وصیت

وصیت

آنچه دوست دارم فرزندانم بدانند
وصیت

وصیت

آنچه دوست دارم فرزندانم بدانند

اگر می خواهید فرزندتان پیکاسو شود بخوانید


رنگ‌آمیزی راه بسیار خوبی برای بروز خلاقیت بچه‌هاست. بهتر است والدین این اجازه را به کودکان بدهند که روش‌های مختلف رنگ‌آ‌میزی را امتحان کنند. در اینجا به چند مورد از رنگ‌آمیزی‌ها اشاره می‌کنیم.


رنگ‌آمیزی برجسته با نخ
کاسه
رنگ لعابی، مایع
نشاسته مایع
نخ
کاغذ

برای این فعالیت، رنگ مایع را با نشاسته مایع، به مقدار مساوی، در کاسه مخلوط کنید. مقداری نخ در مایع فرو کنید، بعد آن ‏را روی کاغذ بیندازید. وقتی نقاشی خشک شد نشاسته باعث می‌‏شود نخ روی کاغذ بچسبد.
 

رنگ‌آمیزی قطره‏ ای
کاغذ یا پاکت کاغذی قهوه‏ای، بریده و باز شده
رنگ لعابی، مایع
قطره‏چکان، قاشق یا نی

از کودک بخواهید با قطره‏چکان، قاشق یا نی، رنگ لعابی مایع را روی یک برگه بزرگ کاغذ یا پاکت کاغذیِ باز شده بریزد. کاغذ را در جهات مختلف کج کنید تا طرحی درست شود. رنگ دیگری را با قطره‏چکان بچکانید و کاغذ را کج کنید. حاصل کار جالب است.


رنگ‌آمیزی با هوا
کاغذ
رنگ لعابی
قطره‏چکان، قاشق یا نی
شیشه خالی اسپری (یا تلمبه دوچرخه)

از کودک بخواهید کمی رنگ روی یک قطعه کاغذ بریزد و با پمپاژ کردن هوا به وسیله شیشه خالی اسپری، رنگ را بپراکند. با فوت کردن از داخل یک لوله یا نیِ پهنِ پلاستیکی هم می‌‏تواند این کار را بکند. اگر خواستید، رنگ دوم و سوم هم بیافزاید. همچنین می‌توانید انواع مختلف کاغذ را برای نتایج متفاوت، امتحان کنید.


رنگ‌آمیزی با حباب
روزنامه
مایع ظرفشویی
ظرف کم‌عمق
رنگ لعابی
نی
کاغذ کاردستی یا کاغذهای دیگر

سطح کار کودک را با روزنامه بپوشانید. یک‌چهارم فنجان مایع ظرفشویی داخل ظرف کم‌عمقی بریزید. اگر از رنگ لعابی پودری استفاده می‌‏کنید، کمی از آن‏ را در آب کم حل کنید. ترکیب رنگ یا رنگ لعابی مایع را به مایع ظرفشویی بیافزایید تا رنگ غلیظ شود. یک طرف نی را داخل رنگ کنید و فوت کنید تا حباب‌های رنگی در لبه‏های ظرف تشکیل شود. به آرامی یک قطعه کاغذ کاردستی یا کاغذ دیگری، بالای حباب‌ها بگذارید و نگه دارید تا چند حباب بترکد. این کار را با رنگ‏های مختلف و در صورت نیاز با حباب‌های بیشتر ادامه دهید. برای این‏که یک کارت تبریک منحصربه فرد بسازید، یک قطعه کاغذ کاردستی را تا کنید. وقتی خشک شد کودک می‌تواند روی آن نقاشی بیافزاید و اسم خود را امضا کند.


رنگ‌آمیزی با شابلون
مقوای نازک
قیچی
کاغذ
نوارچسب
اسفنج یا قلم‌مو
رنگ لعابی، مایع

یک طرح یا حرف یا شکل حیوان را روی مقوای نازک بکشید. دورتادور شکل را ببُرید تا شابلون درست شود و آن‏ را روی یک ورق کاغذ بچسبانید. به کودک نشان دهید چگونه اسفنج یا قلم‌مو را در رنگ لعابی مایع بزند و داخل شابلون را با رنگ پُر کند. وقتی تمام شد، چسب را بکَنید، شابلون را بردارید و طرح را ببینید.

 
رنگ‌آمیزی با اسپری
روزنامه
کاغذ یا پاکت کاغذی قهوه‏ای، بازشده
رنگ لعابی، مایع
افشانه

برای این فعالیت بهتراست محیط را خوب آماده کنید. روزنامه‏های زیاد روی زمین پهن کنید و از نزدیک نظارت داشته باشید. تعدادی کاغذ یا پاکت کاغذیِ بازشده روی روزنامه‏‌ها بگذارید. کمی رنگ رقیق، داخل افشانه بریزید و بگذارید کودک‌تان آن ‏را روی کاغذ بپاشد. از چند رنگ مختلف استفاده کنید و وقتی کاغذ خشک شد، یک کاغذ کادوی عالی خواهید داشت.



رنگ‌آمیزی با بادکنک
بادکنک در اندازه‏های مختلف
رنگ لعابی، مایع
کاغذ

بادکنک‏‌ها را باد کرده و ببندید. سرِ گره‌خورده را بگیرید و بادکنک را داخل رنگ لعابی مایع فروکنید و با آن روی یک ورق کاغذ لکه بیندازید. حاصل کار را می‌توانید روی دیوار به نمایش بگذارید یا به‏ عنوان یک کاغذ کادوی منحصربه فرد استفاده کنید.

 

رنگ‌آمیزی با پا‌ها
روزنامه
کاغذ مخصوص رنگ انگشتی (یا هر کاغذی که رطوبت از آن عبور نکند)
رنگ لعابی یا رنگ انگشتی، مایع
آب گرم و ماده شوینده درون سطل
حوله
چکمه‏ های لاستیکی یا کفش تنیس (اختیاری)

کف اتاق را با روزنامه بپوشانید، بعد روی روزنامه‏‌ها، ورقه‏های بزرگ کاغذِ رنگ انگشتی پهن کنید، طرف براق را رو بگذارید. یک‌چهارم فنجان رنگ لعابی یا رنگ انگشتیِ مایع روی کاغذ بریزید. کودک را تشویق کنید پابرهنه در رنگ راه برود، پا بکوبد و سُر بخورد تا طرح‏هایی متفاوت ایجادکند. یک سطل آب گرم صابونی و یک حوله برای تمیز کردن آماده کنید. برای تنوع، از کودک بخواهید چکمه لاستیکی یا کفش تنیس بپوشد.


رنگ‌آمیزی با تیله
تیله
رنگ لعابی، مایع
کاغذ
جعبه صاف

یک قطعه کاغذ را داخل جعبه‏ای صاف بگذارید. (مثل جعبه بیسکویت) از کودک بخواهید تیله‏‌ها را در رنگ‏های مختلف رنگ لعابی مایع بیندازد، بعد آن‌ها را داخل جعبه بیندازد و بغلتاند یا چند قطره رنگ روی کاغذ بریزید تا کودک تیله‏‌ها را روی رنگ بغلتاند.



رنگ‌آمیزی با قطره‏چکان
قطره‏چکان
رنگ لعابی، مایع
کاغذ

به کودک یاد دهید چگونه با قطره‏چکان، کمی رنگ لعابی مایع روی کاغذ بریزد تا تصویری بکشد. اگر خواستید، از رنگ‏های مختلف استفاده کنید و نقاشی را وقتی خشک شد، حتما به نمایش بگذارید.



رنگ‌آمیزی با خلال دندان
خلال دندان
رنگ لعابی، مایع
کاغذ
چسب مایع
به کودک چند خلال دندان بدهید تا در رنگ لعابی مایع بزند و از آن‌ها مثل قلم‌مو استفاده کند. وقتی نقاشی خشک شد، او می‌تواند خلال‌ها را روی نقاشی بچسباند تا یک اثر سه بعدی به دست آید.

منبع: مشرق

نوشیدنی های خنک ، با طعم سلامتی


به گزارش وبگردی به نقل از باشگاه خبرنگاران:

ما ایرانی‌ها بویژه نسل قدیم مردمانی پایبند به سنت‌های دیرینه هستیم و از زمان‌های بسیار دور تا به امروز به اقتضای هر فصل و بنابر طبع مزاجی مان با استفاده از عرقیات، دانه‌های گیاهی و برخی میوه‌ها، نوشیدنی‌های وطنی سالمی تهیه می‌کنیم و از منافع آن سود می‌بریم. نوشیدنی‌های سنتی‌مان شربت آبلیمو، به‌لیمو، خاکشیر، تخم شربتی، عرق بیدمشک، سکنجبین و شربت آلبالو بوده و نوشیدنی‌های لبنی‌مان دوغ و کفیر است. 

البته آبمیوه‌های طبیعی همچون آب انار، آب هویج، آب طالبی، آب زرشک یا آب انواعی از برگه‌ها هم در گروه نوشیدنی‌های مفیدی است که این روزها در مغازه‌هایی که ویتامین سرا نام گرفته‌اند، عرضه می‌شوند. اما پرسش اینجاست یک نوشیدنی سالم باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد و آیا شربت‌های سنتی نوعی نوشیدنی سالم هستند؟

سالم‌ترین نوشیدنی برای تامین مایعات بدن در فصول گرم سال آب آشامیدنی است و پس از آن لبنیات، آبمیوه‌های طبیعی و شربت‌های سنتی قرار دارد. البته نوشیدنی‌های لبنی باید کم‌نمک و بدون گاز بوده و شربت‌های خانگی و سنتی کم شیرین و نوشیدنی‌هایی همچون آب زرشک بدون اسیدهای ترش افزودنی باشد.

نوشیدنی‌هایی با طبع گرم و سرد

در بسیاری از شهرها و استان‌های سنتی کشورمان همچون کاشان، یزد و شیراز مصرف عرقیات به صورت خالص یا شربت مرسوم است و بیشتر مصرف‌کنندگان اظهار می‌کنند که استفاده مرتب عرقیات موجب شده که هرگز بیمار نشوند و نیاز به داروهای شیمیایی نداشته باشند.

آنها در فصل گرم سال که حرارت بدن بالا می‌رود و تعریق زیاد می‌شود از شربت عرقیاتی با طبع سرد و معتدل همچون عرق بیدمشک، کاسنی، شاتره و خارشتر استفاده می‌کنند که پرطرفدارترین آن عرق بیدمشک با آن عطر و بوی شعف انگیزش است. این نوشیدنی به تقویت قلب و معده کمک کرده و اثرات سردی میوه‌های تابستانی را تعدیل می‌کند و از بروز سردرد ناشی از آن می‌کاهد.

 شربت شاتره و کاسنی نیز به دلیل طبع فوق‌العاده سرد یار مهربان کبد بوده و صفرا بر خوبی است. اثر قوی در رفع تشنگی و گرمازدگی دارد و خون را تصفیه می‌کند. این شربت برای کسانی که خیلی گرمایی بوده و به مدت طولانی خارج از منزل و در آفتاب فعالیت می‌کنند، بسیار نافع است.

البته استفاده از عرقیاتی با طبع گرم همچون شربت بهارنارنج برای افرادی که مشاغل پر استرس دارند و گرمای هوا آنها را عصبی و بدخلق می‌کند یا شربت نعنا برای کسانی که در نتیجه خوردن میوه‌های تابستانی همچون هندوانه، خربزه و خیار یا مصرف زیاده از حد دوغ دچار نفخ و درد معده می‌شوند، سودمند است.

تخم شربتی و خاکشیر نگهدارنده آب در بدن

بسیاری افراد بویژه مادر بزرگ‌های ما دانه‌های شربتی را خوب می‌شناسند. آنها این دانه‌ها را با آب، یخ و مقدار کمی شکر و گلاب مخلوط کرده و چند ساعت درون یخچال به حال خود رها می‌کنند تا دانه‌ها خیس خورده و متورم شوند. 

دلیل علمی این کارهم آن است که روی این دانه‌ها ترکیباتی به نام موسیلاژ یا لعاب وجود دارد که چند برابر وزن خود آب جذب کرده و می‌تواند ساعت‌ها آب زیادی را در بدن نگهدارد. در نتیجه وقتی بدن به تعریق افتاد و بخصوص در ساعات روزه‌داری با کمبود آب مواجه شد، می‌تواند از ذخیره آب این دانه‌ها استفاده کند.

خوب است بدانید خاکشیر، دانه‌های ریز و نارنجی رنگ بوده و تخم شربتی دانه‌های ریز و سیاهرنگی است که از گیاه ریحان به دست می‌آید و هر دو ملین و خنک‌کننده بدن بوده و به رفع التهابات مجاری ادرار کمک کرده و تقویت‌کننده خوب قوای جنسی است. توجه داشته باشید برای جلوگیری از اسهال خاکشیر باید به همراه خرده یخ یا به شکل یخ زده مصرف شود.

شربت سکنجبین صفرابر قوی

زکریای رازی گفته است نوشیدن شربت سکنجبین مزایای فراوانی دارد و مهم‌ترین منفعت آن کمک به دفع صفرا و جلا دادن کبد است. این نوشیدنی چون از ترکیب سرکه با شیره یا عسل تهیه می‌شود تمام منافع سرکه را داشته و اگر با یخ و همراه خیار رنده شده استفاده شود بسرعت دهان را مرطوب، مجاری تنفسی را خنک و حرارت و سموم بدن را به همراه ادرار و عرق دفع می‌کند. اگر میزان سرکه این شربت وطنی زیاد باشد برای اعصاب زیان آور بوده و برای مبتلایان به زخم معده و روده مضر است. اگر هم میزان شکر یا شیره آن از اعتدال خارج شود تبدیل به یک نوشیدنی پرکالری و عطش‌آور می‌شود.

شربت آبلیمو رفع‌کننده سریع گرمازدگی

این را همیشه به خاطر بسپارید که بهترین دارو برای رفع سریع عوارض گرمازدگی نوشیدن یک لیوان شربت آبلیمو است. این شربت غنی از ویتامین C بوده و به جهت کمک به جذب آهن موجب اکسیژن‌رسانی سریع به سلول‌های مغز می‌شود و به علت دارا بودن اسیدهای آلی اثر فوری و سریع در رفع گرمازدگی و التهاب و سردرد ناشی از آن دارد و اشتها‌آور خوبی است و به کاهش چربی و کلسترول خون کمک می‌کند. با توجه به آلودگی و گرمی هوا بهتر است هر روز یا یک روز در میان یک عدد لیمو را در آب مصرفی ریخته و میل کنید.

شربت به لیمو خلق شما را باز می‌کند

نوشیدنی پر سود دیگر شربت به لیمو است. برگ‌های به‌لیمو بوی نافذ و مطبوعی همچون لیمو دارد و بسان گلاب با تحریک گیرنده‌های اعصاب بویایی موجب بروز رفتارهای احساسی و عاطفی می‌شود. شربت آن مقوی معده و مسکن سردرد و خستگی ناشی از گرمی هواست و داغی بدن را رفع می‌کند. در طب سنتی از این نوشیدنی به عنوان آرام‌بخش، رفع‌کننده سرگیجه و تپش قلب استفاده می‌شود.

آبمیوه‌های طبیعی، نوشیدنی روزهای گرم

به گفته متخصصان علوم غذایی پس از لبنیات آبمیوه‌ها بهترین نوشیدنی برای تامین آب و مواد مغذی از دست رفته بدن هستند، اما پرسشی که بیشتر خانواده‌ها می‌پرسند آن‌که از میان آبمیوه‌های طبیعی کدام یک کالری کمتر و مزیت بیشتری دارد؟

آب انگور بیشترین و آب گریپ‌‌فروت و بعد از آن آب پرتقال کمترین میزان کالری را دارد. آب انبه و آب هویج منبع بسیارعالی ویتامین A است. در میان مرکبات آب گریپ‌‌فروت پتاسیم بالایی دارد و خوردن آن به بیماران فشارخونی توصیه می‌شود و به دلیل میزان پایین قند برای رفع عطش دیابتی‌ها مناسب است. 

آب سیب کاهنده اسید‌اوریک بوده و برای مبتلایان به بیماری‌های قلبی ـ عروقی مفید است. آب هندوانه به دلیل آنتی‌اکسیدان قوی می‌تواند از بروز سرطان پروستات در آقایان پیشگیری کند. آب پرتقال موجب تقویت سیستم دفاعی بدن می‌شود و به دلیل ویتامین C بالا به جذب آهن دریافتی از دیگر مواد غذایی کمک می‌کند. آب آناناس دوره ترمیم زخم‌ها را سرعت می‌بخشد. آب انگور سرشار از پتاسیم بوده و احتمال ابتلا به سرطان را در هوای آلوده کم می‌کند. آب آلبالو مسکن تشنگی و ضد تهوع بوده و آب زرشک کاهنده تورم و فشار خون است.

درباره آب برگه‌هایی چون هلو، زردآلو و قیسی هم باید بدانید به دلیل آن‌که اغلب برگه‌های موجود در این آبمیوه‌ها از انواع خشک بوده و احتمال وجود ترکیبات گوگرددار در آن زیاد است، توصیه می‌شود از انواع تازه آن که در این فصل به وفور یافت می‌شود، استفاده کنید.

تکنیک های رویایی با ناشناخته ها


تسلط بر اضطراب به صورت نمایشی یا آگاهانه از سوی منابع اثرگذار که والدین و مربیان است، تکنیکی نمایشی است به منظور افزایش مهارت های کودک در مواجهه با استرس یا ترس.

قدرت معنوی واژه ها:

نقش تقلید را نباید فراموش کرد. واژه تقلید واضح و بدون ابهام است. تأثیر رفتارهای شجاعانه با مهارت های لازم برای حل مسئله از سوی والدین یا مربیان می تواند الگوی بسیار مؤثر و راهگشا در زمینه شرایط مشابهی باشد که کودک در آینده با آن مواجه می شود.

یکی از مشکلات عدیده افراد در برخورد با استرس ها بروز اضطراب است. تسلط بر اضطراب به صورت نمایشی یا آگاهانه از سوی منابع اثرگذار که والدین و مربیان است، تکنیکی نمایشی است به منظور افزایش مهارت های کودک در مواجهه با استرس یا ترس. مورد بعد بنابه رویکرد روان شناسی معنوی بهره گیری از عبارات و جملات عاطفی، مذهبی که برگرفته از کتب مقدس باشد، بنا به تحقیقات روان شناسان انگلیسی تکنیکی است برای کاهش ترس که می تواند از سوی والدین ارائه شده و کودک قبل از خواب یا قبل از ورود به محیط های ناآشنا به کاربرد.

واژه هایی مثل خدا بزرگ و قوی و همیشه با من است از جمله این عبارات است.هری اولیور و نورمن رایت در تحقیق خود به این نکته مهم پی برده اند. احساس ترس بطور طبیعی بخشی از زندگی روزمره را تشکیل می دهد.

این احساس به کودکان (و حتی بزرگسالان) کمک می کند تا خطر را تشخیص داده و سریعاً نسبت به آن عکس العمل نشان دهند، اما گاهی اوقات این احساس در کودک آنقدر رشد می کند که به شکل مانعی بر سر راه دستیابی او به خواسته هایش ظاهر می شود.

والدین و مربیان می توانند با به کارگیری برخی شیوه ها به کودکان کمک کنند تا بر ترس خود غلبه کنند.

محیطی مملو از مقبولیت و احترام

کودکان برای این که بتوانند احساس ترس خود را به راحتی بیان و اظهار کنند به محیطی امن نیاز دارند. در مواردی موضوع ترس از نظر بزرگ ترها اصلاً معقول نیست اما باید گفت این ترس برای کودک بسیار جدی و واقعی به نظر می رسد. در این گونه موارد والدین و مربیان باید از هرگونه سرزنش، تمسخر، تنبیه، نادیده گرفتن و حتی حمایت بیش از حد خودداری کنند.

توجه به رشد ترس در کودک

وجود برخی از انواع ترس در سنین خاصی طبیعی است، چرا که این ترس ها به مرور زمان و با افزایش سن کودک از بین می روند. برای مثال نوزادان و کودکان نوپا از صداهای بلند، افراد غریبه و جدایی از والدین وحشت می کنند. این در حالی است که با رشد تصورات کودک، کودکان در سنین قبل از مدرسه و دبستان از تاریکی، زخمی شدن، حیوانات، تنهایی و مرگ می ترسند. کودکان بزرگ تر بیم آن دارند که نتوانندتوقعات والدین و معلم شان را برآورده سازند.

طبیعی و قابل انتظار کردن پیشامدها

 احساس طبیعی و روزمره بودن یک پیشامد باعث می شود تا کودک نسبت به آن احساس قدرت و کنترل کند. زیرا آنها از این پیشامد از قبل اطلاع دارند و انتظارش را می کشند. اغلب اوقات ترس در کودکان از نقص اطلاعات آنان سرچشمه می گیرد. از این رو بهتر است قبل از هر اتفاق، راجع به آن با کودک صحبت کرده و اطلاعاتی به او بدهید.

آماده کردن کودکان برای شرایط پر استرس

فعالیت هایی مانند مسافرت های خارج از شهر، مورد بازدید قرار گرفتن یا تمرینات نظامی برای کودکان گاهی بسیار ترسناک جلوه می کند. دلیل این امر اغلب اوقات این است که کودکان اطلاعاتی راجع به این اتفاق ندارند. صحبت با کودک و قرار دادن اطلاعات در اختیار او باعث می شود تا او تصوری در مورد این فعالیت ها پیدا کند. در این موارد برگزاری جلسات گروهی برای بحث در مورد این اتفاق بسیار مفید است.

آموزش نحوه غلبه بر ترس به کودکان

 مورد استفاده قراردادن کلماتی مانند «ترسناک»، «ترس»، «وحشت» و.‎.‎. برای بیان احساس کودکان و بازگو کردن خاطرات دوران کودکی و ترس های آن دوره توسط والدین و بزرگ ترها و نحوه غلبه بر آنها، به کودک برای غلبه بر ترس کمک می کند.

توجه به لحظات شجاع بودن کودک

والدین باید مراقب لحظاتی باشند که کودک بر ترس های شخصی خود غلبه می کند و در آن هنگام با بیان غرور و افتخار خود از رویارویی شجاعانه کودک با ترسش او را مورد تشویق قرار دهند. برای مثال، هنگامی که کودک از یک بلندی بالا می رود، دوستان جدیدی پیدا می کند و.‎.‎. تشخیص مواردی که باعث ترس بیش از حد در کودک می شود بسیار مهم است، زیرا در صورتی که این ترس ها طولانی شده و یا باعث اختلال و آشفتگی در زندگی کودک شوند باید مشاوره ای با پزشک صورت گیرد. بهتر است والدین در این گونه مواقع به این موارد توجه کرده و آنها را مورد بررسی قرار دهند.

مدت زمان تداوم ترس در کودک

مضر بودن ترس برای کودک و زندگی او. تحت تأثیر قرار گرفتن روابط و رفتار کودک با بروز ترس. مانع شدن ترس از شرکت فعال او در اجتماع. والدین باید طوری برنامه ریزی کنند که کودک اجازه پیدا کند تا احساساتش را بیان کند. بیان احساسات در کودکان می تواند در قالب خواندن شعر، داستان سازی، نقاشی و یا بازی کردن نقش باشد. در اینجا چند نمونه از این فعالیت ها بیان می شود.

بازی حرکت روی پل

 ▪ هدف: با این بازی کودکان تفاوت بین احساس خطر معقول و غیر معقول را در می یابند.
▪ سن: دو سال تا دو سال و نیم
▪ مکان: فضای باز
▪ وسایل مورد نیاز: یک تخت چوب بلند

نحوه بازی

 تخته چوب را در فضای باز روی زمین گذاشته و از کودک بخواهید با قراردادن پاها یکی پس از دیگری در جلو پای دیگر این مسیر را طی کند. (درست مانند حرکت در جاهای باریک)‎. با این کار والدین احساس ترس ملایمی را در کودک ایجاد می کنند و کودک با پیمودن مسیر احساس توانایی در غلبه بر این ترس را درک خواهد کرد.

روزنامه دیواری

 ▪ هدف: آشنایی کودک با ترس و شجاعت
▪ سن: چهار سال به بالا
▪ وسایل مورد نیاز: یک کاغذ و یا مقوای بزرگ، تصاویری از مجلات و.‎.‎. برای بیان ترس و شجاعت

نحوه فعالیت

تیتر این روزنامه دیواری را «ترس و شجاعت» قرار دهید. با کودکان راجع به ترس و شجاعت صحبت کرده و با استفاده از نظرات آنها مطلبی در این مورد بنویسید. بهتر است دراین مطلب از نظر کودکان با ذکر نامشان، یاد کنید. برخی از نظرات را با قرار دادن شکلی از جملات در کنار آن، بیشتر مورد تأکید قرار دهید. روزنامه دیواری را روی دیوار نصب کنید.

ساختن کابوس شبانه

 ▪ هدف: فراهم آوردن شرایطی برای بیان ترس و کابوس ها در کودکان
▪ سن: چهارسال به بالا
▪ وسایل مورد نیاز
▪ مقداری روزنامه باطله، نخ، آبرنگ، قلم مو، روپوش، چسب، کاغذ رنگی و قیچی.

نحوه فعالیت

 از کودکان بخواهید تا کابوس شبانه و یا چیزی را که باعث ترس شان شده بسازند.در ساختن و فراهم کردن وسایل به آنها کمک کنید.
▪ پیشنهاد: کودکان بزرگ تر می توانند به جای داستان و یا انشایی راجع به کابوس و یا چیزی که باعث ترس شان می شود، مطالب دیگری بنویسند.

منبع: پرداد

جعبه سیاه نقاشی کودک


امروزه در سراسر دنیا روان شناسان و روانکاوها با توجه به نقاشی کودکان به کشف و درمان بیماری ها و اختلالات روحی کودکان می پردازند.

با رمز و رازهای آن چه کودک تان روی کاغذ می کشد، آشنا شوید

بسیاری از پدرها و مادرها برای آن که چند دقیقه ای کودک خود را سرگرم کنند تا بتوانند به کارهای روزمره برسند، از او می خواهند در گوشه ای از اتاق بنشیند و نقاشی بکشد.

حتی در مواقعی که کودک با شور و اشتیاق نقاشی خود را به والدینش نشان می دهد، در بهترین حالت جمله ای که والدین به او می گویند این است که «آفرین! چه نقاشی زیبایی کشیده ای»اما این نقاشی های به ظاهر ساده و بی معنی، سرشار از حقایق و ناگفته های کودک هستند، ناگفته هایی از مشکلات روحی که او تنها به خاطر کودک بودنش نمی تواند آن ها را به زبان بیاورد.

نقاشی کودکان چیزی فراتر از تنها چند خط و رنگ ساده و بی معنی است. سال هاست که روان شناسان بررسی های بسیاری روی نقاشی های کودکان انجام داده اند و در نتیجه این تحقیقات دریافته اند که این خطوط و رنگ های ساده و در ظاهر بی معنی بازتاب مستقیم دنیای درونی کودکان است.

امروزه در سراسر دنیا روان شناسان و روانکاوها با توجه به نقاشی کودکان به کشف و درمان بیماری ها و اختلالات روحی کودکان می پردازند. جالب است بدانید که حتی در برخی موارد محققان توانسته اند با بررسی دقیق نقاشی های کودکان به مشکلات خانوادگی آن ها پی ببرند.

نقاشی کردن به کودک فرصت می دهد تا ترس ها و احساساتش را غیرمستقیم بیان کند.

هر کدام از نقاشی های کودکان بیانگر داستانی است که شاید خود او نیز نتواند آن را برای کسی شرح دهد. کودکی که همواره آدمک هایش را بدون دهان می کشد نمی داند چرا همواره فراموش می کند این عضو از بدن را رسم کند اما روان شناسان به خوبی متوجه می شوند که این فراموشی تصادفی نیست و حقایقی از محیط خانه و خانواده را فاش می کند.

در بررسی نقاشی های کودک باید به محیطی که کودک در آن نقاشی کرده، بسیار دقت کنیم چرا که محیط، عاملی مهم و تعیین کننده در چگونه رسم کردن و رنگ زدن نقاشی های کودک است. شاید اگر فرد غیرمتخصص در نقاشی یک کودک، رنگ های تیره ببیند به سادگی از کنار آن عبور کند و این مسئله را ناشی از علاقه کودک به رنگ های تیره بداند اما یک متخصص با دیدن رنگ های تیره در نقاشی کودکان به خوبی متوجه می شود که احتمالاً هنگامی که کودک در حال نقاشی بوده پدر و مادر در حال بحث و دعوا بوده اند که کودک ناخودآگاه نقاشی اش را با رنگ های تیره رنگ آمیزی کرده است.

۳ نکته خیلی مهم

البته باید بگویم در صورتی با توجه به نقاشی کودکان می توان به روح و شخصیت آن ها پی برد که:

۱) او مطابق میل خود و بدون آموزش و اجبار، تصاویر را روی کاغذ بیاورد.

۲) موارد ذکر شده در صورتی نشان دهنده حالات ذکر شده هستند که دایم در نقاشی کودک مشاهده شوند و نیز کودک زمانی نقاشی کند که در شرایط عادی قرار داشته باشد. یعنی عصبانی و بی حوصله نباشد.

۳)نکته مهم دیگر این است که نقاشی های کودکان در سنین مختلف معانی متفاوتی دارند و نکات ذکر شده در این مطلب برای کودکان پیش از سنین دبستان کاربرد دارند.

به کارگیری رنگ ها و جزئیات

*کودکانی که در نقاشی خود جزئیات را به تصویر می کشند افرادی دقیق و کنجکاو نسبت به مسائل اطراف هستند. از جمله این جزئیات در نقاشی ها می توان به ترسیم رگبرگ ها، مردمک چشم، دکمه لباس، سوراخ بینی و... اشاره کرد.

*استفاده از رنگ های مختلف در نقاشی به این معنی است که کودک از یکنواختی و سکون در زندگی بیزار است و در کل از لحاظ روحی سالم و پرانرژی است.

*استفاده از رنگ های ملایم و نقاشی های کم رنگ نشانه آرامش طلبی و تمایل به پرهیز از هیجان است.

*رنگ های گرم و روشن روحیه شاد و پرانرژی کودک را نشان می دهد. کودکانی که از لحاظ روحی با مشکل مواجه هستند معمولاً در نقاشی های خود از رنگ های محدودی استفاده می کنند.

کدام درخت، کدام روحیه؟!

*ترسیم درخت های تنومند با بدنه کلفت و نیز شاخ و برگ فراوان این نکته را آشکار می کند که کودک در زندگی احساس امنیت و اعتماد به نفس دارد. اگر تنه درختان کج کشیده شود می توان دریافت که کودک آرزو می کند به سال های قبل بازگردد. همچنین صاف و عمودی کشیدن تنه درخت در کودکان نشانه ثبات فکری آنهاست و اگر کودکی برای درخت برگ های زیادی کشیده و برگ ها را به صورت درهم رسم کند می توان دریافت که او ترجیح می دهد در دنیای خود باقی بماند و آمادگی تغییر ندارد. اگر درخت،شاخه های زیادی داشته باشد که هر شاخه به سویی متمایل باشد می توانیم دریابیم که کودک به سادگی می تواند با دیگران ارتباط برقرار و خود را با محیط های جدید سازگار کند.

کودکان خجالتی را بشناسید

*کودکانی که نقاشی های درهم و نامنظم می کشند معمولاً توجه و تمرکز کافی ندارند و به همین دلیل نمی توانند از تمام توانایی های خود استفاده کنند.

*اگر کودک در نقاشی هایش آدم کوچکی را در گوشه برگه ترسیم کند به این معنی است که خود را کم ارزش و کم اهمیت تر از دیگران می داند. اگر این شکل نقاشی کردن برای مدت طولانی ادامه یابد باید برای رفع مشکل به متخصص مراجعه کرد زیرا این کودک بیش از حد خجالتی است و برای داشتن ارتباط بهتر با اطرافیان به کمک نیاز دارد. همچنین کودکان خجالتی معمولاً در گوشه برگه نقاشی می کنند و تمام صفحه را پر نمی کنند.

خانه من

* « موفقیت » می نویسد:کودکان معمولاً در نقاشی های خود، خانه می کشند. خانه ای با رنگ های گرم و پرانرژی همراه با گل و درخت های تنومند، پنجره و دودکش حاکی از زندگی آرام و متعادل کودک است. کودکانی که والدین آن ها از هم جدا شده باشند معمولاً خانه هایی با دو در می کشند یا خانه ای با دو طبقه. همچنین کودکانی که در سنین پیش از دبستان خانه را بدون در ورودی نقاشی می کنند وابستگی شدیدی به مادرشان دارند اما این نقاشی پس از ورود به دبستان نشانه احساس تنهایی کودک است. خانه ای که به صورت تیره و میله های زندان رسم می شود نشانه ای از ناسازگاری والدین و فشار روحی شدید است و در مقابل،میگناir خانه های مجلل و قصر مانند نشانه این است که خانه و محیط آن برای کودک به منزله پناهگاهی امن و راحت است.

*کودکان خیال پرداز معمولاً کوه های بلند،ابر و پرندگان را در اوج آسمان می کشند.

 پدر چه شکلی است؟

*خورشید در نقاشی کودکان نماد پدر است و خورشید کامل و زیبا نشان دهنده ارتباط خوب و سالم با پدر و رضایت از او است اما خورشیدی که همواره بخشی از آن پشت ابر یا کوه باشد می گوید که کودک ارتباط خوبی با پدرش ندارد. خورشید با رنگ های تند مانند قرمز یا نارنجی ترس از پدری که موجب استرس می شود را بیان می کند.

*معمولاً در نقاشی هایی که کودک از اعضای خانواده اش می کشد یک نفر بزرگ تر از دیگران کشیده می شود و یا کودک او را پر رنگ تر از بقیه افراد رنگ آمیزی می کند. این فرد کسی است که کودک بیشترین احساسات خود را در کشیدن او بروز داده و گاهی نشانه این است که کودک او را بیش از دیگران دوست دارد و یا از او می هراسد. برای تعیین این که آیا کودک او را بیش از دیگران دوست دارد یا از او می ترسد باید به دیگر نکات مورد توجه در نقاشی کودک از جمله رنگ آمیزی و یا دیگر اشیای نقاشی شده توجه کرد. گاهی نبود یکی از اعضای خانواده در نقاشی کودک نشانه این واقعیت است که کودک نبود او را آرزو می کند البته این مسئله در صورتی قابل استناد است که کودک در نقاشی های پی در پی او را حذف کند.

معمولاً خواهر یا برادر کوچک تری که با ورودش به خانواده حسادت کودک را برانگیخته است و موجب شده کودک تصور کند پدر و مادر دیگر او را مانند گذشته دوست ندارند در نقاشی های کودکان پیش از دبستان حذف می شود. گاهی نیز اگر از کودک بخواهید او را نیز نقاشی کند ابتدا او را می کشد و سپس به دلایل مختلف آن را پاک می کند.

منبع: میگنا

روایتی از امام حسین (ع)

حضرت آیت الله العظمی مظاهری، در درس اخلاق هفتگی، به شرح روایتی از امام حسین «سلام‌الله‌علیه» پرداختند. اکنون در آستانۀ اربعین حسینی، خلاصۀ بیانات معظّم‌له منتشر می‌شود:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی»

روایتی از امام پنجم حضرت امام محمد باقر«سلام‌الله‌علیه» نقل شده است و آن حضرت از پدر بزرگوارشان امام سجاد«سلام‌الله‌علیه» و ایشان هم از پدرشان حضرت سیّدالشهداء«سلام ‌الله‌علیه» و آن امام بزرگوار از قول مبارک امیر مؤمنان و مولای متقیان امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» روایت را نقل می‌فرمایند.

همچنین در روایت آمده است که امام حسین و امام سجاد «سلام‌الله‌علیهما» در آخرین لحظات حیات و هنگام شهادت، روایت را وصیّت کرده‌اند. یعنی علاوه بر این‌که چهار امام معصوم این مطلب را بیان فرموده‌اند، دو امام بزرگوار در حسّاس‌ترین مواقع به ذکر روایت پرداخته‌اند. معلوم می‌شود روایت، بسیار اهمیّت دارد که این سلسلۀ نورانی و مطهّر آن را نقل فرموده‌اند.

به خصوص حضرت ابا عبدالله الحسین«سلام‌الله‌علیه» در روز عاشورا و موقعی که همۀ اصحاب و یاران به شهادت رسیده بوده‌اند، یعنی در آن موقعیت حساس، که لازم است مهم‌ترین و حساس‌ترین مطالب بیان شود، آخرین وصیت خود به فرزند برومندشان که در حقیقت آخرین وصیت ایشان به شیعیان و بلکه بشریت است را چنین بیان می فرمایند:

... «یا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ» [1]
ای فرزندم، از ظلم به کسی که در برابر تو ، هیچ یاری کننده‌ای به جز خداوند ندارد، بر حذر باش.


بارزترین مصداق مظلوم، حضرت اباعبداالله الحسین«سلام الله علیه» و یاران با وفای ایشان هستند. افراد شروری به آنان ظلم کردند و ایشان را با آن وضعیت به شهادت رسانیدند و پس از شهادت مردان، زنان و کودکان را به اسارت بردند. یعنی به کسانی که در آن بیابان و در اوج تشنگی، هیچ یاوری به جز خداوند متعال نداشتند، ظلم کردند.

ظلم و به خصوص ظلم به افراد بی‌پناه و بی‌یاور، اقسامی دارد که ذیلاً چند نونه از آن بیان می‌گردد:

ظلم حاکمان

مرتبه نازل‌تر ظلم به مظلوم بی یاور، ظلم برخی حکومت ها به مردم بی پناه است. افرادی که بر یک ملّت مسلط می‌شوند و نسبت به آنان ظلم روا می‌دارند و آن ملت در برابر ظلم ظالمان، یاوری جز خداوند برای خویش نمی‌یابند، مصداق روایت شریف هستند.

این مرتبه از ظلم نیز بسیار مذموم و ناپسند است و بنابر فرمایش پیامبر گرامی اسلام «صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم»، تسلّط افراد شرور بر یک ملّت، اثر وضعی کردار آن ملت است:

«سَیَأْتِی زَمَانٌ عَلَى أُمَّتِی یَفِرُّونَ مِنَ الْعُلَمَاءِ کَمَا یَفِرُّ الْغَنَمُ عَنِ الذِّئْبِ فَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ ابْتَلَاهُمُ اللَّهُ تَعَالَى بِثَلَاثَةِ أَشْیَاءَ الْأَوَّلُ یَرْفَعُ الْبَرَکَةَ مِنْ أَمْوَالِهِمْ وَ الثَّانِی سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ سُلْطَاناً جَائِراً وَ الثَّالِثُ یَخْرُجُونَ مِنَ الدُّنْیَا بِلَا إِیمَان‏»[2]

زمانى بر امّتم خواهد آمد که از علماء فرار مى ‏کنند همان‌گونه که گوسفند از گرگ فرار مى ‏کند. هر گاه چنین شد، خداوند آنان را دچار سه بلا مى ‏کند:

 اول: برکت از اموال آنان برمى ‏دارد.

 دوم: زمامدارى ستمگر بر آنان مسلّط مى ‏کند.

 سوم: بى ‏ایمان از دنیا مى‏ روند.

ظلم کارفرما به کارگر نیز ظلم بزرگی است. به خصوص هنگامی که کارگر، مجبور است برای یک کارفرما کار کند و اگر ستم و زورگویی او را نپذیرد، اخراج می‌شود و بی‌کار می‌گردد. در بسیاری از موارد، کارفرما از احتیاج کارگر به کار، سوء استفاده می‌کند و بر وی مسلّط شده و او را استثمار می‌نماید. البته کارگر و افراد زیردست نیز باید کار خود را به نحو احسن انجام دهند و کم کاری، بدکاری و بی‌کاری نداشته باشند که حقّ النّاس و ظلم است.

ظلم اعضای خانواده نسبت به یکدیگر

مرتبۀ سوم ظلم به افراد بی پناه، ظلمی است که اعضای خانواده نسبت به هم روا می‌ دارند. ظلم زن و شوهر نسبت به یکدیگر یا آنان نسبت به اولاد و ظلم اولاد نسبت به پدر و مادر، هنگام بی پناهی و بی یاوری طرف مقابل، مصداق بحث ما است.

هنگامی که زن، پشتیبان ندارد و مجبور است به ظلم شوهر خویش بسوزد و بسازد و همچنین مرد، مجبور است برای حفظ آبرو یا جهات دیگری، ظلم همسر خویش را تحمّل کند.

سرزنش، زخم زبان، نیش و کنایه به همسری که پناه‌گاه و پشتیبان و یاوری جز خداوند ندارد، ظلم بزرگی است. گاهی اوقات یک مادر پیر و ناتوان، به جز فرزند خویش هیچ کس دیگری را در این دنیا ندارد و چاره ای جز تحمّل آزار و اذیت او و شنیدن کنایه های نیش دار او ندارد که انصافاً گناه آن فرزند، گناه بزرگی است.

قرآن کریم در مورد رعایت احترام پدر و مادر، به خصوص وقتی که آنان زیر دست انسان واقع شوند، تاکید فراوان دارد و وظیفۀ فرزند را در این گونه موارد سنگین و حساس بر می شمرد.

«وَ قَضىَ‏ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُواْ إِلَّا إِیَّاهُ وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَنًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبرََ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لهَُّمَا أُفٍ‏ّ وَ لَا تَنهَْرْهُمَا وَ قُل لَّهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلّ‏ِ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُل رَّبّ‏ِ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانىِ صَغِیرًا»[3]

و پروردگار تو حکم کرد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکى کنید. اگر یکى از آن دو یا هر دو نزد تو به پیرى رسند پس به آنها «اف» ـ سخن بیزارى و ناخوشایند ـ مگو و بر ایشان بانگ مزن ـ یا: ایشان را از خود مران  ـ و به ایشان گفتارى نیکو و درخور گرامیداشت بگو. و آن دو را از روى مهربانى بال فروتنى فرود آر، و بگو: پروردگارا، آن دو را به پاس آنکه مرا در خردى بپروردند، ببخشاى.

نکتۀ ظریف این آیات آن است که سفارش به رعایت احترام والدین در کنار سفارش به پرستش خدای یگانه واقع شده است.

ظلم به فرزند نیز مذموم و ناپسند است. دختری که مقدمات ازدواج او فراهم نشده و تحت تکلّف پدر و مادر است، شرایط حسّاسی دارد و نباید با زورگویی، درشت گویی و یا سرزنش و اهانت پدر و مادر مواجه شود.

ظلم به دیگران، به واسطۀ اهانت و آبروریزی

مرتبۀ بعدی ظلم به افراد بی یاور، که پرهیز از آن اهمیّت بسیاری دارد، گناهانی نظیر غیبت، تهمت و شایعه پراکنی است. متأسفانه این مرتبه از ظلم امروزه در جامعه بسیار رایج و شایع است. افراد در مجلس می نشینند و پشت سر کسی که حضور ندارد، غیبت می کنند یا به او تهمت می‌زنند.

در بسیاری از مجالس، برای کسی که حضور ندارد، شایعه سازی و شایعه پراکنی می کنند و چون نمی تواند از خودش دفاع کند و پاسخ شایعات را بدهد، در آن جلسه یاوری جز خداوند ندارد و مظلوم واقع می شود.

تهمت و نسبت ناروا به دیگران دادن، گناه بسیار بزرگی است که امروزه نقل محافل و مجالس شده است. من تصور می کنم کمتر مجلسی بشود یافت که این گناهان بزرگ و این ظلم های عظیم در آن نباشد. به تجربه هم اثبات شده است که افرادی که مرتکب چنین گناهانی می شوند، عاقبت به خیر نخواهند شد.

بردن آبروی دیگران و هتک حرمت و اهانت به شخصیت سایر انسان ها، حقّ النّاس است و اگر انسان نتواند جبران حقّ النّاس خویش را بکند، عاقبت سوئی در انتظار او خواهد بود.

بیش از نود درصد سخنانی که در محافل و مجالس بیان می شود، تهمت است و کسانی که مورد این ظلم واقع می شوند، از آن نسبت هایی که به آنان داده می شود، مبرّا هستند. ای کاش لااقل این سخنان غیبت بود.

من همواره به جوانان می گویم: شما را به خدا قسم می دهم تهمت نزنید و اگر راجع به کسی تهمت شنیدید، از او دفاع کنید. متأسفانه بسیار اتفاق می افتد که افراد متدیّن در جلسات حضور دارند و در مقابل آنان به دیگران تهمت زده می شود ولی یا سکوت می کنند و یا آن تهمت را همراهی می کنند که هر دو بد است.

امام حسین«سلام‌الله‌علیه» در روز عاشورا همۀ ما را از چنین ظلم‌هایی بر حذر داشته‌اند.
با تأسف باید گفت: بسیاری از رسانه های گروهی، روزنامه ها و سایت های اینترنتی، امروزه تبدیل به تهمت‌نامه، غیبت‌نامه و فحش‌نامه شده اند. مطلبی منتشر می کنند و خودشان هم می دانند که تهمت است، ولی منتظر می مانند تا تکذیب شود. اما وقتی آبروی کسی رفت و شخصیّت او در اذهان عمومی خدشه دار شد، تکذیب مطلب سودی به حال وی نمی بخشد و جبران آبروی رفته را نمی نماید.

اهانت به دیگران و بردن آبروی افراد، مثل جنگ با خداوند متعال است.

«مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیّاً فَقَدْ بَارَزَنِی بِالْمُحَارَبَةِ»[4]

گناه کسانی که تهمت می زنند و اهانت می کنند بسیار بزرگ است و افرادی که آن تهمت و اهانت را می شنوند و از مظلوم دفاع نمی کنند نیز گناهکارند. اهمیت این مطلب به قدری است که چهار امام بزرگوار آن را بیان فرموده‌اند و نیز در روز عاشورا، آخرین گفتگوی دو انسان کامل، دو امام معصوم، در حساس ترین مواقع، راجع به پرهیز از ظلم به کسی است که یاوری ندارد.

روایت امام حسین«ع» همیشه مصداق دارد

روایت نورانی امام حسین«سلام‌الله‌علیه» صرفاً مربوط به زمان خودشان نیست. این روایت زنده است و همواره مصداق دارد. بنابراین ذهن ما نباید فقط برود روی ظلمی که شمرابن ذی الجوشن و عمر سعد و ابن زیاد به اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» روا داشتند. بلکه باید مراقب باشیم خود ما مصداق سخن و هشدار حضرت سید الشهدا«سلام‌الله‌علیه» واقع نشویم. دفاع از مسلمانان، از اوجب واجبات است و کوتاهی از دفاع کسی که یاوری ندارد، گناه بزرگی است.

بعضی اوقات گرفتاری های دنیوی افراد صالح و شایسته، ناشی از عدم دفاع آنان از مظلومین است. یعنی غیبت یا تهمتی شنیده‌اند و نتوانسته‌اند یا نخواسته‌اند، دفاع کنند و ناخودآگاه و ناخواسته، ظالم شده اند. خداوند متعال نیز که مظهر رحمت و رأفت است و بنا دارد افراد نیکوکار و پرهیزکار را به بهشت ببرد، آنان را گرفتار می کند یا قبل از مرگ به بیماری سختی مبتلا می کند تا پاک شوند و از این دنیا بروند و این لطف از الطاف خفیّه خداست. البته این مطلب کلیّت ندارد و گرفتاری های دنیوی عوامل بسیار دیگری نیز دارد.

عالم برزخ و قیامت نیز برای افرادی که به دیگران اهانت کرده‌اند یا تهمت زده‌اند یا غیبت آنان را کرده‌اند و حتی برای کسانی که شاهد این گناهان بزرگ بوده اند و از مظلوم، دفاع نکرده اند، بسیار مشکل است. بنابر این توبه از این گناهان بزرگ، از اوجب واجبات است و باید یه آن اهمیّد داده شود.

جهنّم، از الطاف خفیّۀ خداوند

اگر افراد گناه‌کار بدون توبه از دنیا بروند، باید در جهنّم بسوزند تا کدورات گناه آنان برطرف شود، پاک شوند و لیاقت بهشت را پیدا کنند. شدّت رحمت و مغفرت پروردگار متعال به قدری است که جهنّم نیز از الطاف خفیّه او است و برای زدودن ناپاکی ها و ناخالصی ها و پاکیزه کردن انسان می باشد.
اگر آدمی ظالم شد، به خصوص اگر به کسانی که یاوری جز خداوند ندارند، ظلم کرد، جایگاه او جهنّم است و در جهنّم نیز به جای اینکه از الطاف بی‌کران الهی استفاده کند و خود را نجات دهد، حقّه بازی می کند و تصور می کند همان‌گونه که در دنیا ظلم می کرد و دیگران را فریب می داد، در جهنم نیز می تواند خداوند را فریب دهد.

«یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمیعاً فَیَحْلِفُونَ لَهُ کَما یَحْلِفُونَ لَکُمْ وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى‏ شَیْ‏ءٍ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْکاذِبُونَ»[5]

در روزى که خداوند همه آنها را برمى‏انگیزد، پس براى خدا سوگند یاد مى‏کنند آن گونه که براى شما سوگند یاد مى‏ کنند، و گمان مى‏کنند بر پایه چیزى هستند، آگاه باش که آنها همان دروغگویانند. اگر افراد ظالم و مکّار، چند روزی در دنیا به ظاهر موفق می‌شوند، خود آنان و دیگران نباید تصور کنند که خداوند خیر آنان را می‌خواهد و به آنان نعمت عطا می‌فرماید، بلکه در حقیقت خداوند متعال به این افراد مهلت می‌دهد تا هرچه می‌توانند بر گناه و ظلم خویش بیفزایند.

«وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ»[6]

و کسانى که کفر ورزیدند گمان نکنند که آنچه به آنها مهلت مى‏دهیم به خیر آنهاست، جز این نیست که مهلتشان مى‏دهیم تا بر گناه بیفزایند، و براى آنها عذابى خوارکننده است.

بنابراین باید همه توجه داشته باشند و بنا بر فرمایش امام حسین«سلام‌الله‌علیه»، از ظلم به کسی که ناصر و یاوری جز خداوند تبارک و تعالی ندارد، بر حذر باشند.

اگر هم ظلمی از کسی سرزد یا شاهد ظلم دیگران بود و نتوانست از مظلوم دفاع کند، باید فوراً توبه کند و به جبران ظلم واقع شده بپردازد تا خداوند سبحان از قصور و تقصیر او بگذرد و او را بیامرزد.

پی‌نوشت‌ها:

1.‌ الکافی،ج 2 ، ص 331
2.‌ جامع الأخبار، ص 130
3.‌ اسراء / 24-23
4.‌ الکافی، ج 1، ص 144
5.‌ مجادله / 18
6.‌ آل عمران / 178

منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مظاهری

چرا همیشه توقعات به نا امیدی منجر می شود

میگنا - وقتی به توقعاتتان نگاه می‌کنید، و اینکه از کجا ناشی شده‌اند و چرا به آنها اعتقاد داریم، می‌توان گفت که برای ناامید شدنمان برنامه‌ریزی شده است.

اغلب گفته می‌شود که ناامیدکننده‌ترین جنبه زندگی زمانی است که اوضاع آنطور که ما انتظار داشتیم پیش نمی‌رود. وقتی به توقعاتتان نگاه می‌کنید، و اینکه از کجا ناشی شده‌اند و چرا به آنها اعتقاد داریم، می‌توان گفت که برای ناامید شدنمان برنامه‌ریزی شده است.

زوجی را تصور کنید که چند ماهی است با هم آشنا شده‌اند و می‌خواهند اولین عیدشان را با هم جشن بگیرند. اینجاست که می‌بینیم مشکلاتی پیش می‌آید. دختر در خانواده‌ای نسبتاً سنتی بزرگ شده است که به شدت مراسمات عید از شام شب عید گرفته تا هفت‌سین و دید و بازدیدها انجام می‌شود و درمقابل پسر متعلق به خانواده‌ای است که راحتی و اولویت‌های شخصی مهمتر هستند و والدین خیلی زود کادوهای عیدی را باز کرده و در روز عید هم خانواده به بازی و تماشای تلویزیون و تفریح می‌گذراند. عصر هم بعضی از اعضای فامیل به خانواده آنها آمده و حسابی دور هم خوش می‌گذرانند.

هیچکدام از این دو شخصیت واقعی نیستند اما در مواجهه ما با موقعیت‌های مختلف زندگی بررسی آنها به دردمان می‌خورد. هر دو نفر تصور می‌کردند که تجربه خودشان از عید «طبیعی» و نرمال است و همان کاری است که بقیه آدمها می‌کنند. اما این دو نفر اگر قبل از ازدواج با هم درمورد این اختلافات صحبت نکنند، بعد از ازدواج می‌بینند که کاملاً ناامید شده و هیچکدام از نیازهایشان برآورده نمی‌شود؛ بااینکه هیچکدام درواقع کار اشتباهی انجام نداده‌اند. ما معمولاً تصور می‌کنیم که بقیه آدمها همه چیز را همانطور که ما می‌بینیم، می‌بینند و بیشتر مشاجرات بر سر این است که «روش من بهتر است».

این درمورد روابط هم صدق می‌کند. همه ما با خودمان معیارهایی را وارد رابطه می‌کنیم.

--او باید قدبلند، پولدار، قوی و سالم باشد و یا زن من باید زیبا و ظریف باشد، دست‌پخت خوبی داشته باشد و … اینها دیدگاه‌های متداول هستند اما خیلی جالب است که چقدر از آن از زمان تولد در ما برنامه‌ریزی شده است.

ما انتظاراتمان را وارد رابطه کرده و همه آنها را به طرف‌مقابل تحمیل می‌کنیم و با خود می‌گوییم «این یکی فرق دارد». یکی از بزرگترین ناامیدی‌های روابط این است که فرد مقابل به میزانی که ما در وهله اول او را دریافته‌ایم متفاوت خواهد بود.

آیا به این دلیل است که واقعاً خود آنها را ندیده‌ایم، یعنی آنها پشت انتظارات ما پنهان بوده‌اند؟ ما این کار را بطور ناخودآگاه انجام می‌دهیم و و تازمانیکه متوجه آن نشده‌ایم، کنترل بسیار کمی روی آن داریم.

اجازه بدهید تصور کنیم که معیار توجه یکی از مهمترین معیارهای شما برای طرف‌مقابلتان باشد. ما این را به نیمه دیگرمان منعکس می‌کنیم و بعد یک روز، توجه او کمتر می‌شود و آنوقت است که ما می‌گوییم، «تو قبلاً خیلی باتوجه‌تر بودی و …» انتظارات ما به ناامیدی منجر شده است.

بااینکه طرف‌مقابلمان فقط خودش است، ما او را بعنوان یک انسان که جایزالخطاست در نظر نمی‌گیریم چون توقع داریم طبق انتظارات ما رفتار کند. جای دیگری که انتظارات ما معمولاً منجر به ناامیدی می‌شود آخرین وسیله\ماشین\لباس است که باید داشته باشیم.

تبلیغات وعده می‌دهد که این محصول جدید شما را جذاب، قدرتمند، باحال و دوست‌داشتنی جلوه خواهد داد و به همین دلیل آن را می‌خرید.

برای مدت کوتاهی به آنچه وعده داده بود عمل می‌کند تا زمانیکه تازگی آن از بین می‌رود و برایتان «عادی» می‌شود.

عادی به معنی خسته‌کننده و غیرجذاب است و به همین دلیلی کم‌کم به سراغ محصول بعدی می‌روید که جایگزین آن کنید. بازاریابان می‌دانند که این دقیقاً همان چیزی است که شما دنبالش هستید و مدام از آن برایتان تعریف می‌کنند و می‌دانند که عمر آن هم برای شما بسیار کوتاه خواهد بود و خیلی زود برای محصولات جدیدشان برمی‌گردید.

صنعت آرایش دهه‌هاست که با لوازم آرایشی خانم‌ها همین کار را انجام می‌دهند. رژلبی را با وعده اینکه بی‌اندازه زیبا و جذابتان می‌کند به شما می‌فروشند و چند ماه بعد محصول بعدی ارائه می‌دهند که ادعا دارد قدرت زیباسازی آن بیشتر است. تازمانیکه می‌توانند رویاهای شما را زنده نگه دارند و نیازها و خواسته‌های شما را برآورده سازند، همیشه چیزی برای فروش به شما خواهند داشت.

درآخر جای همه این محصولات ته کمدتان است چون نتوانسته به وعده‌های خود عمل کند اما برای الان آن بخش از شما که نیاز به زیبا و جذاب دیده شدن دارد فعال است و وعده‌های آنها را باور می‌کند. انتظارات به این دلیل منجر به ناامیدی می‌شوند که ما سعی می‌کنیم چیزها را خلاف آنچه واقعاً هستند ببینیم.

وقتی با آدمها برخورد می‌کنیم، تصور می‌کنیم که اعتقاداتی مشابه ما دارند و همه تاریخچه و تجربیاتمان را با آنها در میان می‌گذاریم. برای اینکه بفهمیم واقعاً که هستند وقت نمی‌گذاریم و به نظرات و اعتقاداتشان گوش نمی‌کنیم. براساس تجربه خودمان درمورد آن فکر می‌کنیم و کمتر پیش می‌آید قضاوت اولیه‌مان درمورد آنها را زیر سوال ببریم. والدین هم همین کار را با فرزندان خود می‌کنند. آنها به زندگی که گذرانده‌اند و درس‌هایی که باید می‌آموخته‌اند نگاه می‌کنند و در تلاش برای محافظت از فرزندانشان دربرابر خطرات، همه چیزهایی که یاد گرفته‌اند را به آنها می‌آموزند. انتظار دارند که فرزندانشان باعث افتخار آنها شوند، همانطور که والدین خودشان چنین انتظاری از آنها داشتند و همان چیزی که برای خودشان می‌خواسته‌اند را به فرزندانشان منعکس می‌کنند.

این کار معمولاً ناخواسته انجام می‌شوند اما همه این رفتارها به این معنی است که هیچ‌کس واقعاً آن بچه را نمی‌بیند یا نظر او را نمی‌پرسد و به این ترتیب، هویت اصلی کودک نادیده گرفته شده و روح واقعی او اجازه درخشش پیدا نخواهد کرد.

اینجا تقصیر کسی نیست، زیرا همه ما همه چیز را از والدینمان یاد می‌گیریم، آنها هم از والدینشان یاد گرفته بودند و تا آخر. اما چنر نفر از ما برای ندیدن کسی که واقعاً روبه‌رویمان قرار گرفته گناهکاریم؟ یا بخاطر لیست کردن انتظاراتمان بدون اینکه دیدگاه آن فرد به دنیا را بفهمیم؟ بخاطر قضاوت کردن و تصورات اشتباه، به جای روشنفکر بودن و سعی در شناخت آنچه طرف‌مقابلمان واقعاً هست؟ اگر بتوانید به طریقی متفاوت بشنوید، این احتمال وجود دارد که بتوانید حقیقت را پیش رویتان ببینید، نه واکنش خودتان به آنچه می‌بینید.

این فرضیه‌ها را در نظر داشته باشید:
آیا فکر می‌کنید…
همه مردها باید پول درآورند
از خانواده محافظت کنند
گوشت و مرغ را تمیز کنند
ماشین را برانند
چمدان‌ها را حمل کنند
در را باز کنند ….

اینها همه انتظاراتی است که از آنها می‌رود و سوالی که پیش می‌آید این است:
«چه کسی گفته است؟»

آیا فکر می‌کنید… همه خانم‌ها باید خانه بمانند و بچه‌ها را بزرگ کنند غذا بپزند زیبا باشند شما را سرگرم کنند…

اینها همه انتظاراتی است که از آنها می‌رود و سوالی که پیش می‌آید این است: «چه کسی گفته است؟»

وقتی به آنچه که انتظار دارید نگاه کنید و درعوض سعی کنید بفهمید واقعاً چه اتفاقی پیش رویتان می‌افتد، خواهید توانست با خودتان و دیگران صادق‌تر باشید.

ما هیچوقت نمی‌توانیم بفهمیم که در هر موقعیتی واقعاً چه اتفاقی می‌افتد اما خیلی‌ها را می‌شناسیم که تصور می‌کنند همه چیز را می‌دانند زیرا موقعیت‌های مختلف را براساس تجربیاتی که در گذشته داشته‌اند ارزیابی می‌کنند.

این ممکن است انتظارات آنها را منجر به ناامیدی کند. یکی از بهترین کارها برای برخورد با موقعیت‌ها و روابط مختلف این است که با دیدی باز با آنها مواجه شویم و اجازه بدهیم آینده همانطور که می‌خواهد اتفاق بیفتد.

روشهایی شگفت انگیز برای آرام کردن ذهن


میگنا - آیا معمولاً احساس راحتی و آرامش می‌کنید؟ آیا هر روز سرشار از لذت هستید، طوریکه انگار هیچ مشکل یا درد احساسی ندارید؟ اگر اینطور است، مستقیماً به سراغ قسمت نظرات بروید و رمز کارتان را با ما در میان بگذارید. اگر هنوز مشغول خواندن هستید، پس جزء اکثریت مردم هستید که برای رسیدن به زندگی بهتر، آرام‌تر و لذت‌بخش‌تر تلاش می‌کنند. بااینحال به نظر چالشی غیرممکن می‌آید و در آخر بخاطر شکست در این راستا خودمان را از نظر ذهنی تنبیه می‌کنیم و به این نتیجه می‌رسیم که، «اصلاً من برای با آرامش زندگی کردن آفریده نشده‌ام.»

هدف ما در این مقاله این است که تکنیکی ساده برای وارد کردن آرامش، لذت و نظم بیشتر به زندگی‌تان معرفی کنیم.

چرا یافتن آرامش و لذت دشوار است؟

 اگر به مشکلاتمان نگاه کنید می‌بینید که بیشتر این مشکلات ریشه در ذهن ما دارند. فرض ابتدایی همه آنها یکسان است: یک اتفاق خارجی روی می‌دهد، ما انتخاب می‌کنیم که فقط یک طرف جریان را ببینیم و بعد طوری آن را تفسیر کنیم که دچار تعارضات ذهنی شویم که نتیجه آن نوعی رنج احساسی است. بااینکه گفتن «مشکلاتت را رها کن» آسان است، همه ما می‌دانیم که عمل به آن، به این سادگی‌ها هم نیست. همه ما سالها در جذب مشکلات و تعارضات شرطی‌سازی کرده‌ایم.

به همین دلیل فقط گفتن «دیگر به مشکلاتت فکر نکن» چندان تاثیری روی ما نخواهد داشت. ما به ابزارهایی نیاز داریم که ریشه‌ای با مشکل برخورد کند. اجازه بدهید چیزی را امتحان کنیم. یک دقیقه (یا ۵ دقیقه) چشم‌هایتان را ببندید و طی این مدت تصمیم بگیرید که سکوت و سکون کنید و نگذارید با افکارتان از این سکوت بیرون بیایید (حالا دست از خواندن بردارید و این کار را بکنید). خوب، حالا چه اتفاقی افتاد؟

احتمالاً متوجه شدید که لحظه‌ای که ساکت شدید، افکار دیگر به سراغتان نیامدند--منظور افکار نامربوط است. این افکار نوعی مایه پرت کردن حواس است و ما را از سکوت درونی‌مان دور می‌کند. این فقط آزمایشی بود که در آن آگاهانه ذهنمان را مشاهده کرده و سعی کردیم ساکن بمانیم اما نتوانستیم.

وضعیت فضای درونی‌تان را وقتی روزتان را می‌گذرانید و از افکار آلوده‌کننده غافلید، تجسم کنید. درنتیجه، فضای درونی ما با اطلاعات بی‌فایده، افکاری که برای سلامتی‌مان مفید نیستند، به هم خواهد ریخت. ازآنجاکه فضای درونی‌مان به هم ریخته است، وضوح و روشنی درونی‌مان و خرد ذاتی‌مان دور و تار می‌شود. و در نتیجه تماسمان با بخشی از خود درونی‌مان که مقدس، منطقی، آرام و جاودان است را از دست می‌دهیم.

حواس‌پرتی‌هایی که فوری و مهم می‌دانستیم، مثل تماشای تلویزیون، به‌روز کردن صفحه فیسبوکمان، چک کردن ایمیلمان، غیبت کردن پشت تلفن، ریختن موزیک‌های جدید روی گوشی‌تان و از این قبیل، همگی شما را عقب می‌برند. همه آنها توجه شما را عقب کشیده و حواس شما را از مسائلی که واقعاً برایتان اهمیت دارند چیزهایی که خوشبختی و شادی بادوام به زندگی‌ خودتان و دیگرانی که قرار است بشناسید، می‌آورند پرت می‌کند.

چه آن را تشخیص دهید و چه ندهید، اطلاعاتی که خودتان را در معرض آن قرار می‌دهید، فضای درونی شما را تا حدی پر می‌کند و بر احساسات و خواسته‌هایتان اثر می‌گذارد. و اگر دقت نکنیم، ممکن است خیلی راحت زمانی که وقت باارزشمان را صرف چیزهای بی‌ارزش می‌کنیم، زندگی‌مان را از دست دهیم و بعد با خود فکر کنیم که زندگی‌ام چه شد؟

چرا احساس بی‌ثباتی می‌کنم و اینقدر زود آسیب می‌بینم؟ چرا احساس خوشبختی و موفقیت نمی‌کنم؟ و بعد با همین فکرها از دنیا می‌رویم. اگر هنوز اینجا هستید. نفس می‌کشید و اینجا را می‌خوانید، امروز نعمتی از سوی خداوند برای شماست که بیدار شوید! بیدار شوید و کنترل سرنوشتتان را به دست گیرید، و با چیزهایی که بر آن تمرکز می‌کنید و اجازه می‌دهید وارد زندگیتان شوند شروع کنید.

راهنمای ساده برای پاکسازی درونی

یک راه برای پاکسازی به‌هم ریختگی فضای درونی‌مان حفاظ گذاشتن برای حیاط ذهنمان است؛ اینکه از چیزهایی که وارد ذهنمان می‌شود آگاه باشیم، با کلمات، افکار و توجه‌مان شروع کنیم. ممکن است از این آگاه نباشیم اما انرژی زیادی را صرف غیبت کردن، بدگویی درمورد دیگران، قضاوت کردن مردم، پیدا کردن اشتباهات آنها و غرق شدن در افکار منفی مثل حسادت، گناه یا ترس و بهانه آوردن برای پوشاندن احساس واقعی‌مان می‌کنیم.

شاید همه اینها به نظرتان کمی اغراق‌آمیز بیاید اما اگر واقعاً مراقب خودمان، افکار و کلماتمان باشیم، متوجه خواهیم شد که هر روز در نقطه‌ای، حتی ناآگاهانه، خیلی از این احساسات را داریم. خیلی‌وقت‌ها این تخطی بسیار ظریف است مثل یک قضاوت منفی درمورد گارسن یک رستوران یا خسته‌شدن از یک مشتری تلفنی و بدگویی درمورد او و یا گفتن یک دروغ کوچک برای بهانه آوردن به جای نه گفتن. این نیست که با داشتن این احساسات یا گفتن این کلمات به آدم‌های بدی تبدیل می‌شویم. یعنی این چیزها زباله هایی بی‌فایده هستند که فضای درونی ما را اشغال می‌کنند و به درد سلامت درونی‌مان نمی‌خورند.

برای پاکسازی درونی خود این چهار قانون را رعایت کنید:
۱. چیزی که واقعاً منظورتان است بگویید. به چیزی که می‌گویید واقعاً اعتقاد داشته باشید.
۲. چیزی را به کسی نگویید مگراینکه بتوانید آن را به همه بگویید.
۳. چیزی را که نمی‌توانید بیرون بگویید، درون نگویید.
۴. چیزی نگویید مگر اینکه درست، مفید و بامحبت باشد.

 اینجا هر کدام از این موارد را با جزییات بیشتر بررسی می‌کنیم:

۴ قانون برای آرام کردن ذهن

۱. چیزی که واقعاً منظورتان است را بگویید. به چیزی که می‌گویید واقعاً اعتقاد داشته باشید.

قسمت اول: چیزی که واقعاً منظورتان است را بگویید.

 آیا برای جلوگیری از برخورد کامل با یک موقعیت ناراحت‌کننده می‌فهمید که مشغول بهانه‌آوردن هستید؟ بعنوان مثال، دوستتان از شما می‌خواهد که در یک مهمانی شرکت کنید. واقعاً دوست ندارید به آنجا بروید اما بهانه می‌آورید که، «نمی‌توانم جور کنم بیام» یا «خیلی سرم شلوغه»، تا بتوانید به آرامی از چیزی یا کسی یا فعالیتی جلوگیری کنید. نمونه دیگر می‌تواند این باشد که کسی از شما می‌خواهد کاری برای او انجام دهید که شما خیلی به آن راغب نیستید، اما احساس گناه می‌کنید و نمی‌توانید به او نه بگویید، به همین دلیل از برخورد با آن فرد جلوگیری می‌کنید (تلفن‌ها یا ایمیل‌های او را جواب نمی‌دهید) یا بهانه‌ای می تراشید که حقیقت ندارد. دلیلش این نیست که نمی‌توانید کاری انجام دهید. واقعیت این است که تصمیم گرفته‌اید آن کار را انجام ندهید اما عمل بهانه آوردن یا اجتناب از آن، جنبشی در فضای درونیتان آغاز می‌کند که برای حفظ آن نیاز به انرژی دارید. به جای سکون و آرامش حالا خود را مشغول فکر کردن به این «دروغ» می‌کنید. وقتی می‌خواهید چیزی بگویید، تصمیمی آگاهانه بگیرید که حقیقت محض یا آنچه واقعاً منظورتان است را بگویید. حقیقت محض لازم نیست خشن یا ناراحت‌کننده باشد، می‌توانید این کار را با مهربانی اما قاطعانه انجام دهید. وقتی چیزی که می‌گویید حرف خودتان باشد، هیچکس نمی‌تواند آن را رد کند، حتی اگر آنچه می‌شنوند را دوست نداشته باشند؛ چون حقیقت را گفته‌اید و دقیقاً به آن اعتقاد داشته‌اید.

قسمت دوم: به چیزی که می‌گویید واقعاً اعتقاد داشته باشید.

گاهی‌اوقات برای رد کردن مسئولیت از سرمان یا از سر عادت چیزی می‌گوییم که واقعاً به آن اعتقاد نداریم. بعنوان مثال، به والدین یا نزدیکانمان پشت تلفن می‌گوییم «دوستت دارم»، نه به این دلیل که واقعاً منظورمان این است، بلکه از سر عادت. این کلمات به طور خودکار از دهانمان خارج می‌شوند، طوریکه معنای واقعی خود را از دست می‌دهند. در مثالی دیگر می‌گوییم، «زود بهت زنگ می‌زنم»، یا «فردا بهت زنگ می‌زنم». یا به دوستی پیشنهاد کمک می‌دهیم اما چندان تمایلی برای انجام حرفمان نداریم و فقط به این دلیل به زبانش می‌آوریم که ساده بوده و باعث خوشحال شدن فرد مقابل می‌شود.

ممکن است تصور کنیم که این نظرات عادی بی‌ضرر هستند اما در عمق درونمان می‌دانیم که درست نیستند. اینها شروع دروغهای کوچک ما هستند و به مرور زمان به افکار گناه‌آلود تبدیل می‌شوند که حواس شما را از از این لحظه پرت می‌کنند. به خودتان متعهد شوید که به هر چه که به زبان می‌آورید واقعاً اعتقاد داشته باشید و وعده توخالی که قدرت یا قصد انجام آن را ندارید به کسی ندهید.

۲. چیزی را به کسی نگویید مگراینکه بتوانید آن را به همه بگویید.

چه قبول کنیم یا نه، بیشتر ما نوعی غیبت کردن را دوست داریم. همچنین خیلی سریع اشکالات دیگران را پیدا می‌کنیم و با دوستانمان درمورد آن حرف می‌زنیم. یا بیچارگی کسی را می‌فهمیم و دوست داریم به دیگران هم اطلاع دهیم. مطمئناً نمونه‌های زیادی از این را در زندگی خودتان داشته‌اید اما برای برای نمونه به یک مورد اشاره می‌کنیم: نسیم دچار مشکل احساسی شد و امروز در محل کار سر یکی از همکاران داد می‌زند و ما به محض اینکه به خانه می‌آییم موضوع را فوراً به همسرمان می‌گوییم.

نمونه دیگر اینکه علی از کار خود اخراج شده است و وقتی درمورد آن می‌شنویم چون از او خوشمان نمی‌آید حتی درموردش جوک هم درست می‌کنیم. در دو هر نمونه، نمی‌توانیم همان چیز را برای همه بازگو کنیم، مخصوصاً خود نسیم یا علی. و اگر واقعاً فضای درونیمان را موقع و بعد از گفتن این کلمات مشاهده می‌کردیم، ته دلمان احساس خوشحالی زیادی نمی‌کردیم. وقتی آگاهانه چنین گفتگویی را مشاهده می‌کنیم، یاد می‌گیریم که هیچ کاری برای غذا دادن به روحمان انجام نداده‌ایم، همه کاری که کردیم ایجاد انرژی منفی و تعارض درونی بوده است که فضای درونی ما را آلوده کرده است. به خودتان متعهد شوید که هیچ چیزی را به کسی نگویید مگراینکه بتوانید آن را به همه دنیا اعلام کنید. برای پراکنده نکردن انرژی منفی به خودتان متعهد شوید.

۳. چیزی را که نمی‌توانید بیرون بگویید، درون نگویید.

بیشتر ما منتقد خودمان هستیم. چون چیزهایی که به خودمان، در حریم شخصی ذهنمان می‌گوییم را نمی‌توانیم به دنیا اعلام کنیم، باور داریم که تنها کسانی هستیم که از این گفتگو‌های شخصی منفی، اعتمادبه‌نفس کم و اضطراب آسیب می‌بینیم. وقتی چیزی خوب پیش نمی‌رود، اولین کسی که مقصر می‌دانیم خودمان هستیم و اشتباهاتمان را نقد می‌کنیم. همه ما با خودمان حرف می‌زنیم اما زمانی مشکل ایجاد می‌شود که به این گفتگو با خود ایمان می‌آوریم، طوریکه باورهای اشتباهی درباره خودمان در ما شکل می‌گیرد. این باورهای اشتباه برای روحمان و سلامت آینده‌مان حیاتی می‌شود مگراینکه برای فراموش کردن این باورها کاری بکنیم.میگناir دفعه بعدی که این صدا را در سرتان شنیدید که «من احمقم» یا «من به اندازه کافی خوب نیستم» یا «من موفق نیستم» یا هر فکر منفی دیگری، بفهمید که این خودتان نیستید. می‌توانید با صدای بلند بگویید، «این من نیست. این درست نیست!» و این فکر را در سرتان پرورش دهید، «از امروز به بعد، من انتخاب می‌کنم که فراموشت کنم، چون دیگر در خدمت من نیستی. تو واقعی نیستی و از امروز به بعد از دست تو آزاد می‌شوم.» فرض اصلی در قانون سوم برای پاکسازی درون این است که هر فکری را که نمی‌توانید با صدای بلند برای بقیه (هر کسی) عنوان کنید، اصلاً به درون سرتان راه ندهید. فضای درونیتان را تمیز نگه دارید.

۴. چیزی نگویید مگر اینکه درست، مفید و توام با محبت باشد.

 بعضی‌ها اینقدر با خودشان حرف می‌زنند که به صورت حرف‌های پوچ از دهانشان بیرون می‌زند. به آدمهایی که در اتوبوس حرف می‌زنند یا دوست دارند در محل‌کار با حرف زدن، خودشان را سرگرم کنند، نگاه کنید. اگر تعداد حرف‌های به دردبخور و واقعاً جالب آنها را بشمارید، تعدادشان بسیار کم خواهد بود. اینها نه تنها موجب حواس‌پرتی اطرافیانشان می‌شود، مقدار بسیار زیادی انرژی برای حرف زدن از آن فرد می‌گیرد. آخرین باری که به مدت طولانی درمورد مسئله‌ای حرف زدید و خستگی که بعد از آن داشتید را به خاطر آورید. علاوه‌براین، هرچه چیزهایی که می‌گوییم بی‌فایده‌تر باشند، چیزهای بی‌فایده‌تری هم به ذهنمان برمی‌گردانیم. اما نگران نشوید، راه‌هایی برای خاموش کردن آن وجود دارد.

بعضی‌ها روزه سکوت را امتحان می‌کنند، روزهایی که در آن نه حرف می‌زنند، نه چیزی می‌خوانند و نه از کامپیوتر استفاده می‌کنند. و در پایان آن روز، حس آرامش و انرژی بی‌اندازه‌ای می‌کنند. مراقب چیزهایی که می‌گویید باشید و فقط چیزهایی بگویید که موارد زیر درمورد آن صدق کند:
آیا چیزی که می‌گویم…

 • به نظرم درست است؟ از ته قلبم برمی‌آید؟
• برای کمک کردن به یک فرد یا موقعیت خاص مفید است؟
• مهربانانه و بامحبت است؟ مثل تحسین یا پیشنهاد کمک؟

حرف‌های آخر: برای پاک کردن ذهن
 این مقاله از ۴ قانون ساده تشکیل شده است. اجرای این قوانین ممکن است در ابتدا برایتان دشوار باشد اما اگر آن را ۳ روز به طور منظم انجام دهید، بسیار ساده‌تر خواهد شد. آن را به ۷ روز گسترش دهید و بعد به ۲۱ روز. بعد از مدتی ببینید چطور دنیای بیرونتان تغییر می‌کند، چون دنیای درونیتان تغییر کرده است.
یک نکته دیگر: اجازه دهید قلبتان هدایتتان کند. به آن اعتماد کنید و به صدایش گوش دهید.

کدام ریا اشکال ندارد ؟

” ریا در عبادات است و عبادتى که ریا دارد حرام است و بعضى گفته اند: ریا در عبادات مبطل هم هست ، در غیر عبادات ریا اشکال ندارد.ولى خود ریا مى تواند راه چاره و علاج ریا باشد. به این صورت که با تاأمّلات صحیح ریا را بالا ببرد!مثلاً گاهى انسان مى خواهد پیش ‍ رئیس شهربانى احترامى پیدا کند و توجّه او را به خودش جلب کند، پیش پاسبانى مى رود و سعى مى کند نظر او را جلب کند و سپس او را بین خود و رئیس شهربانى واسطه قرار دهد. در اینجا انسان خوب است با خود بگوید: این پاسبان که تنها واسطه است و اگر هم کاغذى بنویسد و وساطتى کند باز دست آخر خود رئیس شهربانى باید پاى ورقه را امضا کند.

” ریا در عبادات است و عبادتى که ریا دارد حرام است و بعضى گفته اند: ریا در عبادات مبطل هم هست ، در غیر عبادات ریا اشکال ندارد.

ولى خود ریا مى تواند راه چاره و علاج ریا باشد. به این صورت که با تاأمّلات صحیح ریا را بالا ببرد!

مثلاً گاهى انسان مى خواهد پیش ‍ رئیس شهربانى احترامى پیدا کند و توجّه او را به خودش جلب کند، پیش پاسبانى مى رود و سعى مى کند نظر او را جلب کند و سپس او را بین خود و رئیس شهربانى واسطه قرار دهد. در اینجا انسان خوب است با خود بگوید: این پاسبان که تنها واسطه است و اگر هم کاغذى بنویسد و وساطتى کند باز دست آخر خود رئیس شهربانى باید پاى ورقه را امضا کند.

پس خوب است مستقیماً نظر خود رئیس شهربانى را جلب کنم که مقام بالاترى است و اصلاً کار خوب و عمل نیک را مثلاً به خود رئیس شهربانى نشان دهم . یعنى براى مقام بالاتر ریا کنم!

همچنین اگر انسان عاقل باشد و توجه پیدا کند که مقامى بالاتر از رئیس شهربانى (مثل وزیر، نخست وزیر و رئیس جمهور) وجود دارد، مى گوید: خوب است کار خیر و عمل نیک خود را به وزیر یا به نخست وزیر و بالاخره به مقام بالاتر نشان دهم ! یعنى همیشه انسان باید ریا را براى مرتبه اقوى انجام دهد. اگر چنین باشد، در واقع مى توان گفت ریا علاج ریا مى شود.

بنابراین، اگر در عبادات نیز نسبت به اقوى و بالاترین موجود یعنى خداوند ریا کنیم اشکال ندارد و علاج ریا مى شود.

در زمینه ریا در روایت آمده است: «کسانى که در هنگام نماز به این سو و آن سو نگاه مى کنند تا مردم آنها را تماشا کنند، به صورت حمار محشور مى شوند.» واقعاً هم همینطور است ، آیا این حماریّت نیست که آدم جلو وزیر و رئیس شهربانى به پاسبان نگاه کند؟ حماریّت است آقا. ولى خوشمان مى آید، با این حماریّت ساخته ایم !

از طرفى اگر به ما حمار بگویند ناراحت مى شویم و بدمان مى آید! ولى باید گفت : کار شبانه روزى تو همین است چرا بدت مى آید؟!

لکن امان از بى سوادى و بى علمى ، این بى سوادى آدم را به جاى مکّه به ترکستان مى برد، از روز اوّل همین بى سوادى ابلیسِ دشمن ، آدم را بیچاره کرد.

خود او هم گفت : اى خدا، همه بندگانت را گمراه مى کنم (اِلاّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ). او نیز جاهل بود و با اینکه پیش از آن عابد بود، ولى علم نداشت و ناقص بود، در مورد سجده در برابر آدم علیه السّلام به خدا گفت : سجده نمى کنم ، چون (خَلَقْتَنى مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ)

خوب این صغراى قضیّه بود. کبراى برهانش را ببین که هر کس از آتش است بالاتر و هر کس از خاک است پایین تر است ؟!

خوب باید پرسید: به چه دلیل و به چه برهانى چنین است ؟ این لباس ظاهرى که ملاک نیست ، شما ببینید تناسب و زیبایى حیوانى مثل طاووس و دیگر حیوانات چه قدر است . روحانیت جنّ و ملک هم با روحانیت انسان مقایسه نمى شود، روح انسان هر چند لباسِ گِلى به تن دارد ولى بسیار مى تواند اوج بگیرد و بالاتر برود. اصلاً لباس که ملاک نیست ، آیا اینکه یکى عباى نائینى داشته باشد و دیگرى عباى افغانى ، نشانه کمال و نقص است ؟ ما هم اگر بى سواد شدیم مثل ابلیس مى شویم و به ضلالت مى افتیم ، لازمه ضلالت هم این است که تعدّى مى کند، یعنى انسان گمراه و ضالّ، مضلّ و گمراه کننده نیز مى گردد و مى خواهد دیگران را هم مانند خود کند، پس بترسید از بى سوادى .

امان از بى سوادى و بى علمى ، این بى سوادى آدم را به جاى مکّه به ترکستان مى برد، از روز اوّل همین بى سوادى ابلیسِ دشمن ، آدم را بیچاره کرد. خود او هم گفت : اى خدا، همه بندگانت را گمراه مى کنم (اِلاّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ). او نیز جاهل بود و با اینکه پیش از آن عابد بود، ولى علم نداشت و ناقص بود، در مورد سجده در برابر آدم علیه السّلام به خدا گفت : سجده نمى کنم ، چون (خَلَقْتَنى مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ)

این از بى سوادى است که آن آقا مى گوید: قرآن فرموده ( وَ الاْرْضَ وَضَعَها لِلأنامِ) پس معنایش این است که هیچ مِیزى (تفاوت و اختلاف ) نیست و همه در مالکیّت و در بهره ورى از زمین یکسانند، او نمى داند که این «لام »لام عاقبت و انتفاع است ، و نمى داند باید روایاتى را نیز که مفسّر آیه است ملاحظه کرد. این آدمهاى بى سواد، مردم مثل خود را هم گمراه مى کنند، اوّل با قرآن جلو مى آیند ولى هدف این است که همین قرآن را از دست مردم بگیرند، کار به جایى مى رسد که مى گوید: قرآن را بسوزانید.

البته ما به این امر مى خندیم ، ولى واقع همین است که اگر در استدلال قوى نباشیم دشمنان بر ما غالب مى شوند، آنها پول خرج مى کنند همین بى سوادها را با پول مى خرند. و در نتیجه این بى سوادى ، دین درست مى کند. آن بهائى گفته است که : اصلاً در قرآنِ شما نیز به «سید على محمد باب » اشاره شده است و همین (حم عسق ) یعنى «قائم سید على محمد» البته باید از چپ بخوانید!

آقا، پس ما براى تمام مطالب محتاج علم و استدلالیم و بیشتر از هر چیز به اینها محتاجیم ؛ زیرا مسئله ، مسئله دین است، باید در مقابل این بى سوادى و جُهّال وارداتى بایستیم . اینها روى افرادشان کار مى کنند، لازم نیست رسوا هم بشوند زیرا این افراد بطور مخفیانه پول مى گیرند.

پس ما باید علم کلام را خوب یاد بگیریم و در برابر اینها پاسخگو باشیم ، و گرنه گرگ ها ما را مى خورند آنچنانکه به هضم رابع برسد!! “

منبع: خبرگزاری جهان به نقل از آیت الله بهجت .

اگر درد دارید بخوانید !

هیچ کس به طور کامل نمی داند که  درد چگونه عمل می کند.  درد، یک درک و تجربه ناخوشایند است، که بیماران احساس می کنند، حتی بعضی مواقع باعثمختل شدن فعالیت های طبیعی و روزانه فرد می شود.

گیرنده های درد، انتهاهای عریان رشته های عصبی میباشند که، در برابر تحریکهای مختلف از خود واکنش نشان میدهند، مثلآ در برابر سرما و گرما، قطع شدن یا فشار زیاد و مواد شیمیائی.

درد یک بیماری نیست بلکه نشان دهنده وجود یک بیماری است . درد تنها زبان بدن برای بیان این است که چیزی بد در حال اتفاق افتادن است. 

در این مطلب به برخی از خوراکی هایی که درد را تسکین میکنند اشاره میکنیم.

دانه کتان بخورید تا درد سینه تان بهتر شود

نتایج نشان می دهد، افزودن ۳ قاشق غذاخوری دانه کتان آسیاب شده به غذای روزانه، در عرض ۱۲ هفته درد سینه زنان را کاهش می دهد. محققان معتقدند، فیتواستروژن موجود در دانه کتان مانع از بالا رفتن میزان استروژن که درد سینه را ایجاد می کند، می شود.

اگر درد مفاصل دارید آب بخورید

درد پا، زانو، شانه و... را با مصرف روزی ۸ لیوان آب در عرض یک هفته برطرف کنید. به گفته محققان آب عنصر سازنده غضروف است که از قسمت انتهای استخوان و مفصل ها محافظت می کند، مایعات موجود در بدن ودیسک های نرم در ستون فقرات را نرم و روان می کند.

 درد عضله را با نعناع و زنجبیل درمان کنید

۳ بار در هفته، در وان آب حاوی ۱۰ قطره روغن نعناع قرار بگیرید . آب ولرم باعث شل شدن عضله و روغن نعناع به طور طبیعی عصب را آرام خواهد کرد. تاثیر ترکیب آب ولرم و روغن نعناع در کاهش درد ۲۵ درصد بیشتر از داروهای شیمیایی است.

همچنین ماده ضد درد موجود در زنجبیل درد عضله، مفصل، سفت شدن و ورم عضله را در عرض ۲ ماه تا ۶۳ درصد کاهش می دهد. مصرف روزی حداقل یک قاشق مرباخوری خشک یا ۲ قاشق مرباخوری زنجبیل تازه برای افراد مبتلا به درد عضله توصیه می شود.

درد های مزمن را بازرد چوبه تسکین دهید

نتایج بررسی ها نشان می دهد، زردچوبه نسبت به آسپرین یا ایبوپروفن در تسکین درد ۳ برابر موثرتر است. زردچوبه ۵۰ درصد از درد بیماران آرتریت را کاهش می دهد.کورکومین ، ماده فعال موجود در این ادویه، آنزیم تولیدکننده هورمون های دردزا را متوقف می کند. کافی است روزی یک چهارم قاشق مرباخوری از این ادویه مصرف کنید.

سیر بخورید تا گوشتان بهتر بشنود

 

مواد فعال در سیر به طور طبیعی باکتری های دردزا را از بین می برد.

برای تهیه روغن سیر، ۳ حبه سیر را در نصف پیمانه روغن زیتون به مدت ۲ دقیقه به آرامی بپزید، صاف کنید. این روغن به مدت ۲ هفته قابل نگه داری در یخچال است.

منبع: دریچه خبر