دارویی است ضدسودا و پاک کننده اخلاط فاسد خون و کبد، برای برطرف شدن لکه های پوست بدن و صورت به غایت مفید است. در درمان بیماری های وسواس، واریس، بواسیر، افسردگی، حساسیت پوستی، پسوریازیس، بوی بد دهان، آکنه ( جوش صورت)، یبوست مزمن، خارش پوستی، شوره سر، درد سیاتیک، شقاق و شماری دیگر از بیماری های صعب العلاج مجرب است.به گزارش بولتن نیوز، شیخ الرئیس بوعلی سینا می فرماید: در تمام طب هیچ مقوله ای را به اندازه این دو، مظلوم و فراموش شده نیافتم؛ اول حجامت و سپس ماءالجبن.دستور آماده سازییک کیلو شیر تازه محلی را بجوشانید، 5 دقیقه که جوشید آن را خاموش کنید و یک استکان آبلیموی طبیعی یا سرکه طبیعی به آن اضافه کنید و بگذارید یک ساعت بماند، سپس آن را داخل کیسه پارچه ای ریخته و آبگیری کنید. آبی که از آن می ماند ماءالجبن (آب پنیر) نامیده می شود که برای درمان بیماری شما مفید است.طریقه مصرفاین آب را باید صبح ناشتا و با شکم خالی میل کنید. تمام آب پنیر را بهتر است یکجا بخورید و اگر نشد در دو وعده میل کنید. پس از مصرف آن گاها حالت اسهال یا استفراغ ایجاد می گردد که کاملا طبیعی است و نوعی سم زدایی از بدن است و جای نگرانی ندارد. ممکن است بعد از مصرف ماءالجبن تا چند ساعت گرسنه نشوید و نیاز به خوردن غذا نداشته باشید و اسیدهای آمینه ضروری بدن شما از طریق تأمین شده است. یک دوره کامل درمان با ماءالجبن چهل روز است که برای هر روز باید یک کیلو شیر تازه و جدید تهیه شده و جوشانده شود.توجه:1- می توانید یک جلسه برای سه روز ماء الجبن آماده نمائید. ماء الجبن باید ولرم مصرف شود.2- برای هم زدن آن بهتر است از چوب انجیر که سرش کوبیده شده است استفاده شود. در صورت عدم امکان از قاشق چوبی استفاده شود.3- مدت مصرف 2 ماه در صورت نیاز تا 6 ماه ادامه می یابد.4- مقدار مصرف قابل تغییر است.5- در صورتیکه علائم غلبه سودا دارید، در زمان نزدیک به جوش (قبل از بجوش آمدن شیر و اضافه کردن سرکه) دو قاشق افتیمون را در یک پارچه بسته و 5 بار به مدت هر بار 30 ثانیه در شیر زده شود.6- مصرف در همه سنین بلامانع است.خواص ماء الجبن: خاصیت اصلی آن سم زدایی از کل بدن است و به دلیل نفوذ سریع در تمام عروق انتهایی و ریز بدن، کل بدن را از اخلاط غلیظ و گرفتگی عروق ریز پاکسازی می کند. به همین دلیل در درمان انواع لکهای پوستی، انواع سده ها، انواع سوء مزاجها و انواع اختلالات خلقی مفید است. با توجه به اینکه امروزه به دلیل آلودگی هوا و انواع غذاهای کارخانهای میزان سموم موجود در خون و کبد زیاد است
توصیه میشود افراد سالم نیز به نوشیدن آن مداومت داشته باشند.
برداشت از : بولتن نیوز
این یکی از رفتارهای متناقض مربوط به عشق است. چطور میتوان چنین رفتار منفی را در برابر کسی که اینقدر دوستش داریم توجیه کنیم؟
در این مورد سه الگوی رفتاری مختلف وجود دارد:
۱) رنجاندن کسی که دوستتان دارد.
۲) رنجاندن غیرعمدی کسی که دوستش دارید.
۳) رنجاندن عمدی کسی که دوستش دارید.
پدیده رنجاندن کسی که دوستتان دارد، که البته با رنجاندن کسی که دوستش دارید متفاوت است، امری بسیار متداول است. عشق شدید نیازمند رفتاری متقابل است و اگر اینطور نباشد بسیار دردناک خواهد بود. مجذوبیت دوطرفه، برای هر دو جنسیت، یکی از باارزشترین ویژگیهای یک رابطه است. عاشق دوست دارد در مقابل دوست داشته شود. فرد عاشق آماده متعهد شدن است اما توقع دارد همان تعهد را در رفتار معشوق خود نیز ببیند. دوطرفه نبودن این مسئله بسیار دردناک و تحقیرآمیز است زیرا به شدت اعتمادبهنفس فرد را پایین میآورد.
این مسئله آنقدر دردناک است که ممکن است باعث شود فرد بخواهد به کسی که دوست دارد آزار برساند. بعضیها به طور غیرعمدی کسی که دوست دارند را میرنجانند اما خیلیها این کار را عمدی میکنند. توضیح الگوی رفتاری اول بسیار سادهتر است.
موارد بسیاری وجود دارد که در آن عاشق بدون اینکه عمدی داشته باشد معشوق خود را ناراحت میکند. عشق یک رابطه نزدیک و بسیار شدید است. دو طرف زمان بسیار زیادی را با هم میگذرانند و فعالیتهای مختلف یک طرف میتواند در طرف مقابل تعبیراتی ایجاد کند.
به طور طبیعی در چنین موقعیتهایی عاشق ناخواسته طرفمقابل خود را میرنجاند. بعنوان مثال، یک طرف ممکن است وقت بسیار زیادی را به کار مشغول باشد و درنتیجه به طور ناخواسته از طرفمقابل خود غافل شده و او را برنجاند. در موارد بسیاری، فعالیتی که برای یک طرف لذتبخش است، در دیگری ناخوشنودی ایجاد میکند. هرچه دو طرف زمان بیشتری را کنار هم بگذرانند، احتمال بروز چنین موقعیتهایی بیشتر میشود. یکی از مهمترین ویژگیهای عشق این است که طزف مقابل ما که دوستش داریم میتواند هم منبع لذت شدید و هم منبع ناراحتی عمیق باشد.
پدیده رنجاندن غیرعمدی را هم میتوان با اشاره به مسئله اعتماد و صداقت که مسائلی حیاتی در عشق هستند توضیح داد. نقش ادب، احترام و خوشرفتاری که میتواند جلو بعضی رنجاندنها را بگیرد، در چنین ارتباطاتی اهمیت زیادی ندارد و دو طرف معمولاً توجه زیادی به حرفهایی که میزنند و کارهایی که میکنند ندارند. همین مسئله باعث میشود که زود از هم برنجند. هزینهای که باید برای رفتار و گفتار آزادانه خود در رابطه، بدون در نظر گرفتن عواقب آن پرداخت کنید، رنجاندن طرفمقابلتان است.
موارد زیادی هستند که فرد بخاطر اتفاقات و شرایط بیرونی که خارج از کنترل او هستند موجب رنجاندن طرفمقابل خود میشود. دو نفری را در نظر بگیرید که با وجود عشق بیاندازهای که به هم دارند اما با کسان دیگری ازدواج کردهاند. زنی که میتواند و آماده طلاق گرفتن است، ممکن است بخاطر ناتوانی مردی که دوستش دارد برای ترک زن و فرزندان احتمالی خود برنجد و تصور کند که عشق او به آن مرد به اندازه عشق آن مرد به او نیست. اما واقعیت این است که با وجود اینکه آن مرد دوست دارد او را به شادترین انسان روی زمین تبدیل کند اما شرایط بیرونی خارج از کنترل او هستند و باعث میشود به طریقی رفتار کند که موجب رنجاندن زن شود.
رنجاندن عمدی معشوق نشانه وجود دیدگاههای متناقض است، مثل افکار کوتاه و بلند مدت یا دیدگاههای جزئی یا کلی. بر هم زدن رابطه با زنی متاهل شاید در کوتاه مدت برای آن زن آزاردهنده و دردناک باشد اما در طولانیمدت برای او فایدهبخش خواهد بود زیرا جدایی کوتاهمدت آنها میتواند به نفع رابطه بلندمدتشان باشد. در چنین مواردی آسیب و ناراحتی که به معشوق در این لحظه میرسد بخاطر سلامت کلی او در آینده است که از عشق ناشی میشود.
رنجاندن معشوق همچنین میتواند آخرین راه برای کنترل میزان وابستگی دو طرف و قرار دادن آن در یک محدوده متعادل باشد. وابستگی دوطرفه مزایای بسیار زیادی دارد و از این واقعیت ناشی میشود که دو طرف در تلاش برای بالا بردن خوشنودی همدیگر به همدیگر پیوند خوردهاند. اما اعتمادبهنفس هر دو طرف نیازمند کمی استقلال است. گاهیاوقات فرد، معشوق خود را میرنجاند تا استقلال خود را نشان دهد. اما سایر مواقع، رنجاندن معشوق فکری متضاد این را نشان میدهد: تمایل فرد برای وابستگی و توجه بیشتر.
یکی از شکایتهای متداول زنان متاهل، که بسیار بیشتر از مردان متاهل است، این است که همسرانشان زمان کافی با آنها سپری نمیکنند. رنجاندن طرفمقابل مثلاً با حرف نزدن با او یا قهر کردن میتواند آخرین زنگ هشدار برای مشکلات آن فرد باشد؛ اقدامی افراطی که نشاندهنده فوریت مسئله است. اگر رابطه به اندازه کافی قوی باشد، باید از چنین اقدامی به خوبی عبور کند. قصد ما این نیست که بگوییم آنچه اسکار وایلد میگوید، «انسان همه چیزهایی که دوست دارد را از بین میبرد»، درست است اما رنجاندن کسانی که دوستشان داریم بسیار اتفاق میافتد. بااینکه طرف مقابل باید منبع شادی باشد، اما میتواند بزرگترین خطر برای آن هم محسوب شود: بیشتر از هر کس دیگری، کسی که دوستش داریم میتواند شادیمان را هم خراب کند.
میگنا
در این مطلب شما را با 4 تیپ شخصیتی پراسترس و شیوه شناخت آنها و راهکارهایی برای کمک به آنها آشنا میکنیم.
بعضیها همیشه اضطراب دارند، ممکن است این اضطراب را نشان ندهند اما درونشان غوغایی است، این هم تا حدود زیادی ناشی از تیپ شخصیتی آنهاست. در این مطلب شما را با 4 تیپ شخصیتی پراسترس و شیوه شناخت آنها و راهکارهایی برای کمک به آنها آشنا میکنیم.
تیپ شخصیت الف
الفهای در خطر: یکی از تیپهای شخصیتی پراسترس تیپ شخصیتی«الف» است. شخصیت «الف» فردی است که در همه کارهایش سرعت داشته و خیلی عجله دارد و از این که چند کار را با هم انجام میدهد لذت میبرد و همیشه فکر میکند که خودش کارها را بهتر و بهموقعتر انجام میدهد. این افراد اعتیاد به کار دارند و حتی در تعطیلات هم نمیتوانند از کار کنار بکشند. اگر مشغول کاری نباشند احساس بیقراری و اضطراب شدید میکنند. همیشه زودتر از موعد سر قرار حاضر میشوند و جالب اینجاست که نمیدانند چه فشاری را متوجه جسم خود میکنند. بیشترین فشار به این افراد زمانی وارد میشود که همکار، همسر یا دوست آنها تیپ شخصیت مقابل آنها یعنی تیپ «ب» باشد. این خصوصیات بیشتر ناشی از ژن است اما مقداری از آن هم ناشی از خصوصیات اکتسابی است، یعنی فرد مثلا 4 کار را با هم انجام میدهد و از این کار لذت میبرد و همین روال را دائما تکرار میکند و به آن عادت میکند و در آن غرق میشود و آن را ادامه ادامه میدهد.
تیپ شخصیت کمالگرا
اسمی که زیباست اما...: تیپهای کمالگرا یا ایدهآلگرا که یکی از شخصیتهای پراسترس هستند در اسم قشنگ هستند، اما در واقعیت نه، آنها نتیجه و هدف برایشان آنچنان مهم است که روند و لحظههای زندگی را از دست میدهند. برای اینکه به هدف برسند بسیار به خودشان سخت میگیرند و بسیاری از تجربههای لحظات زندگی را از دست میدهند چرا که از اول فکر میکنند نمیتوانند تا آخر آن تجربه را بروند و درنتیجه ممکن است اصلا شروع هم نکنند. برای این افراد نمره 20 مهم است و 19 برایشان شکست است. این افراد بسیار به خود سخت میگیرند تا به نتیجه برسند اما وقتی به نتیجه رسیدند از آن لذت نمیبرند. شیوه درست زندگی این است که در موقعیتهای مختلف تجربههای متفاوتی داشته باشی و از آنها لذت ببری نه اینکه صرفا موفق شوی، مثلا زمانی را اختصاص به نقاشی کردن بدهی و از آن لذت ببری اما لزوما نقاش معروفی نشوی یا آشپزی کنی اما سرآشپز مشهوری نشوی. کمالگراها اما اینطور نیستند. آنها همیشه درمورد موفقیتها و هدفهایشان فکر میکنند. توصیه من به کمالگراها اما اینطور نیستند. آنها این است که به کودک درون خود اهمیت بدهند و با آن ارتباط برقرار کنند. بازیهایی انجام دهند که برد و باخت ندارد. نقطه مقابل کمالگرایی تنبلی است که آن هم خیلی بد است، چراکه زندگی فقط تنبلی و لذت بردن نیست و باید هدف هم داشته باشی. تنبلها اصلا تلاش نمیکنند و هیچ هدفی ندارند.
تیپ شخصیت معلم
معلمهای سختگیر: تیپ شخصیتی معلم یا کنترلگر هرجا باشند، سعی میکنند درس بدهند. این افراد دوست دارند درس بدهند حتی اگر کسی از آنها سؤال نکند هم شروع به نظر دادن میکنند. این افراد همیشه قضاوت میکنند و خوب و بد مشخص برای خودشان دارند و بهشدت کنترلگر هستند. این افراد همیشه متکلموحده بوده و شنونده خوبی نیستند چرا که فکر میکنند هر آنچه باید بدانند میدانند. این گروه بهخصوص برای افراد نزدیک خود باید و نباید دارند و میخواهند اصلاحگر آنها باشند. این تیپ همیشه در استرس هستند چراکه نزدیکانشان لزوما همیشه مطابق استانداردهای آنها عمل نمیکنند. آنها معمولا با سؤال و جوابها و اظهارنظرهایی که میکنند خودشان را لو میدهند، مخصوصا با تاکیداتی که روی نظر خود داشته و اصراری که روی غلط و درست بودن از دید خود دارند. این گروه به سختی توصیهپذیر هستند و نمیشود به آنها راهکار ارائه داد چراکه فکر میکنند همه راهکارها را میدانند. این افراد اصلا آموزشپذیر نیستند و درمقابل آموزش بسیار مقاومت میکنند. سر دیگر طیف معلم، آدمهای بیمسئولیت و بیخیال هستند که درقبال خود و دیگران هیچ احساسی مسئولیتی ندارند و هیچ چیزی برایشان مهم نیست.
بیماری قلبی نگیرید
در تحقیقی که در دانشگاه هاروارد انجام شد تمام بیماران قلبی بستری شده در بخش مراقبتهای ویژه موردبررسی قرار گرفتند و از بیماران و همراهان آنها درمورد خصوصیات شخصیتی آن افراد پرسیده شد و مشخص شد که بیشترین افرادی که دچار مشکلات قلبی میشوند دارای تیپهای شخصیتی «الف» هستند. درواقع این تیپ بهشدت پراسترس و مستعد حمله قلبی است.
متضاد بهتر است یا مشابه؟
همسران شخصیتهای تیپ «الف» اگر تیپ متضاد با او داشته باشند دچار ناراحتی میشوند چراکه به هرحال تحتفشار همسرشان قرار میگیرند، اما بیشتر خود فرد دارای تیپ الف است که در این رابطه دچار ناراحتی میشود. این افراد تحمل آرام و کند بودن را ندارند و توقع دارند که دیگران همپای آنها و بهسرعت آنها کار کنند و وقتی این اتفاق نمیافتد، ناراحت میشوند. اگر زوج تیپ شخصیتی مشابه داشته باشند همدیگر را درک میکنند و از این لحاظ کمتر دچار مشکل میشوند. البته این ویژگی تنها عامل موثر در داشتن ارتباط موفق نیست. تیپ شخصیتی صرفا در روابط تاثیرگذار نیست و در موفقیتها یا شکستهای شغلی، وضعیت سلامت یا رضایت از زندگی نمایان میشود.
«ب» نقطه مقابل «الف»
نقطه مقابل تیپ الف تیپ ب است که آرام و آهسته است و حتما باید یک کار را تمام کند و بعد سراغ کار بعد برود. این افراد دیر سر کار یا قرار میرسند. البته تیپ الف و ب دو سر یک طیف هستند و نمیشود گفت که حتما یک آدم تیپ «الف» با نمره 10 از 10 است و یکی دیگر تیپ «ب» با نمره 10، ممکن است هرکسی جایی از دوسر یک طیف باشد، درکل مهم این است که تلاش کنیم به نقطه تعادل نزدیک شویم یعنی نه بیش از حد سریع و عجول باشیم نه بیش از حد کند و آرام.
افراد تیپ «الف» راحت تر به سمت تعادل میروند اما افراد تیپ «ب» سختتر به سمت تعادل میروند چرا که کم کردن سرعت در رفتارها خیلی راحتتر از به سرعت انجام دادن کارهاست.
چرا سرعتگیر جلوی ما قرار میگیرد؟
باید بدانید هیچ چیز در جهان اتفاقی نیست. هر اتفاقی میافتد تا چیزی را به کسی نشان دهد یا او را هوشیار کند و به او هشدار دهد. عالم ما را با موانع روبهرو میکند تا متوجه نیاز به تغییر شویم. اگر کسی سرعت بیش از حد دارد یکی از اشخاص مهم زندگیاش احتمالا کند و آرام است. این ترمزی است که جهان پیش پای او میگذارد تا متوجه شود بیدلیل سرعتش زیاد است و این وضعیت سلامت او را به خطر میاندازد.
چطور فرد «الف» را بشناسیم؟
برای اینکه بفهمید فرد مقابل شما تیپ الف است یا نه میتوان از او پرسید که اگر یکبار با او قرار بگذارید و شما دیر کنید او چه احساسی پیدا میکند؟ (نباید پرسید چه کاری میکنی چون انسانها ذاتا میخواهند خود را محترم نشان دهند و ایدهآل خود را به جای واقعیت وجودی خود میگذارند درنتیجه درمورد رفتار خود واقعیت را نمیگویند). این فرد اگر تیپ «الف» باشد احتمالا میگوید حالم بد میشود و حس بدی خواهم داشت و...
تیپ شخصیت مهرطلب
همیشه به دنبال جلب محبت دیگران: افراد مهرطلب یا تاییدطلب کسانی هستند که برای راضی نگه داشتن دیگران هرکاری میکنند و در این راه خواستههای خود را زیرپا میگذارند. برای این افراد نه گفتن خیلی سخت است چراکه نمیخواهند رضایت دیگران را از دست بدهند. این گروه هیچوقت خواستههای خود را مطرح نمیکنند چراکه از نه شنیدن بهشدت گریزان هستند.برای آنها فقط خواستههای دیگران مهم است و میخواهند همیشه رضایت دیگران را داشته باشند. خودخواهها به همه نه میگویند. مهرطلبها از کودکی با این پیام بزرگ شدهاند که «اگر میخواهی دوستت داشته باشند آن طوری باش که دیگران میخواهند.» انسانهای مهرطلب با اینکه معمولا خواسته خود را به زبان نمیآورند از درون بسیار پر توقعند. بهدلیل استرس زیاد زیرپا گذاشتن خود فرسوده و دچار مشکل میشوند و سلامتشان تهدید میشود. به افراد مهرطلب توصیه میکنیم روی حس ارزشمندی خود کار کنند و یاد بگیرند که برای خودشان وقت بگذارند و تمرین نه گفتن انجام دهند، به آنها میگوییم که تمرین کنند چیزی بخواهند و نه بشنوند.
میگنا دات آی آر