو بسى اهل و شایسته است که مرا فرا گیرد. اى پوشنده عیب‏ها و اى شنونده شکوه‏ها! اى آن که درگاهش براى جویندگان گشاده است! اى مهربان، روزى بخش، دادرس، یکتاى بى‏همتا، رفیق همراه و...!

آن دلتنگى که از حالت زود گذر به شکل پایدار چهره تغییر مى‏دهد، نوعى است که فرد خود آغازگر و تقویت کننده آن است. بدین شیوه که پیوسته از درون به خرده‏گیرى از خویش مى‏پردازد و یکایک قوایش را به محاکمه مى‏گیرد؛ خود را براى هر کار ناموفقش ملامت مى‏کند و نارسایى و ناکامى‏اش را بزرگ جلوه مى‏دهد. به همین سبب همیشه پیرامونش را تار و سرانجام کارهایش را تباه و بى‏نتیجه مى‏پندارد.

بدانید که آغاز بیش‏تر افسردگى‏هاى مرموز، دلتنگى‏هاى ساده بوده است. پس تصمیم بگیرید تا آن جا که ممکن است ذهن و اعصاب خود را در اختیار دلتنگى قرار ندهید که پس از مدتى در اعماق جانتان لانه مى‏کند و آن‏گاه دیگر به سادگى شما را ترک نمى‏کند تا آرام آرام یکایک نیروهایتان را مرموزانه فرسوده کند.

گرفتارى‏ها و مشکلات را ورزشگاه پرورش نیروهاى نهفته خود قرار دهید نه سببى براى تعطیل کردن فعالیت‏ها. تا شما در مسیر خود با موانع و مشکلات روبه رو نشوید، بخش عمده قدرت تجزیه و تحلیل مغزتان به کار نمى‏افتد و درون مایه شکیبایى و دوراندیشى‏تان هویدا نمى‏گردد. زمانى که شما در هر گفت‏وگوى دوستانه یا خانوادگى از مشکلات و کاستى‏ها و ناکامى‏هایتان سخن مى‏گویید، افزون بر این که دیگران را دلسرد و دلتنگ مى‏کنید، از درون به جنگ سلول‏هاى مغز و اعصابتان رفته‏اید و آن‏ها راخسته و فرسوده کرده و توان انجام کار را، با رفتار خود، از دست داده‏اید.

2. رویدادها را خود رقم زنید.
آیا شما فکر مى‏کنید زندگى سراسر تحمل دشوارى است؟ آیا هیچ کس شما را دوست ندارد؟ آیا شما در کارهایتان پیوسته دچار بد اقبالى مى‏شوید؟ آیا گمان مى‏کنید به سبب نوعى ناتوانى جسمى یا ذهنى پیشرفتى نخواهید کرد؟

پاسخ این پرسش‏ها را جز شما کسى تعیین نمى‏کند. تصمیم با شما است که براى این پرسش‏ها چه پاسخى آماده کرده باشید. گزاف نیست اگر بگوییم ما هر طور مى‏اندیشیم، برایمان رخ خواهد داد. هر چند هیچ نمى‏توان سهم عوامل جانبى تأثیر گذار بر زندگى ما را نادیده گرفت، مهم‏ترین سهم را ذهن خود ما رقم مى‏زند. همه رفتارهاى ما از ذهن فرمان مى‏گیرد. کسى که از درون ذهن خویش، براى خود موفقیتى را روا نمى‏داند، عوامل بیرون از وجودش براى نیل او به موفقیت کمکى به وى نمى‏کند. اگر زمینه‏اى نیز براى او فراهم شود، ناپایدار است. گویا همه عوامل بیرونى منتظر خود مایند که به آن‏ها چه فرمانى مى‏دهیم. اگر کسى زندگى را «سراسر تحمل دشوارى» تعریف کند یا بپندارد که همیشه دچار بد اقبالى است، گویا همه پدیده‏ها همین گونه که او مى‏پندارد تنظیم مى‏شود؛ درست همانند ساعتى که آن را براى زنگ زدن در ساعت معین، تنظیم مى‏کنند.

وقتى شما به سبب نوعى ناتوانى جسمى یا ذهنى راه بسیارى از موفقیت‏ها را بر خود بسته بدانید، گویا همه چیز همان طور خواهد شد که شما احساس مى‏کنید. روان شناسان این پدیده را «جادوى ذهن» مى‏خوانند. آن خوش‏بینى که در گفتار پیشوایان آسمانى مورد سفارش جدى قرار گرفته است تنها ویژه «خوش‏بینى به رفتار دیگران» نیست. همه ما باید به استعدادهاى درونى خویش خوش‏بین باشیم. خود راناتوان از به دست آوردن هیچ موفقیتى نپنداریم. با تخیّلات منفى، سد راه موفقیت خود نباشیم و بى‏سبب عوامل بیرونى تأثیرگذار بر موفقیت‏هاى خود را، با افکار اشتباه و مأیوسانه، بر ضد خود بسیج نکنیم.

پس تصمیم با خود شما است که چگونه آینده را رقم زنید.

3. در هر موقعیت که قرار گرفتید قدرشناس آن باشید.
به درستى معلوم نیست چرا گروه بى‏شمارى از مردم همیشه در جست‏وجوى لذت‏هایى هستند که قرار است به احتمال در آینده بدان دست یابند. آن‏ها خود را مسافرِ مقصدى مى‏دانند که لذت هایش را فقط در مقصد به مهمانانش هدیه مى‏کند. غافل از آن که لذت سفر، در طول سفر است نه فقط هنگام رسیدن به مقصد؛ به ویژه آن که در خیلى از سفرها در مقصد لذتى نهفته نیست و شادکامى‏هاى بین راه است که مسافرت را لذت‏بخش مى‏کند.
پس بیایید در هر موقعیت که قرار گرفته‏اید قدرشناس آن باشید. همه شادى‏ها در آینده موهوم جاى ندارد. امروز نیز آینده دیروز است که باید سپاسگزار نعمت‏هایش بود. اگر در کنار پدر و مادر زندگى مى‏کنید یا میان دوستان، در سال‏هاى آغاز تحصیل هستید یا پایان آن، موقعیت اقتصادى متوسطى دارید یا ندارید، همه را آن گونه که انتظار مى‏رود قدر بدانید. اگر قدرشناسى بخشى از جهان‏بینى شما قرار گیرد، خواهید دید که همه چیز برایتان دلچسب و شادى آور مى‏شود. مطمئن باشید، با وجود این خصیصه، عوامل ناخوشایند زندگى بر شما پیروز نمى‏شود و به تدریج خواهید دید که در همه زمینه‏ها تحولات چشمگیرى برایتان پدید خواهد آمد.

هرگز این قانون طبیعت را از یاد نبرید که «در زندگى سپاس هر نعمت را که به جاى آورید، بیش‏تر در خدمتتان قرار مى‏گیرد و آن‏گاه با نیروى آن بهتر مى‏توانید با ناملایمات مبارزه کنید یا دست کم با آن‏ها به سازگارى برسید.» از وضع خود و خانواده و محیط و استاد گله‏مند نباشید. کوشش براى بهتر سازى این امور به مفهوم گله‏مندى از آن‏ها نیست. پدیده‏هاى پیرامون ما نیز، همانند اشخاص، خوب در مى‏یابند که شما سپاسگزار وجود آن‏هایید یا ناسپاس. به فرموده خداى متعال: اگر شیوه سپاسگزارى پیش گیرید، بر [نعمت‏هاى‏] شما افزوده مى‏گردد و اگر ناسپاس باشید، عذاب الاهى شدید است.

بیش‏تر افراد از احسان و محبت به کسى که قدرشناس محبت نیست، دریغ دارند؛ هر چند وى از دیگر امتیازات اخلاقى برخوردار باشد. به عکس به فردى که از میان همه امتیازات فقط قدرشناسى را پیشه خود کرده است، خرسندترند و از هر گونه احسان و محبت به وى دریغ نمى‏ ورزند.

کنجد بخورید تا بی خوابی به سرتان نزند

یرنا: کنجد در درمان بی خوابی موثر بوده، خاصیت ضد ورم مفاصل و رماتیسم و همجنین خاصیت ضدسرطان دارد.


دانه های کنجد حاوی مواد چربی، آنتی اکسیدان ها، روغن کنجد، مواد پروتئینی، اسید آمینه، سلولز، مواد معدنی و کلسیم است و بدین ترتیب دانه های کنجد بسیار مغذی و مقدار بسیار پرارزشی انرژی دارند.


خواص درمانی کنجد :

کنجد خواص درمانی چشمگیری دارد. منبع غنی اسید آمینه کنجد رشد تومورها را متوقف می کند و به رفع مسمومیت کبد و کلیه ها و بهبود سیستم ایمنی بدن کمک می کند.

کنجد در درمان بی خوابی موثر بوده، خاصیت ضد ورم مفاصل و رماتیسم و همجنین خاصیت ضدسرطان دارد. خواص ضد قارچ و ضد باکتری از دیگر تأثیرات آن است.

روغن کنجد در جلوگیری از فساد دندان کاربرد دارد. همچنین در درمان التهاب و تورم لثه مفید است. برگ های کنجد سرشار از مواد لعابی هستند که در گذشته با دیگر گیاهان برای درمان اسهال خونی و وبا به کار برده می شدند.

آرد کنجد سرشار از اسید آمینه است و 3 برابر شیر کلسیم دارد. آرد کنجد یا کنجد به خوبی در سالادها، خوراک های مرغ یا گوشت و سبزیجات پخته شده به کار رفته و همچنین در معطر ساختن پنیر، سالادهای تخم مرغ، سس هایی که اساس آن کره یا نان معطر هست کاربرد دارد.

کنجد معدن مواد معدنی قابل جذب است و دارای ؛ منیزیم، کلسیم، آهن، سیلیس، آلومینیوم، کروم، مس، نیکل، سدیم و چندین فلز و شبه فلز دیگر است. اثر کنجد بیشتر در اثر داشتن ویتامین های زیاد آن است بویژه ویتامین های ب و ویتامین های ف که فراوان دارد.

کنجد تقریبا بیشتر مواد مورد ساختمان بدن را داراست. لذا یک غذای قیمتی و پر ارزش برای انسان است که دارای خواص گوشت است ولی ضرر آن را ندارد .

کنجد قوت ، جوانی ، تعادل زندگانی و صحت را به انسان می بخشد. اثر آن در تعویض سلول های کهنه ی بدن بسیار سریع است و در تسهیل تفکر عمل آن قابل تحسین است و در رفع آلامی مانند: سرطان ، سل ، کم خونی بی نظیر است .

7 نکته ساده برای تفاهم بیشتر در زندگی مشترک

اساسا همه افراد، حتی اگر بسیار هم با یکدیگر همراه باشند، می‌توانند از نکات کوچکی که برای بهتر کردن روابط وجود دارند، استفاده کنند کسانی که در روابط خود مشکل دارند، ممکن است پیش از بهبودبخشی، به برخی تغییرات جدی نیاز داشته باشند.

افرادی که خوب رابطه برقرار می‌کنند، همیشه با استفاده از تغییراتی جزئی می‌توانند ارتباطشان را با دیگران بهتر کنند. از سوی دیگر، این مسائل کوچک است که جمع شده و کیفیت و صفات این رابطه را تعیین می‌کنند. بنابراین، حتی اگر رابطه شما را نمی‌توان به‌عنوان نمونه‌ای کاملا مناسب توصیف کرد.

انجام نکات ریز لیست شده در این مطلب یا نکاتی از این دست که ممکن است بتوان آنها را از حاشیه بیرون آورد و از سیم به زر تبدیل کرد را عادت خود‌سازید.حال به توضیح و تفسیر آنها می‌پردازیم تا پس از آن بتوانید چگونگی به‌کارگیری این نکات را بیاموزید.

1 - بیان احساسات
شما به‌طور حتم همسرتان را دوست دارید و او هم این را می‌داند، اما این بدان معنا نیست که آنها نیاز به شنیدن آن ندارند. «اساسا دریافته‌ام که میزان ابراز علاقه به همسرم با میزان صمیمیت من با او کاملا متفاوت است. اگرچه فکر می‌کنم احساس صمیمیت است که نسبت به دیگر روش‌های موجود، مرا به بیشتر بیان کردن آن ترغیب می‌کند.

هر راهی به او این اجازه را می‌دهد که بداند من همیشه به او فکر می‌کنم.»
چیزی که در اینجا باید در مورد آن احتیاط کرد، تکرار بیش از حد این رفتار است. به‌خصوص اگر طرف مقابل‌تان در آن زمان با شما احساس نزدیکی نکند.

2 - کنار گذاشتن همه چیز
به راستی شما می‌توانید میزان دوست داشتن خود را با متوقف کردن هر کاری که به آن مشغول هستید و توجه به همسرتان، ابراز کنید. این نکته، به‌ویژه اگر درست هنگامی صورت گیرد که شما او را پس از دوری به نسبت طولانی ملاقات می‌کنید، مثلا وقتی از سفر به خانه بازمی‌گردد، بسیار کارساز است.

«کارهای کوچکی که همسرم انجام می‌دهد، باعث می‌شود تا احساس خوبی داشته باشم. گاهی که به منزل می‌آیم همه کارهایش را رها می‌کند و جلوی در به استقبالم می‌‌آید.»این هم یکی از روش‌های تأثیرگذاری است که به‌طور قابل توجهی به خلق‌وخوی گیرنده آن بستگی دارد.

3 - توجه
وقتی کسی به آنچه شما انجام داده‌اید، توجه دارد، احساس خوبی به شما دست می‌دهد. بنابراین در جایی که آنها وقت، انرژی و توجه به خرج داده‌اند، توجه کنید. وقتی همسرتان لباس تازه‌ای می‌پوشد، موهایش را مدلی جدید کوتاه می‌کند، از عطری خوشبو استفاده می‌کند، یا هر چیز دیگری را که تغییر می‌دهد، شما باید به آن توجه کنید.

بگذارید او بداند که متوجه آن تغییر شده‌اید. به‌خصوص اگر آن عمل را به خاطر شما انجام داده، همانند پوشیدن لباسی که می‌دانسته مورد پسند شماست. چه زمانی که کاری را برای خوشایند شما انجام دهند و چه حتی وقتی به خاطر شما نباشد، تعریف کردن آنها را نمی‌آزارد، بلکه این کار قدردانی شما را نشان می‌دهد.

4 - اجازه دهید آنها متوجه تحت‌تأثیر قرار گرفتن شما بشوند
این مورد در واقع یک مشکل عمده است. به‌نظر برای مردها نسبت به زن‌ها، مشکل مهم‌تری است. در حقیقت مسئله این است که، موضوعی که شما را تحت‌تأثیر قرار داده به چه میزان جزئی بوده است. همه دوست دارند بدانند کاری که آنها برای جلب توجه شما انجام داده‌اند، چه بوده است.

برای این مورد یک استنباط هم وجود دارد. بگذارید زمانی که به آنها افتخار می‌کنید، آنها متوجه شوند. اگر طرف مقابل به میزان قابل ملاحظه‌ای وقت و انرژی صرف موضوعی می‌کند تا نتیجه جالب توجهی مانند کم کردن میزان زیادی از وزنش، تکمیل پروژه‌ای عظیم و پیچیده، غلبه بر خشم یا مواردی از این قبیل که دستاوردی دشوار را دربر می‌گیرند، به دست بیاورد، بگذاریم درک کنند که شما برای آنچه انجام داده‌اند یا در برابر آن استقامت کرده‌اند، به آنها افتخار می‌کنید. این عمل باعث ایجاد حس بهتر و انگیزه بیشتر در تلاش‌های جدی آنها در آینده خواهد شد.

5 - به یاد داشتن لحظات خاص و تقسیم آن
وقتی برای مدت زمانی هر چند هم کوتاه در کنار هم هستید، لحظه‌های فراموش نشدنی زیادی خواهید داشت. همانطور که مدت طولانی‌تری با هم هستید، آنها بیشتر و بیشتر می‌شوند. با اینکه ممکن است برخی از خاطرات کم اهمیت نخستین‌تان را از یاد ببرید اما همواره مجموعه‌ای از آنها (خاطره‌ها) شما را همراهی خواهند کرد. هنگامی که زندگی روزمره‌تان را مرور می‌کنید.

شاید چیزی شما را وادار کند تا یکی از این لحظات به یادماندنی برای شما یادآوری شود. وقتی این اتفاق رخ می‌دهد در واقع شما به مرور آن لحظه می‌پردازید. اگر در کنار فردی هستید که دوستش دارید، همان موقع خاطره را با او در میان بگذارید. اگر هم با او نیستید، سعی کنید موقعیت‌هایی که باعث شده تا این خاطره فراموش نشدنی به‌وجود آیند یا چگونگی خلق این احساس را به یاد آورید و بعدا آنها را به او بگویید.

6 - خریدن هدیه‌های کوچک بدون مناسبت
گرفتن هدیه‌ای کوچک بدون هیچ دلیلی برای کسی که دوستش دارید همواره کاری ساده است. برای همسرتان گل یا (به شرطی که برای لاغرکردن خود رژیم سختی نداشته باشد) شکلات بگیرید و برای شوهرتان یک‌سری جدید ابزار یا هر آنچه به آن علاقه دارد بخرید. ممکن است تعریف هر کس از یک هدیه کوچک متفاوت باشد. برای مثال یک هدیه کوچک حداکثر 2هزار تومان هزینه دارد.

شاید شما پول بیشتری داشته باشید و توانایی خرید یک هدیه یک میلیون تومانی را هم داشته باشید یا شاید هم کمتر بودجه داشته باشید. هر چقدر هم این مبلغ کم باشد، اهمیتی ندارد. این کار تنها برای این است که نشان دهید به فکر آنها هستید و به‌منظور تهیه هدیه‌ای که او به آن علاقه دارد، حاضرید خود را به دردسر بیندازید.

7 - آماده کردن شام مورد علاقه او
این مورد تلاش زیادی لازم ندارد ولی می‌تواند تأثیرات زیادی داشته باشد. به‌ویژه اگر تا به حال آن را انجام نداده باشید، بسیار متفاوت پیش می‌رود و مفهوم برتری به‌وجود می‌آورد. این هم روش دیگری برای بیان اینکه شما آنها را دوست دارید به فکرش هستید و علاقه‌مندید تا وقت، تلاش و توجه‌تان را انجام اعمال خاصی به آنها اختصاص دهید.
همچنین اگر می‌دانید بیرون شام خوردن برای او مطلوب است، می‌توانید در یک رستوران میزی رزرو کرده و او را به آنجا ببرید که این کار هم بسیار دلچسب است.

خواص داروئی بادام تلخ


     چون بادام تلخ دارای اسید سیانیدریک است در مصرف آن باید نهایت دقت را بعمل آورد .مغز بادام تلخ ازنظر طب قدیم ایران خیلی گرم و خشک است.
 ▪ بادام تلخ را آسیاب کرده و با سرکه مخلوط کنید ضماد خوبی برای سر درد می باشد همچنین مالیدن آن بر دور چشم برای تقویت بینایی مفید است .
 ▪ خوردن بادام تلخ برای تنگی نفس ، سرفه و ورم ریه مفید است .
 ▪ بادام تلخ رابا عسل بخورید کبد و طحال را تمیز می کند .
 ▪ برای رفع درد کلیه ها بادام تلخ را با نشاسته و نعناع بخورید .
 ▪ بادام تلخ را با عسل برای قولنج مفید است .
 ▪ برای از بین بردن سنگ کلیه و ناراحتی های کلیه ، بادام تلخ را با شیره انگور مخلوط کرده و بخورید .
 ▪ اگر عادت ماهیانه خانم ها عقب می افتد بهترین طرز درمان آن قرار دادن شیاف بادام تلخ در مهبل است .
 ▪ برای ازبین بردن لکه های صورت ، بادام تلخ را پودر کنید و با سرکه مخلوط کرده و ضمادی از آن درست کنید و روی پوست بمالید .
 ▪ ضماد بادام تلخ برای درمان زخم های کهنه خارش و مخملک بکار میرود .
 ▪ ضماد ریشه درخت بادام تلخ برای درمان انواع دردها مفید است .
 ▪ ضماد ریشه درخت بادام برای پاک کردن طحال ، کلیه و دفع کرم روده بکار می رود .
 ▪ دم کرده ریشه درخت بادام تلخ برای پاک کردن طحال ، و دفع کرم روده بکار می رود .
 ▪ روغن بادام تلخ خاصیت مسهلی درد .
 ▪ روغن بادام تلخ برای تنگی نفس ، درد کلیه و خارج کردن سنگ مثانه مفید است .
 ▪برای رفع زنگ زدن و صدا در گوش یک قطره از روغن بادام تلخ را در گوش بریزید .
 ▪ مالیدن روغن بادام تلخ روی صورت ، لکه ها و چین و چروک را از بین می برد .
 ▪روغن بادام تلخ ترک دست و پا را که از سرما ایجاد شده از بین می برد .
 ▪ آنهایی که مبتلا به اگزما هستند اگر از بادام تلخ خمیری درست کنند و از آن بجای صابون برای شستن نقاطی که مبتلا به اگزما است استفاده کنند بزودی بهبود می یابند .
 ▪خمیر بادام تلخ برای رفع بوی بد پا و زیر بغل مفید است .
 ▪ روغن بادام تلخ برای درمان سیاه سرفه مفید است .
 ● طرز استفاده:
 برای بدست آوردن روغن بادام ، مغز بادام را پس از تمیز کردن و خشک کردن خرد می کنند و بصورت خمیر در می آورند و سپس آنرا تحت فشار قرار داده و روغن آن را استخراج می کنند . این روغن را فشار اول می نامند .تفاله بادام را که از فشار اول باقیمانده تحت اثر حرارت و مواد شیمیایی قرار داده و روفن فشار دوم را بدست می آورند .
 بدلیل اینکه روغن بادام گران است معمولا تقلب کرده و آنرا با روغن های دیگر مانند روغن مغز هسته زردآلو و هلو مخلوط کرده و بام روغن بادام می فروشند .همانطور که گفته د اگر روغن بادام تلخ یا مغز زردآلو و یا هلو تحت اثر آّب قرار گیرند اسید سیانیدریک و آلدئید بنزوئیک تولید می شود که سمی است بنابراین برای گرفتن روغن از این هسته ها نباید از آب استفاده کرد .
 ▪ اسانس بادام تلخ : این اسانس مایعی زلال و بیرنگ است که در اثر کهنه شدن برنگ زرد کمرنگ در می آید . بوی آن قوی ، طعمش سوزاننده و تلخ و بسیار سمی است . اسانس بادام تلخ بسهولت با اکسیژن هوا ترکیب و اکسید می شود . بنابراین باید همیشه محتوی آن کاملا پر و در بسته بوده و در جای تاریک و سرد نگاهدری شود .
 ▪ شکوفه و گل بادام : گل و شکوفه درخت بادام دارای بوی مطبوعی و طعم تلخ می باشد .
 ▪ پوست میوه بادام : بصورت جوشانده مصرف می شود . طرز تهیه آن به این صورت است که ۵۰ گرم پوست بادام شیرین را در یک لیتر آب ریخته و مدت چند دقیقه آنرا می جوشانند سپس آنرا صاف کرده و مصرف می کنند .
 ▪ برگ درخت بادام: برای تهیه جوشانده برگ درخت بادام ۵۰ گرم برگ درخت را در یک لیتر آب می جوشانند و سپس صاف می کنند .
 ▪ مغز بادام : معمولا بصورت خشک شده و خام و یا بوداده مصرف می شود .شیر بادام : شیر بادام را از مغز بادام بو نداده و خام تهیه می کنند . برای تهیه آن ۵۰ گرم مغز بادام را کاملا آسیاب کرده که بصورت پودر در آید . سپس مقدار ۵۰ گرم شکر یا قند به آن اضافه کرده و با یک لیتر آب مخلوط می کنند مایعی مانند شی بدست می آید .نوع دیگر شیر بادام برای کودکان شیر خوار و اطفال بسیار مفید است و می تواند جانشین شیر مدر و یا مکمل آن باشد بدین ترتیب بدست می آید که مقدار ۵۰ گرم بادام را بمدت چند دقیقه در آب گرم قرار می دهند تا پوست آن کنده شود سپس آنرا آسیاب کرده و بصورت پودر در می آیند و مقدار کمی آب را بان اضافه می کنند و بهم می زنند تا بشکل خمیر در آید سپس خمیر حاصل را با یک لیتر آب مخلوط و بهم می زنند و سپس مقدار ۵۰ گرم عسل بآن اضافه می کنند تا کاملا حل شود .
 این مایع را از پارچه ململ می گذرانند تا مایعی مانند شیر از آن باقی بماند.البته اگر اشخاص بالغ بخواهند از شیر بادام استفاده کنند احتیاجی به صاف کردن آن نخواهد بود .طریقه دیگری که آسان تر است بدین صورت می باشد که مقدار ۵۰ گرم بادام پوست کنده یک لیتر آب و ۵۰ گرم عسل یا شکر را در داخل مخلوط کن برقی بریزید و تا مایعی مانند شیر بدست آید .
 ● مضرات :
 بادام از نظر اینکه دارای مواد مغذی بسیاری است بنابراین غذای بسیار خوبی است ولی چون سنگین و ثقیل الهضم می باشد نباید در خوردن آن افراط کرد و مقدار آن نباید در روز بیش از ده دانه باشد . بادام همچنین برای معده های ضعیف و سرد خوب نیست و اشخاصی که معده ضعیف دارند بهتر است بادام را با شکر بخورد.
 http://ardebilnews.blogfa.com/post ۱۱۰.aspx

12 قدم تا موفقیت در همه مراحل زندگی


در زیر 12 نکته‌ای را بیان می‌کنیم که باور داریم موفقیت را در همه عرصه‌های زندگی شما ایجاد می‌کند، البته به شرطی که به اندازه کافی صادق و فعال باشید و تغییراتی که بعد از خواندن این مقاله به آن می‌‌رسید را در خود ایجاد کنید. بد نیست که چند ورق کاغذ و خودکار کنار دست خود داشته باشید تا پاسخ‌هایتان را روی آن بنویسید.

1. چرا می‌خواهید موفق باشید؟ در این قسمت باید کاملاً دقیق باشید. منظورمان پاسخ‌های عمومی و کلی مثل بیرون آمدن از بدهی‌ها، داشتن زمان بیشتر با خانواده، به دست آوردن پول بیشتر، بالا بردن کیفیت زندگی خود نیست. باید برای این سوال پاسخی دقیق داشته باشید زیرا همین است که شما را ساعت 5 صبح از رختخواب بلند کرده و باعث می شود شب‌ها تا دیرقت بیدار بمانید، همین است که به شما هیجان می‌دهد و باعث می‌شود تلاش و تمرکز بیشتری داشته باشید. 

2. لیستی 5 نفره از مهمترین افراد زندگیتان تهیه کنید، آنهایی که تاثیری مستقیم بر طرز فکر شما دارند (بچه‌ها به حساب نمی‌آیند).
آیا این افراد زندگی دارند که دوست دارید داشته باشید؟ آیا دوست دارید درآمد سالانه‌ای همانند آنها داشته باشید؟ آیا ارزش‌های یکسانی با آنها دارید؟ آنها سهمی در زندگی شما دارند یا از زندگیتان دور هستند؟

3. اهدافتان برای هفته آینده، 30 روز آینده، 60 روز آینده، 90 روز آینده، یک سال آینده و 5 سال آینده را یادداشت کنید.
اهدافتان باید همه عرصه‌‌های زندگیتان را شامل شود، مثل درآمد، روابط، کار/حرفه/پیشه، سبک زندگی، سرگرمی‌ها، استراحت، مسافرت، و از این قبیل. نباید چیزی را نادیده بگیرید، این خیلی مهم است، تا جایی که می‌توانید دقیق و جزئی‌نگر باشید. وضعیت و موقعیت کنونیتان را فراموش کنید، اینکه در چه کاری هستید یا میزان درآمدتان چقدر است. فکر کنید همه پولی که لازم دارید را در اختیار دارید، حالا زندگی که دوست دارید را طرح کنید. چقدر به چنین زندگی نزدیک هستید؟ برای امکان ‌پذیر کردن چنین زندگی به چه چیزی نیاز دارید؟

4. هر روز 30-15 دقیقه را برای تجسم اهدافتان کنار بگذارید. یکی از بهترین عادات بیشتر زنان و مردان موفق جهان تجسم‌فکری است. باید هر روز زمانی را به خالی کردن ذهنتان از مشغله‌های فکری و متمرکز شدن روی چیزهایی که در زندگی می خواهید اختصاص دهید. خودتان را طوری تجسم کنید که انگار به آنچه می‌خواهید رسیده‌اید. بخاطر زندگی که دارید و افرادیکه در آن هستند، خدا را شکر کنید. چه احساسی دارید؟

5. در مقیاس 1 تا 10، خودتان را از نظر سلامت ارزیابی کنید (1 ضعیف‌ترین وضعیت سلامت و 10 سلامت ایدآل). یکی از راه‌ها برای داشتن سلامت ایدآل، انرژی خوب، ذهن متمرکز و طول‌عمر این است که از موادغذایی طبیعی در رژیم‌غذایی خود استفاده کنید. غذاهای فراورده‌ای، پرقند و چرب و استفاده نبردن از همه انواع موادغذایی موجب زوال سلامتی شما خواهد شد. بدن ما از 70% آب تشکیل شده است. آیا در روز حداقل 8 لیوان آب می‌نوشید تا آنچه استفاده کرده و از دست می‌دهید را جایگزین کنید؟ کدام عاداتتان باعث تقویت سلامتیتان و کدام عاداتتان موجب تخریب آن می‌شود؟

6. در مقیاس 1 تا 10، وضعیت تناسب‌اندامتان را ارزیابی کنید (1 ضعیف‌ترین وضعیت تناسب‌اندام و 10 تناسب‌اندام ایدآل). اینکه چهار مرتبه در هفته به مدت 30 دقیقه یک نوع ورزش و فعالیت فیزیکی انجام دهید موجب سالم و متناسب نگه داشتن بدن شما خواهد شد (بعد از اینکه اضافه وزنتان را از بین برده یا کمبود وزنتان را جبران کردید). ورزش منظم برای گردش خون، انتقال اکسیژن در خون، حفظ بافت عضلانی، سالم ماندن اندام‌های بدن و عملکرد مغزی و طول‌عمر ضروری است. اضافه وزن یا کمبود وزن دارید؟ اندام ایدآل شما چه فرم و شکلی دارد؟ چقدر به چنین اندامی نزدیک هستید؟ برای اینکه بدنتان را به آن اندام ایدآل نزدیک کنید چه کاری می‌توانید امروز انجام دهید؟

7. لیستی از 10 چیزی که در خودتان دوست دارید تهیه کنید. حالا لیستی از 10 ویژگی از خودتان که تصور می‌کنید موجب عقب نگه داشتن شما در زندگی می‌شود مثل تنبلی، غرور بیجا، نداشتن حس مسئولیت‌پذیری، نداشتن تمرکز، مدیریت زمانی ضعیف، تهیه کنید. این ویژگی چطور به شما برای رسیدن به یک زندگی بهتر کمک می‌کنند؟ چطور موجب عقب نگه داشتن شما می‌شوند؟ برای تبدیل این خصوصیات منفی به مثبت چه می‌توانید بکنید؟ برای تبدیل ویژگی‌های منفی خود به مثبت به خودتان قول دهید. دقت کنید که بخاطر داشتن چنین خصوصیاتی خودتان را سرزنش نکنید اما نقش آنها را در زندگیتان ارزیابی کرده و برای تغییر آنها تلاش کنید.

8. هر روز از نظر ذهنی روی خودتان کار کنید. بزرگترین دشمن شما، ذهنتان است. معمولاً به هر چه که فکر کنید، اتفاق می‌افتد، ازاینرو عاقلانه است که ذهنتان را با افکار مثبت و اعتمادبه‌نفس پر کنید. هرچه فراوانی و رزق بیشتری در زندگیتان داشته باشید، باز هم مقدار بیشتری از آن را به سمت خود جذب می‌کنید اما اگر ذهنتان مملو از نداشته‌ها و کمبودها باشد می‌توانید حدس بزنید که چه چیزی انتظارتان را خواهد کشید. ثابت شده است که قانون جذب یکی از مهمترین کلیدهای دستیابی به ثروت در همه عرصه‌های زندگی می‌باشد. پس در آن استاد شوید! اعتمادبه‌نفس زمانی می‌آید که برای خودتان و دیگران ارزشمند شوید. این ارزش با تبدیل شدن به بهترین حالتی که می‌توانید باشید به دست می‌آید. دانش ابزاری است که قدرت لازم برای تبدیل شدن به آنچه می‌خواهید در زندگی را به شما می‌دهد. می‌دانید در ذهنتان چه گفتگویی در جریان است؟ هر روز چه پیام‌هایی به خودتان می‌رسانید؟ منفی هستند یا مثبت؟

9. یک دفترچه روزانه داشته باشید. وقتی نتوانید برنامه داشته باشید، برنامه‌تان شکست خواهد بود. همه ما 24 ساعت در شبانه‌روز داریم. تفاوت افراد موفق و غیرموفق این است که افراد موفق می‌دانند چطور از زمانشان به بهترین شکل استفاده کنند. سعی کنید اول روی فعالیت‌های درآمدزا تمرکز کنید و بقیه تعهداتتان را حول آن قرار دهید. شناسایی فعالیت‌هایی که در آن خوب هستید و خوب نیستید هم می‌تواند مفید باشد. همه چیز را در دفترچه روزانه‌تان یادداشت کنید مثل ساعت خواب، صبحانه، ورزش، زمان مخصوص خانواده، قرارهای ملاقات، زمان کار، زمان درس، زمان تماشای تلویزیون، و از این قبیل. با بررسی و دنبال کردن همه کارهایی که انجام می‌دهید می‌توانید بفهمید که کجاها وقت تلف می‌کنید. بعد می‌توانید دوباره روی برنامه‌تان کار کنید. آیا زمان‌هایی هست که بتوانید کار مفیدتری در آن انجام دهید؟ آیا انجام کاری در ساعت دیگری از روز می‌تواند کمک کند؟ آیا زودتر بیدار شدن از خواب یا دیرتر خوابیدن در شب مفید است؟ بهترین زمان کارایی شما چه زمان است؟

10. به مدت یک هفته هر چیزی که برای آن پول خرج می‌کنید را بررسی کنید، چه به صورت نقدی، چکی، اعتباری، سودی ... وقت آن رسیده که بفهمید واقعاً پولتان کجا می‌رود. همه صورتحساب‌ها و فیش‌هایتان را نگه دارید. عادات خرج کردنتان را یادداشت کنید. بیشتر پولتان را کجا خرج می‌کنید؟ چقدر در ماه بابت بدهی‌ها یا قسط‌ها پرداخت می‌کنید؟ آیا بیشتر از آن مقداری که باید را برای چیزی خرج می‌کنید یا برای چیز دیگری به اندازه کافی پول اختصاص نمی‌دهید؟

11. برای خودتان الگو در نظر بگیرید. نام 5 نفری که برای موفقیتشان همیشه آنها را تحسین می‌کنید را یادداشت کنید، حال موفقیتشان در هر زمینه‌ای که باشد. لازم نیست این افراد یا گروه‌ها را از نزدیک بشناسید یا حتی زنده باشند. با خودتان متعهد شوید که با این افراد قرار بگذارید (اگر آنها را از نزدیک می‌شناسید) تا بتوانید درمورد رازهای موفقیتشان از آنها سوال کنید. برای آنهایی که از نزدیک با آنها آشنایی ندارید می‌توانید در اینترنت یا کتاب‌ها تحقیق کنید. می‌توانید از این افراد برای حساب کردن بیشتر روی خودتان استفاده کنید، از اشتباهات آنها درس بگیرید، از آنها توصیه و پیشنهاد بخواهید و خودتان را با آنهایی که در راهی مشابه شما هستند مطابق کنید. هیچ وقت دست از یاد گرفتن برندارید. ما در جهانی زندگی می کنیم که مدام در حال تغییر است. یکی از بزرگترین اشتباهاتی که کسی ممکن است مرتکب شود این است که فکر کند می‌تواند به تنهایی موفق شود.

12. هیچوقت‌، هیچوقت، هیچوقت دست نکشید! پشتکار رمز کار است. ممکن است روزهایی به هر دلیل دوست داشته باشید که از تلاش دست بکشید. اسیر آن نشوید! اگر با خودتان صادق باشید و همه مراحلی که در بالا ذکر شد را تمرین کنید، مطمئن باشید که موفق خواهید شد!


برداشت از وبلاگ شاید ...

چگونه مثبت اندیش باشیم ؟!

اثرات مثبت اندیشی در شاد زیستن / مثبت اندیشی و نتیجه آن در زندگی / چگونه برای زندگی بهتر افکار مثبت داشته باشیم؟

 

در ساختار شخصیت ما انسانها ، افکار از چنان از چنان قدرتی برخوردارند که میتوانند سازنده یا ویرانگر باشند ، بنابراین باید بیاموزیم که افکارمان را هوشمندانه کنترل کنیم تا در زندگی به موفقیتها و کامیابیهای بزرگی دست یابیم . یکی از این راهکارها یادگیری روشهایی است که باعث مثبت اندیشی در ما میشود و افکار منفی را از ما دور میکند .

 در زیر به 30 مورد از توصیه هایی که باعث ایجاد مثبت اندیشی میشوند اشاره میشود:

1- نسبت به خودمان احساس خوبی داشته باشیم و خود را خوب ، دانا و با ارزش بدانیم.
2- لیستی از صفات مثبت خود تهیه کنیم و راه های تقویت آنها را بیابیم و تجربه کنیم.
3- لیستی از افکار منفی خود در طی روز تهیه و سعی کنیم برای هر فکر منفی یک فکر مثبت معادل بیابیم تا به کمک آن بتوانیم با افکار منفی مقابله کنیم.
4- سعی کنیم در گفتار و برخوردهای روزانه از کلمات و جملات مثبت استفاده کنیم . مثلا در ملاقات با دیگران به جای استفاده از کلمه "خسته نباشید" که دارای بار منفی و القای حس خستگی است ، بگوییم "خدا قوت" ، "شاد باشید" و امثال آنها.
5- افکار خود را متوجه خوبیها و جنبه های مثبت زندگی کنیم تا به مرور مثبت نگر شویم.
6- با خوش بینی ، سعی کنیم دستوراتی را به ذهن خود بدهیم که اندیشه های جدید مثبت شکل گیرند.
7- هر روز صبح که از خواب برمیخیزیم با نگاه کردن به منظره ای زیبا ، روز خود را با نشاط آغاز کنیم.
8- از افراد منفی نگر یا موقعیتهایی که باعث ایجاد افکار ناخوشایند یا منفی میشوند دوری و یا سعی کنیم کمتر با آنها برخورد داشته باشیم.
9- به مشکلات به عنوان محکی برای ارزیابی توانایی های خود نگاه کنیم و هرگز نتیجه بدی را پیش بینی نکنیم زیرا مشکلات فقط به اندازه ای مهم هستند که ما آنها را مهم می پنداریم.
10- به لحظات و خاطرات زیبا و دوست داشتنی گذشته خود فکر کرده و سعی کنیم آنها را تکرار نماییم.
11- از تردید و دودلی دوری کرده و کارها را با جدیت دنبال کنیم.
12- به ندای منفی درونی خود و تلقین های نگران کننده و مخرب دیگران بی توجه باشیم و سعی کنیم عکس آنها را انجام دهیم.
13- به قدرت بیکران خداوند ایمان داشته باشیم و با خود تکرار کنیم که من لیاقت بهترینها را دارم و با لطف خداوند به آنها خواهم رسید.
14- از میان اهداف خود هدفی را انتخاب کنیم که امید بیشتری به موفقیت آن داریم و در تلاش برای تحقق آن ، به فکر تایید یا تکذیب دیگران نباشیم.
15- در توصیف احوال و زندگی خود از کلمات مثبت استفاده کنیم.
16- در تعریف از افراد خانواده یا دوستان از کلمات مثبت و روحیه بخش استفاده کنیم.
17- از چشم و هم چشمی و حسادت که باعث ایجاد افکار منفی میشود دوری و سعی کنیم روش خود را خودمان انتخاب کنیم.
18- هرگز شعار خواستن ، توانستن است را فراموش نکنیم و بدانیم که در سایه سعی و تلاش به آنچه بخواهیم میرسیم.
19- قدر لحظات زندگی را بدانیم و آنها را بخوبی استفاده کنیم ، زیرا هرگز تکرار نخواهند شد.
20- برای تغییر اوضاع و شرایط نامساعد اقدام کنیم و مطمئن باشیم که میتوانیم آنها را از بین ببریم.
21- از خود انتظار بیش از حد نداشته باشیم و خود را همه فن حریف ندانیم ، به عبارت دیگر ، از کمال گرایی مطلق که باعث اضطراب و احساس عجز و ناتوانی میشود خودداری کنیم.
22- خود را از قید و بندهای آزار دهنده رها ساخته و ساده زندگی کنیم تا فکر و خیال آسوده ای داشته باشیم.
23- از انزوا و گوشه گیری که باعث ایجاد افکار منفی میشود دوری کرده و اوقات خود را در جمع خانواده و دوستان سپری کنیم.
24- هر وقت که احساس کردیم افکار منفی به سراغمان آمده است ، وضعیت خود را تغییر دهیم و به کاری سرگرم شویم.
25- ممکن است هنگام خواب در رختخواب ، افکار منفی به سراغمان بیاید . پس تا خسته نشده ایم به رختخواب نرویم.
26- هرگز خود را بدبخت و ناتوان و درمانده احساس نکنیم و از مطالعه و گوش دادن به اشعار و مخصوصا آهنگهایی که چنین حسهایی را القا میکنند خودداری کنیم.
27- اعتماد به نفس خود را در هر شرایطی حس کنیم و هرگز به دیگران اجازه ندهیم آنرا متزلزل کنند زیرا اعتماد به نفس کلید خلق تفکر مثبت است.
28- خندیدن را فراموش نکنیم . خندیدن باعث میشود تا افکار ناراحت کننده و منفی جای خود را به افکار مثبت و شاد بدهند.
29- بدانیم که اجرای راهکارهای تقویت مثبت هیچ هزینه ای ندارند و به سن افراد نیز مربوط نمیشوند.
30- باید به تقویت مثبت اندیشی ایمان داشته باشیم و این شعار را هرگز فراموش نکنیم که "اگر افکارمان را کنترل کنیم ، زندگی مان متحول میشود


اثرات مثبت اندیشی در شاد زیستن


اهمیت افکار انسان افکار انسان اهمیت بسزایی در زندگی او خواهد داشت. در واقع همانگونه که قدرت تفکر با وجود منحصر به فرد خود در انسان ، انسان را از سایر موجودات متمایز می‌سازد تاثیرات عمیقی نیز روی زندگی او خواهد گذاشت.بر این اساس چگونگی افکار انسان ، چگونه درگیر شدن در افکار خود ، چگونگی سازمان دهی آنها و غلبه انواع خاصی از افکار بر ذهن فرد مورد توجه روانشناسان است.
انوع افکار انسان
در یک طبقه بندی بسیار ساده افکار انسان در دو مقوله مثبت و منفی دسته بندی می‌شود. این نوع از دسته بندی بسیار مورد توجه روانشناسان مشاوره و بویژه مشاورانی است که دیدگاه شناختی دارند. این دسته بندی دو نوع افکار مثبت و منفی در انسان شناسایی می‌شود و اعتقاد بر این است که غلبه هر یک از آنها بر ذهن فرد شیوه زندگی او را در حدی وسیع نشان می‌دهد. بطوری که همین افکار ساده به راحتی ممکن است موجب تفاوت سبک زندگی فرد با سایرین ، یا با خود او در مراحل مختلف شود.
افکار مثبت انسان
بر اساس این دسته بندی افکار مثبت آن دسته از افکاری را شامل می‌شود که تاثیرات مفیدی بر ذهن و رفتار فرد به جای می‌گذارند، هدایت کننده هستند و اغلب موجبات زندگی دلپذیر را فراهم می‌سازند. افرادی که دارای چنین افکاری هستند کمتر در داماسترس و فشار روانی گرفتار می‌شوند و یا حداقل به راحتی خود را می‌توانند از چنین شرائطی رها کنند. این افراد اعتماد به نفس بالاتری دارند، دید خوبی نسبت به خود دارند و بطور کلی افکار آنها حول و حوش خوب بودن ، سالم بودن و واقع بین بودن دور می‌زنند.
نمونه‌ای از افکار مثبت
*  من در موارد مختلف پیروز بوده‌ام هر چند شکستهایی نیز داشته‌ام.
* من فرد کارآیی هستم.
* لازم نیست همه مثل هم باشند.
* بعضی افراد دروغ می‌گویند.
افکار منفی انسان
افکار منفی تحریک کننده هیجانات منفی در انسان هستند. که اغلب در اثر وقایع بیرونی که بار منفی دارند برای افراد ناراحت کننده هستند راه اندازی می‌شوند. این افکار چسبندگی فوق‌العاده‌ای در ذهن انسان دارند و درگیری و مشغله شدیدی برای صاحب خود ایجاد می‌کنند. افتادن در چرخه این افکار و عدم تلاش برای خارج شدن از این چرخه اغلب مشکلات جدی روانی را ممکن است به بار آورد. روانشناسان شناختی معتقدند اغلب اضطرابها و افسردگیها ، اختلالات ارتباطی ، مشکلات زناشویی و انواع مسائل دیگر از زندگی فرد ناشی از غلبه افکار منفی بر ذهن فرد است. بر این اساس هدف آنها گسترش حوزه و قلمرو افکار مثبت و به عبارتی مثبت اندیشی در افراد است.
نمونه‌ای از افکار منفی * من همیشه شکست می‌خورم.
* دیگران نیز باید مثل من باشند.
* هیچ کس نباید دروغ بگوید.
* من فرد به درد بخوری نیستم.


افکار هدفمند در مقابل افکار بی‌هدف
افکار انسان را از لحاظ اینکه از یک هدف یا اهداف ویژه‌ای پیروی می‌کنند یا نه نیز می‌توان دسته بندی کرد. افکار هدفمند آن دسته از افکاری هستند که بر اساس اهداف ویژه‌ای سازمان می‌یابند. و فرد با در نظر گرفتن آن اهداف ، افکار خود را نیز سازمان می‌دهد. بطوری که می‌تواند به صورت گام به گام به تهیه مراحلی بپردازد که موجب رسیدن او به اهدافش می‌شود. مثل افکار مربوط به حل یک مساله ریاضی یا افکار مربوط  به برنامه ریزی درسی

برعکس افکار بی‌هدف ، بدون برنامه و بدون هدف ویژه‌ای ذهن فرد را درگیر می‌سازند خیالبافیها از جمله این دسته افکار هستند. که برنامه و سازمان مشخصی ندارند و ممکن است با یک عامل و محرک ساده را راه اندازی شوند و به حوزه‌های مختلف وارد شوند و سرانجام فرد به خاطر نیاورد که از کجا به این نقطه فعلی از افکار رسیده است. از شاخه به شاخه دیگر پریدن معمولا ویژگی این دسته از افکار است. هر چند جلوگیری وضع کامل این دسته از افکار وجود ندارد. اما از آنجا که اغلب در کارهای فکری فرد موجب ایجاد مشکل می‌شود و غالباً تمرکز فرد را به هم می‌ریزند لازم است با انواع تمرینات فکری تحت کنترل فرد قرار بگیرند.

در تحقیقاتی که در سال 2002 انجام شد، "تاثیر منفی" به عنوان زمینه ای برای اضطراب،بی منطقی، عصبانیت و انواع دیگری خصوصیات نا خوشایند تعریف شده است. تاثیر منفی با بالا رفتن فعالیت در قشر جلوی مغز ایجاد می شود.
با اینکه این حالتی ثابت و ماندنی است، اما می توان آن را کنترل کرد. زمانی که بدبینی نتیجه مستقیم از دست دادن شغل، قطع رابطه با یکی از دوستان یا مرگ کسی که دوستش داریم باشد، به عنوان واکنشی در مقابل این ناراحتی تلقی می شود و موقتی است.
چه این خصوصیت با وجودتان عجین شده باشد و چه فقط واکنشی موقتی به یک حادثه باشد، با ایجاد تغییراتی در مغز شما همراه است. مغز از میلیون ها سلول عصبی تشکیل شده است که پیام ها را به اعضاء مختلف بدن رسانده و دریافت می کنند. ممکن است این پیام ها با ایجاد نا تعادلی شیمیایی مختل شوند.
خجالت ندارد اگر برای مداوای این عدم تعادل و بالا تر بردن کیفیت زندگیتان دنبال مشاوره و درمان پزشکی باشید. اگر احساساتی مثل نا امیدی، کمبود انرژی و نا توانی در انجام کارها دو هفته ادامه پیدا کرد، می توانند علائمی از افسردگی به حساب آیند. می توانید برای دوباره به دست آوردن کنترل مغزتان دنبال درمان باشید.
اگر این منفی بافی های شما نتیجه عادت است نه حالت های قابل درمان پزشکی، راه هایی برای مقابله با آن وجود دارد. در این جا به چند نکته اشاره می کنیم که به مثبت اندیشی شما کمک می کند:


انگیزه تان را مشخص کنید
آگاه باشید چه زمانی تفکرات منفی بر شما غلبه می کنند. زمانی که خسته یا گرسنه هستید یا زمانی که فشار کاریتان زیاد است. ممکن است تفکراتتان تغییر پیدا کنند. کنترل افکار منفی به شما کمک می کند که انگیزه و سبب آن را بفهمید و این باعث می شود که بتوانید دوباره کنترل خودتان را در دست بگیرید.
عیبجویی از خود را کنار بگذارید
در مسیرتان انتظار دست انداز هم داشته باشید و آن ها را بپذیرید. افکار منفی، بدگویی و عیبجویی از خود را از ذهنتان بیرون کنید. در مورد مسائل و اتفاقات گذشته فکر نکنید، فقط از آن ها تجربه بگیرید و به راهتان ادامه بدهید. تغییر دیدگاهتان در مورد دنیا به شما اجازه می دهد تا در مشکلات و گرفتاری ها دنبال شانس باشید.
خود را با شرایط وفق دهید
زمان هایی را که در گذشته منفی بینی به سراغتان آمده را به یاد آورید و به خود یاد آور شوید که چگونه آن را پشت سر گذاشته اید.  حتی برای یک فرد مبتلا به منفی بینی یا کسی که دچار افسردگی است هم امید همیشه وجود دارد. سعی کنید اعتماد به نفستان را بالا ببرید و با این کار، رفتارهایتان جنبه ی مثبت بیشتری خواهند گرفت.

هـمواره افـکار ما بروی احساسات ما تاثیرگذار می باشـد. اگر تصور کنید که کارهایتان سر و سامان نـخواهند گرفت، در شـمـا احـساس اندوه و انفعال ایجاد شده و از تـلاش و کوشش دست خواهید کشید. اگر چنین می پـنـداریـد که برای انجام کارهایتان محتاج کمک دیگران هستید، ممکـن اسـت احـساس بی کفایتی و وابستگی کنید.
اگـر تـصـور می کنـیـد که نـالایق و بـی کفایت می بـاشـید، احساس بـی ارزشـی و تـردیـد کـرده و دائـمـا خـودتـان را سـرزنـش خواهید نمود.همانطورکه ملاحظه کردید بی تردید ارتباط تنگاتنگی میان افکار و احساسات ما برقراراست. بنابراین دلیل واکنشهای هیجانی ناخواسته و شدید، افکار نامعقول وغیرمنطقـی شما میباشند.
تعریف تفکرات نا معقول چنین است:
1- افکار انعطاف ناپذیر
2- دور از واقعیت
3- غیر منطقی
4- مخل بهداشت روانی


راه حل ساده میباشد: افکار خود را متحول سازید
اکنون به تعدادی از طـرز تـفـکرات نامعقول توجه کرده و سعی کنید برای دستیابی به یک زندگی شادتر از آنها اجتناب ورزید:
1- من بایـد مـورد پـذیرش و محبوب همگان باشم تا بتوانم احساس خوشایندی نسبت به خود داشته باشم. طرد شدن، ترک شدن و تنها ماندن خیلی هولناک است.
2- من باید در تمام زمینه ها لایق و کارآمد باشم ، شکست بسیار وحشتناک میباشد.
3- هنگامی که اتفاق ناگواری روی میدهد من چاره ای جز اندوهگین شدن ندارم.
4- اگر کسی مرا مورد انتقاد قرار میدهد به مفهوم آن است که ایرادی در من وجود دارد.
5- من همواره باید دیگران را از خودم راضی نگاه دارم و مطابق خواسته و میلشان رفتار کنم.
6- من اساسا از دیگران پایین تر میباشم.
7- زندگی و یا دیگران باید همواره انتظارات مرا برآورده سازند.
8- مـن در زنـدگی محـکوم به افسردگی، ناامیدی و بدبختی می باشم چون مـشـکلات زندگی من لاینحل می باشند.
9- همواره باید کارها بر وفق مراد من پیش بروند.
10- همیشه زندگی و مردم باید منصفانه با من رفتار کنند.
11- مـن در زندگی محتاج شخصی هستم - یک شخص خاص - تا در کنار او باشم و بـه او تکیه کنم - چون من به تنهایی قادر به انجام کاری نیستم.
12- برای من آسانتر است زمـانی کـه به مشکلات زندگی فکر نکنم تا اینکه با مشکلات روبرو شده و مسئولیت حل آنها را بر عهده بگیرم.
13- افـراد بد و شرور بـاید مـجازات شـده و فـورا بـه سـزای اعـمالـشان برسند. اگر چنین نشود من از کوره در خواهم رفت.
14- عوامل خارجی مانند: مردم، جامعه ناسالم، بد اقبالی و سرنوشت دلیل بدبـخـتیها و ناراحتیهای من می باشند. از آن گذشـتـه مـن هیـچ کنـترلی بروی این عوامل خارجی نداشته بنابراین هیچ کاری برای افسردگی و نگون بختی خودم نمیتوانم انجام دهم.
15- من همیشه باید بی عیب و کامل بوده و از دیگران برتر باشم. کـمـال گـرایی یکی از مهمترین عوامل تنش زا است. کمالگرایی انواع گوناگونی دارد:
کمالگرایی در اخلاقیات: من هیچگاه نباید مرتکب خـطا و یـا گـناهی شوم و اگر چنین شود قادر به بخشش خود نمی باشم.
کمالگرایی درعملکرد: برای آنکه یک فرد ارزنده باشم باید همیشه در همه امور موفق گردم.
کمالگرایی در هویت: مـردم هیچگاه فرد آسیب پذیر و خطا کـاری هـمچون من را مورد پذیرش قرار نمیدهند.
کمالگرایی در احساسات: من همواره باید خوشحال و شادمان باشم - بـاید قـادر بـه کنترل احساسات منفی خود بوده و هیچگاه احساس افسردگی و اضطراب نکنم.
کمالگرایی در عشق: دو فردی که عاشق یکدیگر هستند هیچ گـاه نـبایـد بـا یـکـدیـگر بحث و مشاجره کنند و یا آنکه از دست هم عصبانی شوند.
کمالگرایی در زیبایی: چون من کمی اضافه وزن دارم فرد زشت و نازیبایی میباشم.
16- فیلتر کردن: شـما تنها جنبه منفی پیشامدها را مشاهده کرده و آنها را زیر ذره بین قرار می دهید در حالی که جنبه مثبت آن را فیلتر کرده و حذف می نمایید.
17- تفکر دو قطبی: همه چیز یا سیاه است یا سفید، بد است یا خوب - یا شـما کـامل می باشید و یا آنکه یک ناکام و شکست خورده - هیچ حد وسطی وجود ندارد.
18- تعمیم افراطی: شما به یک نتیجه گیری عمومی مبـتـنی بـر یـک واقـعـه واحـد دست می یابید. به محض آنکه برای شما یک حادثه ناگوار روی دهد چنین می پـنـداریـد کـه آن بارها و بارها تکرار خواهد شد.
19- خـوانـدن فکر: بدون آنکه حرفی زده شود، پیـش داورانه از احـسـاس دیـگران و عـلت رفتارشان با خود آگاهی دارید.
20- فاجعه آمیز جلوه دادن: شما انتظار بلا، مصیبت و حوادث ناخوشایند را می کـشـید. کافیست از حادثه ناگواری مطلع گردید. آن وقت خواهید گفت: نکند سر من هم بیاید.
21- برداشت شخصی کردن: چنین می پندارید که هر چرا که دیگران میگویند و یا انـجام می دهند به نوعی در واکنش به شما می باشد.
22- نکوهش کردن: شما دیگران را مسئول دردها و مشکلات خود میدانید. یـا آنـکه خود را مسئول تمام مشکلات می پندارید.
23- بایدها: از تعداد زیادی قوانین خشک و غیر قابـل انـعـطاف کـه رفـتار دیگران و خودتان چگـونه بـاید بـاشـد پیروی می کنید و هنگامی که دیگران آن قوانین را زیر پا می گـذارنـد خشمگین شده و در صورتی که شما خودتان آنها را نـقـض کنید، احساس گناه خواهید کرد.
24- استدلال بر مبنای احساس: تصور می کـنید احساسات شما واقـعیت داشـتـه و هر آنچه احساس می نمایید عینیت دارد. اگر احساس بدبختی میـکنید پس حـتـما بدبخت هستید.
25- تـغـیـیر دادن: تصور می کنید با تحت فشار قـرار دادن و بـا چـاپـلـوسی دیـگـران قـادر خواهید بود آنها را به سلیقه خود تغییر دهید. چون امیدهای شما برای شادکامی کاملا وابسته به دیگران است.
26- کم طاقتی نسبت به ناکامی ها: من این بار هم شکـست خـوردم پـس بـهتر است دیگر ادامه ندهم.
27- بزرگنمایی: مشکلات و کمبودهای زندگی یتان را بزرگنمایی می کنید.
28- توقع پاداش آسمانی: انتظار دارید که پاداش تمام نیکی ها و فداکاری های شما در زندگی به شما داده شود مانند فردی که امتیازات را می شمارد. و در صورتیکه انتظارات شما برآورده نگردد، خشمگین می شوید.
 
چگونه برای زندگی بهتر افکار مثبت داشته باشیم؟
افکار از چنان قدرتی برخوردارند که می‌توانند سازنده یا ویرانگر باشند، بنابر‌این باید به خود و فرزندانمان بیاموزیم که افکارمان را هوشمندانه کنترل کنیم تا در زندگی به موفقیت‌ها و کامیابی‌های بزرگی دست یابیم:
۱- نسبت به خودمان احساس خوبی داشته باشیم و خود را خوب، توانا و با ارزش بدانیم.
۲- لیستی از صفات مثبت خود تهیه کنیم و راه‌های تقویت آنها را بیابیم و تجربه کنیم.
۳- لیستی از افکار منفی خود در طی روز تهیه و سعی کنیم برای هر فکر منفی یک فکر مثبت معادل بیابیم تا به کمک آن بتوانیم با افکار منفی مقابله کنیم.
۴- سعی کنیم در گفتار و برخوردهای روزانه از کلمات و جملات مثبت استفاده کنیم، مثلاً در ملاقات با دیگران بجای استفاده از کلمه «خسته نباشید» که دارای بار منفی و القای حس خستگی است، بگوییم «خدا قوت»، «شاد باشید» و یا «پر انرژی باشید»
۵- افکار خود را متوجه خوبی‌ها و جنبه‌های مثبت زندگی کنیم تا به مرور مثبت‌نگر شویم.
۶- با خوش‌بینی سعی کنیم، دستوراتی به ذهن خود بدهیم که اندیشه‌های جدید مثبت شکل گیرند.
۷- هر روز صبح که از خواب بر می‌خیزیم با نگاه کردن به منظره ی یک تابلوی نقاشی زیبا و یا اسما‌ء‌الله روز خود را با نشاط و خوش‌بینی آغاز کنیم.
۸- از افراد منفی‌نگر یا موقعیت‌هایی که باعث ایجاد افکار ناخوشایند و منفی می‌شوند دوری و یا سعی کنیم کمتر با آنها برخورد داشته باشیم.
۹- به مشکلات به عنوان محکی برای ارزیابی توانایی‌های خود نگاه کنیم و هرگز نتیجه ی بدی را پیش‌بینی نکنیم، زیرا مشکلات فقط به اندازه‌ای مهم هستند که ما آنها را مهم می‌پنداریم.
۱۰- به لحظات و خاطرات زیبا و دوست داشتنی گذشته ی خود فکرکرده و سعی کنیم آنها را تکرار نماییم.
۱۱- از تردید و دودلی دوری کرده و کارها را با جدیّت دنبال کنیم.
۱۲- به ندای منفی درونی خود و تلقین‌های مخرب و نگران کننده‌ی دیگران بی‌توجه باشیم و سعی کنیم عکس آنها را انجام دهیم.
۱۳- به قدرت بی‌کران خداوند ایمان داشته باشیم و با خود تکرار کنیم که من لیاقت بهترین‌ها را دارم و با لطف خدای بزرگ به آنها خواهم رسید.
۱۴- از میان اهداف خود هدفی را انتخاب کنیم که امید بیشتری به موفقیت آن داریم و در تلاش برای تحقق آن، به فکر تأیید یا تکذیب دیگران نباشیم.
۱۵- در توصیف احوال و زندگی خود از کلمات مثبت استفاده کنیم.
۱۶- در تعریف از افراد خانواده یا دوستان از کلمات مثبت و روحیه بخش استفاده کنیم (فلانی شخص بسیار شریف و بزرگواری است.)
۱۷- از چشم و هم‌چشمی و حسادت که باعث ایجاد افکار منفی می‌شود دوری و سعی کنیم روش زندگی خود را خودمان انتخاب کنیم.
۱۸- هرگز شعار خواستن، توانستن است را فراموش نکنیم و بدانیم که در سایه ی سعی و تلاش به آنچه بخواهیم می‌رسیم.
۱۹- قدر لحظات زندگی را بدانیم و از آنها به ‌خوبی استفاده کنیم، زیرا هرگز تکرار نخواهد شد.
۲۰- برای تغییر اوضاع و شرایط نامساعد اقدام کنیم و مطمئن باشیم که می‌توانیم آنها را از بین ببریم.
۲۱- از خود انتظار بیش از حد نداشته باشیم و خود را همه فن حریف ندانیم، به عبارت دیگر از کمال گرایی مطلق که باعث اضطراب و احساس عجز و ناتوانی می‌شود خودداری کنیم.
۲۲- خود را از قید و بندهای آزاردهنده رها ساخته و ساده زندگی کنیم تا فکر و خیال آسوده‌ای داشته باشیم.
۲۳- از انزوا و گوشه‌گیری که باعث ایجاد افکار منفی می‌شود دوری کرده و اوقات خود را در جمع خانواده، فامیل و دوستان سپری کنیم.
۲۴- هر وقت احساس کردیم که افکار منفی سراغمان آمده است، وضعیت خود را تغییر دهیم و به کاری سرگرم شویم.
۲۵- ممکن است هنگام خواب در رختخواب افکار منفی به سراغمان بیاید، تا خسته نشده‌ایم به رختخواب نرویم.
۲۶- هرگز به هیچ وجه خود را بدبخت، ناتوان و درمانده احساس نکنیم.
۲۷- اعتماد به نفس خود را در هر شرایطی حفظ کنیم و هرگز به دیگران اجازه ندهیم که آن را متزلزل کنند. باید متوجه باشیم که اعتماد به نفس کلید خلق تفکر مثبت است.
۲۸- خندیدن را فراموش نکنیم. خندیدن باعث می‌شود تا افکار ناراحت کننده و منفی‌ جای خود را به افکار مثبت و شاد بدهن
اجرای راهکارهای تقویت مثبت هیچ هزینه‌ای ندارند و به سن و سال افراد نیز مربوط نمی‌شوند.


فقط باید این شعار را فراموش نکنیم:
اگر افکارمان را کنترل کنیم، زندگی‌مان متحول می‌شود


مثبت اندیشی و نتیجه آن در زندگی
چیزی که نحوه زندگی انسانها را مشخص می کند، تفسیر و نوع دیدشان نسبت به  وقایع بیرونی است نه خود آن وقایع.
سرمنشأ مثبت اندیشی از باورهای ما می آید. باورها و اعتقادات هر فرد و نوع برداشتش از زندگی و وقایع آن است که او را به سمت و سوی خوشبختی و یا بدبختی می برد. هر اتفاقی که در زندگی ما پیش می آید از نظر ما یا خوشایند است یا ناخوشایند. پس هرامری می تواند باعث خوشحالی و خوشبختی ما و یا باعث ناکامی و ناراحتی ما شود.
مثبت اندیشی به ما کمک می کند که بتوانیم تغییرات مفیدی در رفتار، گفتار، کار و زندگی خود ایجاد کنیم .
کلمات نیز تأثیر بسیاری بر افکار و احساسات ما می گذارند. کلمات می تواند ما را بسیار هیجان زده، متأثر یا خوشحال کند. پس دقت کنید کلماتتان را در جهت مثبت و زیبا کردن افکار و احساساتتان به کار ببرید.
به کاربردن واژه ها و عبارات تأکیدی مثبت در زیباتر شدن افکار و اعمال ما و بهبود کیفیت زندگیمان تأثیر بسیار زیادی دارد و باعث ایجاد شور و شوق در زندگی می شود. مثل این جمله: «من شایسته موفقیت هستم و همیشه به اهدافم می رسم.»
هیچگاه مشکلات و سختیهای زندگیتان را لعنت و نفرین نکنید. این فکر که دنیا سرشار از مشکل است را دور بریزید و در عوض هرگاه موقعیت نامطلوب یا مسئله ناخوشایندی در زندگیتان پیش آمد، به دنبال راههای مثبت و طلایی برای حل آن مسائل باشید. به کار بردن این روش باعث ایجاد رضایت در شما و حل شدن مسائل زندگیتان به گونه ای مثبت و خوب می شود.
نحوه اظهار نظر کردن در مورد دیگران و کارهایشان نیز بسیار مهم است. سعی کنید سریع و منفی در مورد چیزی اظهار نظر نکنید. ابتدا در مورد آن فکر کنید بعد نظر خود را از جنبه مثبت مطرح کنید تا تأثیر بیشتری بر مخاطبتان داشته باشد.
در اطراف همگی ما افراد منفی بافی هستند که با افکار و گفتار منفی شان سعی دارند، باعث تضعیف روحیه ما شوند. سعی کنید تا حد امکان با چنین افرادی همنشین نشوید.
بسیاری از مردم افکار منفی را در زندگیشان مد نظر قرار داده و به آنها بها می دهند. حتی در صحبتهایشان با یکدیگر مدام از سختیهای کارشان، کم خوابیهای شبانه، نداشتن استراحت گله می کنند و همین امر تأثیر منفی بر فکر آنها گذاشته و باعث خستگی و ناامیدی شان می شود.
مطمئن باشید که اطرافیانتان هیچ علاقه ای به شنیدن سخنان منفی شما ندارند. سعی کنید در مورد جنبه های مثبت زندگی و کارتان برای دیگران صحبت کنید. زیرا شنیدن آنها می تواند برای دیگران هم جالب باشد.
به نظر شما بهتر نیست که ما به جای اینکه فقط به مشکلات، بی عدالتی ها، گرانی و تورم، بی پولی، بیکاری و هزاران فکر منفی دیگر تمرکزکنیم، به اینکه در زندگیمان بسیاری از اوقات کارها درست و خوب پیش می روند فکر کنیم و از این موضوع شگفت زده شویم و به جای گله و شکایت از زندگی و کار، هر جا که هستیم از وفور نعمت و ثروت و خوش اقبالی صحبت کنیم؟
ممکن است شما در آخرین سفرتان از اینکه هواپیما چند ساعت تأخیر داشته و مجبور شده اید چند ساعت از وقتتان را در فرودگاه بگذرانید، بسیار ناراحت و معترض باشید و تا چند روز از تأخیر پرواز و خستگی مفرط خود به خاطر معطلی در فرودگاه، با ناراحتی و دلخوری برای دوستان و همکارانتان تعریف کنید. ولی آیا تا به حال از پروازهای خوب، راحت، به موقع و به سلامت خود بسیار خوشحال شده اید و آیا آنها را بارها برای دوستانتان تعریف کرده اید؟
وقتی از شما می پرسند آیا امروز روز خوبی داشته اید، چه جوابی می دهید؟ آیا جواب می دهید: «روز بسیار سخت و طاقت فرسایی بود.» یا می گویید: «روز خوبی داشتم. خدا را شکر همه چیز بر وفق مراد بود.»
اگر به تمام لحظات زندگیمان فکر کرده و آنها را مرورکنیم، می بینیم که در طول زندگی لحظات خوشایند و لذت بخش زیادی برای ما رخ داده است. پس چرا به جای فکر کردن به لحظات شاد و زیبای زندگیمان به لحظات سخت فکر کنیم؟
فراموش نکنید که افکار منفی می تواند یک روز سفید را خاکستری نشان دهد و افکار مثبت حتی یک روز خاکستری را زیبا و سفید می کند.
به طورکلی مثبت اندیشی و افکار منفی هر دو به صورت مسری از فردی به فرد دیگر سرایت می کند. شما می بایست سعی کنید به جای اینکه اجازه دهید افکار منفی دیگران بر شما تأثیر بگذارد و روحیه شما را تضعیف کند، با گفتار مثبت خودتان اندیشه ها و افکار مثبت را به دیگران منتقل کنید و به آنها بیاموزید که افکار منفی شان را کنار گذاشته و اندیشه های مثبت را جایگزینش کنند. با این کار شما می توانید هم به اطرافیان خود کمک کرده و هم روحیه مثبت اندیشی خود را تقویت کنید.
هرگاه حادثه ناراحت کننده ای در زندگیتان پیش آمد، به جای اینکه مأیوس و نگران شوید، آن را به فال نیک گرفته و به این فکر کنید که قطعا” راه دیگری برای سعادت و خوشبختی شما گشوده شده و می بایست آن راه را بیابید.
سعدی در بیت زیر به زیبایی این موضوع را بیان می کند:
«خدا گر به حکمت ببندد دری
به رحمت گشاید در دیگری»
به فرض اگر شما شغلتان را از دست داده اید، پیشنهاد می کنم به جای تأسف و ناراحتی، خوشحال باشید زیرا این مسئله پیام مثبتی برای شما دارد. از دست دادن شغلتان بدین معناست که شما باید وارد کار جدید و بهتری شوید و فراموش نکنید که در هر امری حتی به ظاهر ناراحت کننده، جایی برای  خوشحالی و موفقیت وجود دارد.
نوع نگرش و تفکرات هر انسانی نشاندهنده شخصیت، اعتقاد و باورهای او می باشد و ناشی از نحوه توجیه و تفسیر تجربیاتش است.
خوش بینی نیز می بایست عاقلانه باشد . نباید خوش بینی را با اعتماد کورکورانه به هر کسی یا چیزی اشتباه بگیریم. مثلا” در سرمایه گذاری در هر نوع فعالیتی بهتر است هم خوش باشیم و هم در کنار آن با نگاهی نقادانه و دقیق جلو برویم. نظر نقادانه به شما کمک می کند که جلوی هدر رفتن سرمایه تان را بگیرید و دقیق ترو بهتر تصمیم بگیرید. اگر قرار است در کاری سرمایه گذاری کنید بهتر است، ۷۰% با دید خوشبینانه و ۳۰% با دید نقادانه جلو بروید و در مورد آن کار تفکر و بررسی کرده و سپس تصمیم گرفته و اقدام کنید.

 


برداشت از سایت میگنا

۹ روش برای تصمیم گیری ...

چشم‌انداز مغز ما محل منطقی نیست.
ما هنوز هم همان مغز عصر حجری پیشینیانمان _ حجمی از احساسات، خاطرات ناقص و یک محدوده توجه کوتاه _ را داریم. مغز ما هیچوقت همه حقایق برای گرفتن تصمیم "ایدآل" را در خود ندارد.

از اینجا داستان بدتر می‌شود. حتی گاهی بدون اینکه بدانیم تصمیم می‌گیریم.
وقتی دانشمندان علوم اعصاب فعالیت مغز را در طول یک آزمایش تصمیم‌گیری ساده بررسی کردند، متوجه شدند که افراد معمولاً 10 ثانیه قبل از اینکه آگاه شوند تصمیم گرفته‌اند، تصمیم می‌گیرند.

چطور می‌توانیم امیدوار باشیم که تصمیم درست گرفته‌ایم؟

در واقعیت وضعیت به این بدی نیست، ما هر روز تصمیماتی در زندگیمان می‌گیریم. دنیا تغییر می‌کند و احساس می‌کنیم که کنترل آن را به دست داریم.
خوشبختانه علم اعصاب و روان ما را از نواقص و کمبودهای مغز انسان آگاه کرده است. با دانستن این ضعف‌ها، می‌توانید از یک استراتژی ساده برای غلبه بر آنها استفاده کنیم.

9 راه برای تصمیم‌گیری درست

1 - به غریزه خود توجه کنید اما اجازه ندهید بر شما ریاست کند.
ما به یک دلیل غرایزمان را رشد داده‌ایم—آنها واقعاً خوب عمل می‌کنند. توانایی گرفتن یک تصمیم سریع برای پیشینیان عصر حجری ما می‌توانست تفاوت خورده شدن توسط یک ببر وحشی یا شکار آن ببر باشد.
 
اما اخیراً با چند ببر روبه‌رو شده‌اید؟ واقعیت این است که در این عصر دیگر نیازی به اینگونه تصمیمات سریع نیست اما باز هم نمی‌توانید دست از گرفتن این تصمیمات بردارید. با آن مقابله نکنید اما به آن هم بسنده نکنید. از خودتان بپرسید "چرا این فکر را کردم؟" یا "چرا چنین احساسی داشتم؟"

2 - گزینه‌هایتان را لیست کنید.
مغز قدرتمندترین کامپیوتر موجود است اما قادر به انجام چند کار همزمان نیست. دشوار است که بیشتر از 7 فکر مختلف را در یک زمان در ذهنتان داشته باشید و غیرممکن است که بتوانید روی دو مورد از آن به طور همزمان تمرکز کنید. دلیل اینکه وقتی موقع رانندگی با تلفن‌همراه صحبت میکنیم،
 
تصادف نکرده و ماشینمان را داغان نمی‌کنیم این است که می‌توانیم خیلی سریع تمرکز روی کارها را تغییر دهیم اما خیلی کندتر و بی‌دقت‌تر از زمانیکه هرکدام را به تنهایی انجام می دادیم. برای تصمیمی که می‌خواهیم بگیرید، همه انتخاب‌ها و گزینه‌های موجود را لیست کنید، آن را بیرون ذهنتان بکشانید و زمانی را به بررسی هر کدام به تنهایی اختصاص دهید.

3 - سوالات را بازنویسی کنید.
می‌دانید برای اینکه یک دانشمند تمام‌عیار باشید به چه چیزی لازم است؟ گرفتن نمرات عالی یا به خاطر سپردن چیزها کافی نیست. مهم این است که سوالات درست بپرسید. هر مشکلی که دارید، سعی کنید آن را به سه یا چهار شکل مختلف بنویسید. اینکه خودتان را مجبور کنید به طرق مختلف به آن مشکل نگاه و فکر کنید باعث می‌توانید بتوانید راهکارهای متفاوتی نیز پیدا کنید.

4 - تاریخ را پیش‌بینی کنید.
حافظه ما آنقدرها که تصور می‌کنیم خوب نیست و درنتیجه یادمان نمی‌ماند که چقدر ممکن است بد باشد. همین حافظه‌های انتخابی است که باعث می‌شود یادتان بماند امروز با چه کسی حرف زدید اما یادتان نیاید که چهارشنبه هفته پیش صبحانه چه خوردید.
 
استفاده از تاریخ برای گرفتن تصمیم نیازمند این است که به خاطر بیاوریم دفعه قبلی که در موقعیتی مشابه بودیم چه اتفاقی افتاد. کند پیش بروید و خاطره‌تان را خوب بررسی کنید  _ نباید فقط پیروزی‌هایتان را به خاطر سپرده باشید و شکست‌ها را فراموش کرده باشید.

5 - به خاطر داشته باشید که زمان طرف شماست.
سعی کنید خودتان را از احساسات آن لحظه دور کنید. البته انجام فوری این کار غیرممکن است اما بهترین راهکار این است که بین زمان حال و زمانی که می‌خواهید تصمیم بگیرید کمی فاصله بیندازید.

6 - این را یک آزمایش ببینید.
مغز انسان جداشده نیست _ برای عمل کردن در موقعیت‌های اجتماعی با همتایان خود طراحی شده است. حاصل آن این است که زمان و انرژی زیادی را برای کار گروهی و رابطه با دوستانمان صرف می‌کنیم. تصور کنید که قرار است برای تصمیمی که می‌گیرید به شما نمره بدهند و اتوماتیک‌وار توجه بیشتری به آن می‌کنید. بنویسید که چرا چنین تصمیمی گرفتید و بعد فکر کنید: "این یک امتحان است.
 
من از پس آن برمی‌آیم و فرصت دیگری برای تغییر آن ندارم. بقیه قرار است تصمیم من را ببینند و به آن نمره بدهند". اینکار باعث می‌شود بیشتر به چرای تصمیمی که می‌گیرید فکر کنید و برنامه‌ها و دیدگاه‌های ضعیف را کنار بگذارید.

7 - دانش عمومی نیست.
زمان‌های "فراموش‌شده" را پیدا کنید و ببینید چرا آنطور بوده است. همه می‌دانند که نباید بعد از غذا خوردن شنا کرد اما چرا؟ برای همه همینطور است؟ تصوراتتان را زیر سوال ببرید و قضاوت کنید آیا درمورد شما هم صدق می‌کند یا خیر.

8 - تصمیم را بگیرید.
آیا می‌خواهید درمورد وضعیت شغلیتان تصمیم بگیرید یا اینکه چه مارک پنیری را برای صبحانه بخورید؟ همه تصمیمات برابر نیستند پس وقتتان را تلف نکنید. لازم نیست برای هر وعده صبحانه قدم 1 تا 9 را دنبال کنید.

9 - تصمیم را عملی کنید.
می‌توانید تا بی نهایت تصمیمی که گرفته‌اید را دوباره و دوباره تحلیل و بررسی کنید. اما بالاخره باید یکجا آن را متوقف کنید. آن را واقعی کنید، یادداشتش کنید. وقتی تصمیمتان بیرون از مغزتان و به دنیای واقعی آمد، مغزتان از بررسی گزینه‌های مختلف دست کشیده و سراغ کار بعدی می‌رود.

یادتان باشد چشم‌انداز مغز ما محل منطقی نیست. شما حتی نباید مغزتان را وادار به دنبال کردن قدم 1 تا 9 کنید. بهترین تصمیمی که می‌توانید اینجا بگیرید این است که فقط قدم هایی که دوست دارید را دنبال کنید، آن هم با هر ترتیبی که دوست داشتید. هر کاری که می‌کنید، رمز گرفتن بهترین تصمیمات در زندگی این است که بخواهید.


منبع : عصر ایران