حتما اتفاق افتاده است که در محیطی قرار بگیریم که به طور ناخودآگاه و بدون دلیل احساس ناخوشایندی داشته باشیم، ممکن است کمی سنگینی در ناحیه گردن احساس کنیم و یا بی دلیل دلمان بگیرد و یا به یاد دلتنگیهایمان بیفتیم و یا حتی لبخند زدن برایمان مشکل شود حتی اگر قبل از آن می خندیدیم شما در یک محیط با بار منفی انرژی قرار گرفته اید! و این بسیار عادیست که بار منفی را جذب کنید. هرکدام از انسانها در بعضی شرایط ممکن است که منفی شده باشند ... احساساتی مثل مقصر دانستن، افسردگی، نگرانی، بی تفاوتی، قضاوت نا به جا، دودلی، تنبلی، بی ارزش دانستن خود ... احساسات منفی هستند که انرژی منفی تولید می کنند.!اگر جریان رسانایی را بشناسیم می توان به آسانی دریافت که جریان از سمت گرم به سمت سرد حرکت خواهد کرد و از سمت مثبت به سمت منفی. افرادی که حساسترند انرژی منفی را بیشتر جذب می کنند چون با شخصیت حقیقی خود نزدیکتر و بی پرده تر هستند. این افراد ممکن است بسیار رنج ببرند. افرادی دیگری که حساسیت کمتری دارند انرژی خود را از آب، غذا، روابط جنسی می گیرند. این افراد در امور بیرونی آدمهای موفقی هستند و می توانند کارهایی که دیگران قبل انجام داده اند به خوبی انجام دهند ولی هرگز نمی توانند چیزی بیافرینند. نکته بسیار مهم این است که چطور انرژی منفی جذب شده را تخلیه کنیم ؟!
فرض کنید سوار دوچرخه ای هستید. برای حفظ تعادل گاهی به چپ و گاهی به راست متمایل می شویم و فقط برای مدت کوتاهی می توانیم خود را در مرکز نگه داریم . این دوچرخه جریان زندگی و قضیه تعادل انرژی منفی ومثبت است. لزومی ندارد از انرژی منفی بهراسیم بلکه باید یاد بگیریم چگونه انرژی منفی را از خود دور کنیم و چطور مثبت را دوباره جذب نماییم این تعامل با دنیا بسیار جذاب و رشد دهنده خواهد بود.
راه هایی برای کسب آرامش و پر انرژی شدن جسم و روح* دوری از گناهان و انجام کارهای نیک و داشتن ایمان قوی باعث قوی شدن سطح انرژی حیاتی می شود.
* انجام ورزش و یوگا و مدیتیشن و پیاده روی آرام و حرکات کششی و بالا و پایین آمدن از پله
* ذکر اسماء الهی مخصوصأ تسبیحات اربعه و ذکر الله به دلیل بالا بودن سطح ارتعاشات آن باعث آرامش می شود.
ذکر گفتن با تسبیح انرژی های منفی سر انگشتان دست را تخلیه می کند
* وضو و خواندن نماز اول وقت و نیز خواندن نماز شب کانال های انرژی بدن را فعال می کند و سجده ها در نماز نیز فواید زیادی دارد و باعث تخلیه اشعه های زائد بدن می شود
* در اتاق خود شمع روشن کنید زیرا شمع انرژی های منفی را می سوزاند و روشن کردن عود باعث جذب انرژی مثبت می شود.
*رفتن به طبیعت و کوه و دریا و دشت و آبشارها زیرا این مناطق سرشار از انرژی های مثبت هستند
* قدم زدن در هوای پاک مخصوصأ یک ساعت قبل از طلوع خورشید و قبل از غروب به این علت که در این ساعات محیط بیشترین امواج شفابخش را دارد.
*سعی کنید همیشه رو به قبله یعنی سرتان سمت قبله باشد به این روش بخوابید تا انرژی های حیاتی شما مرتب شارژ شود
*وسایل کهنه و اضافی انرژی منفی تولید می کند آنها را از محیط زندگی خود دور کنید.
*از شر ترس ها و نگرانی هایتان خلاص شوید میتوانید فهرستی از ترس ها و نگرانیها یتان را بنویسیدو سعی در برطرف کردن آنها داشته باشید زیرا این نگرانیها باعث راکد شدن و عدم پیشرفت شما در زندگی می شود.اگر خانه اتان لبریز از خاطرات ناراحت کننده است به فکر جابه جایی از آنجا باشید.
* گوش دادن به موسیقی های آرام و یا به صدای دریا یا صدای آبشار آرامش بخش است* در پانزده روز اول ماه قمری لباس های تیره رنگ بپوش و در نیمه دوم ماه قمری لباس های روشن بپوش
* در زمانهایی که احساس خستگی و ناراحتی یاسنگینی دارید وان حمام راپر از آب کرده و نمک دریادر آن ریخته و بطوری که آب شور شود داخل آب رفته و به مدت بیست دقیقه در آن دراز بکشید با اینکار تمام گره ها و انرژی های منفی از بدن شما بیرون می رود.
* درمواقعی که احساس خستگی و ناراحتی می کنی کف هر دو پا را مخصوصأ پاشنه پا را محکم به زمین چند بار بکوب و کف هر دو دست را به هم بزنیدچندین بار تا انرژی های منفی از بین بروند
* برای افزایش انرژی و فعال شدن سیستم ایمنی بدن با کف دست ماهیچه های ساق پا را سریع بمال و ۱۸ بار این کار را بدون فاصله تکرار کن
* برای بوجود آمدن حس آرامش و شادابی بدن و تحریک انرژی های بدن نرمه هر دو گوش را برای دو دقیقه فشار بده و نیز بالای هر دو انگشت کوچک دست را فشار بده
*همیشه شکر گذار نعمت های خداوند باش و خطاهای دیگران را ببخش و فقط به خوبی های دیگران و اطرافیانت نگاه کن و اهداف و آرزوهایت را بنویس و برای رسیدن به آنها تلاش کن و سعی کن که صفات مثبت خود را افزایش بدهی. در هر حادثه ای فقط به جنبه مثبت آن نگاه کن . در همه ی وقایعی که روی می دهد لطف و رحمت الهی نهفته است.
*یک تغییر متفاوت و جدید به خودتان بدهید رنگ و حالت موهایتان را عوض کنید . تغییر در مدل لباس و نوع آرایش می تواند به شما شادابی و نشاط خاصی بدهد.
* محیط زندگی خود رابا گیاهان بیارایید. به اندازه غذا بخورید نه کم و نه زیاد . از میوه ها و سبزیجات تازه استفاده کنید و روزی هشت لیوان آب بنوشید. از خوردن گوشت قرمز و سوسیس و کالباس دوری کنید .
* از عطرها زیاد استفاده کنیدو سعی کنید عطر رابیشتر در قسمتها و محلهای هفت چاکرایتان بزنید تا سطح انرژیتان افزایش یابد و به آرامش برسید. استفاده از گلاب نیز مفید است . گلاب دارای خاصیت فعال کننده چاکرای هفت می باشد و باعث ایجاد معنویت بیشتر می شود*درمحیط خانه هرچند روز یکبار اسفند و کندر و عود دود کن تا انرژی های منفی محیط از بین برود. استفاده از جوشانده آب اسفندو اسپری آن در محیط نیز انرژی های منفی را از بین می برد
*برای اینکه از شر انرژی های منفی به دور باشی هر روز صبح که بیدار می شوید ذکر هوالله هو را چندین بار بگو و تصور کن که نوری دور تا دورت را فرا گرفته و در محفظه ای از انرژی هستی
*هنگامی که احساس سنگینی می کنی و افکار ناراحت کننده و منفی به سویت هجوم آورده سه بار سوره ناس را بخوان فورا اثرش را می بینی.* تکنیک صدای زنبور:این تکنیک جهت تخلیه انرژی منفی و افکار منفی بصورت خیلی ابتدایی و ساده کاربرد دارد. راحت بشینید.دستها را روی گوش بگذاریدوباکف دست گوش ها را بگیرید.دم بگیرید و بازدم را از بینی با صدای "اووووم"خارج کنید.این تکنیک در مغز ایجاد ارتعاش می کند و انرژی منفی و افکار مزاحم ذهن را تخلیه میکند.
*تکنیکی دیگر :دروضعیت مدیتیشن قرار بگیرید و دستهایتان در وضعیت مدیتیشن باشد . تصور کنید آبشاری از جنس نور به رنگ سفید که رگه های طلایی دارد از بالای سر وارد چاکرای هفت شما می شود و پایین و پایین تر می آید تا به کف پایتان می رسد.همه ی بدنتان از نور سفید طلایی پر می شود.بعد این آبشار نور ،از کف پایتان به سمت بالا حرکت می کند. این تکنیک را چند بار انجام دهید.
* تکنیک ستاره ; صاف بایستید پاوکمر وگردن در یک راستا باشد.پاها روی زمین قرار بگیرد.اگر کفش به پا دارید بهتر است در اورید و کف پا روی زمین باشد.(اگر در اپارتمان هستید چون در هاله زمین قرار دارید مشکلی ندارید) دست ها را به موازات شانه باز کنید.کف دست چپ به سمت بالا و کف دست راست به سمت پایین.در این حالت انرژی از دست چپ شما وارد چاکرای قلب می شود و تمام چاکرا ها را پر میکند و در هاله چرخش انرژی ایجاد می کند.اضافه انرژی دریافتی از دست راست خارج می شود.این چرخش را در ذهن تصور کنید تا تمرین بهتری داشته باشید.
نکته:همان طور که کمبود انرژی فرد را دچار مشکلاتی میکند.انرژی مازاد هم می تواند مشکل زا باشد
*تکنیک تنفس : وقتی سردرد دارید، سعی کنید که حفره سمت راست بینی تان را ببنیدید و برای تنفس کردن تنها از حفره سمت چپ استفاده کنید. خواهید دید که بعد از پنج دقیقه سردرد شما خوب خواهد شد. اگر احساس خستگی میکنید، برعکس اقدام فوق را عمل کنید. حفره سمت چپ بینی تان را ببندید و تنها از حفره سمت راست بینی تان تنفس کنید. بعد از مدتی احساس میکنید که خستگی شما برطرف شده است.
حفره سمت راست بینی شما به گرمی مربوط است و لذا براحتی گرم میشود این درحالی است که حفره سمت چپ بینی تان به سردی مربوط میباشد.
آیا توجه کرده اید که وقتی از خواب برمیخیزید، کدام حفره بینی تان سریعتر تنفس میکند؟ اگر از حفره چپ تندتر تنفس میکنید، شما احساس خستگی دارید. بنابراین حفره سمت چپ بینی تان را ببندید و برای تنفس از حفره سمت راست خود استفاده کنید، خواهید دید که بسرعت احساس شادابی میکنید
برداشت از وبلاگ دنیای آرامش
چقدر ائمه(ع) فرمودند: مردم را با عملتان و نه با زبانتان به راه دین دعوت کنید و وقتی انسان حق پدر و مادرش را ادا کند جمال امامها پیدا میشود. نکند حق آنها را تضییع کنی که راهت بسته میشود. اگر زندهاند یا مرده، هر طور که میتوانی آنها را از خودت راضی کن.
پدر و مادر را از خود خشنود کنید. مادرتان را ببوسید، به پای او بوسه بزنید. وقتی دل آنها از شما راضی و شاد شود، از ته دل دعایتان میکنند این در سیر شما بسیار مؤثر است.
مادرت را ببوس، دستش را بوسه بزن، پایش را ببوس، تا به گریه بیفتد، وقتی گریه افتاد خودت هم به گریه میافتی. آن وقت کارت روی غلطک میافتد و خدا همه درهایی که به روی خودت بستهای را باز میکند. این که فرمود: بهشت زیر پای مادر است؛ یعنی تواضع کن.
کمال انسان در این است که خانوادهاش از او خشنود باشد. کمال مرد در آن است که خانوادهاش از او راضی باشد.
هر زنی که مردش از او راضی باشد آن عزیز خداست، هر مردی هم که زنش از او راضی باشد آن مرد عزیز خداست، کمال زن و مرد در این است و بقیهاش سخنی دیگر است. چنین زن و مردی را خدا از همه اعمالشان راضی است. خوب رفتار کردن با زن هنر دین است. مردی که با زنش خوب رفتا کند همه جا آقاست. زن هم وقتی مردش از او راضا باشد میتواند همه کارهایش را به خوبی انجام دهد. نمونه کامل یک زن و شوهر مؤمن حضرت علی و حضرت زهرا(س) میباشند که یک روح و یک جان بودند در دو پیکر.
بهترین راه، محبت کردن به همسر و فرزندان است. پیامبر(ص) فرمود:
«خَیرُکم، خیرُکم لأَهْلِهِ وَ أَنَا خَیرُکم لأَهْلَی»؛ بهترین شما کسی است که بهترین شما در رابطهاش با خانوادهاش باشد، و من بهترین شما در رابطه با خانوادهام هستم.
هر کاری که میتوانی بکن، پول خرج همسرت کن، به او محبت کن، تا با هم یگانه شوید.
زن و مرد باید به همدیگر خوشبین باشند و هر کدام عیب را از خود بدانند، و به دیگری نسبت ندهند. اصلاً عیب دیدن کار خوبی نیست.
وقتی میخواهید از منزل خارج شوید اهل خانه را خشنود کنید و بیرون بیایید وقتی هم خواستید وارد خانه شوید بیرون در استغفار کنید و صلوات بفرستید و هر ناراحتی که داری بیرون بگذارید و با روی خوش داخل شوید تا اهل خانه هم با روی خوش به استقبال شما بیایند. کمال زن و مرد در این است.
اگر زن و بچهات زشت و بد به نظرت آمدند، به خودت بگو: درست نگاه کن، خدا آنها را درست کرده، مصنوع خدا مگر زشت و بد میشود؟!
موظب باش که مجلس ذکر، تنبلخانه تو نشود و زن و بچه را به حال خود رها نکنی! شرط زندگی و معاشرت را دعوا نکردن قرار دهید، یگانگی و الفت مبدأ همه خوبیهاست. از حدیث کسا ادب صحبت کردن فرزندان و شوهر و همسر با یکدیگر را بیاموزید؛ اگر زن با مرد مدارا کند، در نصف اعمال خوب او شریک است. با بزرگ خانوادهتان مدارا کنید. زن با شوهرش، فرزندان با پدرشان مدارا کنند و حرمت او را نگاه دارند.
قرآن در مورد ازدواج میفرماید: «لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا»؛ تا در نزد همسرتان آرامش و سکون بیابید. مقصود، سکون و آرامش دل است و این وقتی عملی میشود که ایمان وجود داشته باشد.
هماهنگی و موافقت اخلاقی بین زن و مرد در محیط خانواده از هر لحاظ و به صورت صددرصد برای غیر انبیا و اولیا(ع) غیرممکن است. اگر بخواهیم محیط خانه، گرم و باصفا و صمیمی باشد، فقط باید، صبر و استقامت و گذشت و چشمپوشی و رأفت را پیشه خود کنیم تا محیط خانه گرم و نورانی باشد اگر اینها نباشد اصطکاک و برخورد پیش خواهد آمد. و همه اختلافات خانوادگی از همین جا ناشی میشود.
فرزند تا هفت سال سلطان است و باید از او فرمان برد، هفت سال دوم وزیر است و باید او را مشاور قرار داد و از او نظر خواست، بعد از آن عبد میشود و فرمان خدا و خوبان را میبرد.
دختر رحمت و پسر نعمت است. رحمت شما را حفظ میکند، نعمت را شما باید حفظ کنید. نعمت را باید مواظبت کرد، ولی رحمت صاحبش را مراقبت و حفظ میکند. رحمة للعالمینی پیامبر اکرم(ص) هم در حضرت زهرا(س) تبلور یافته است.
وقتی دیدی یک روز صبح فرزندت خودش بیدار شد و بدون اینکه کسی به او بگوید وضو گرفت و در گوشه خلوتی نماز خواند، بدان که نماز فرزندت را گرفت. سجده شکر به جا بیاور. مبادا از آن پس او را برای نماز خواندن تحریک کنی.
بچهها خوبند، قشنگند. به بچهها خیلی ایراد نگیرید؛ اغلب پدر و مادرها به قصد خوبی کردن به بچهها و تربیت آنها بچهها را خراب میکنند چون علم ندارند. حالا که علم نداریم و نمیتوانیم درست کنیم حداقل به حال خودشان بگذاریم و دائم به آنها امر و نهی نکنیم و اذیتشان نکنیم. با همین به اصطلاح تربیت کردنهاست که پدر و مادرها بچهای را که با فطرت متولد شده است به راست یا چپ منحرف میکنند و یواشکی آنها را یهودی یا نصرانی میکنند.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ حَتَّى یَکُونَ أَبَوَاهُ یُهَوِّدَانِهِ وَ یُنَصِّرَانِهِ»؛ هر نوزادی بر فطرت الهی متولد میشود تا اینکه پدر و مادرش او را یهودی یا نصرانی میکنند. به نظر من اصلاً به بچه دست نزنید. خودت درست راه برو، بچه که در کنار تو است همین که تو را میبیند، برای ساخته شدنش کافیست.
بالا رفتن از نردبان زندگی و رشد کردن و شکوفا شدن، برای همه معنای واحدی ندارد. رویاها و آرزوهای ما آدمها، استعدادها و علائقمان متفاوت است و هر کس در زندگی راهی دارد که باید هر چه زودتر آن را پیدا کند و در مسیر آن به حرکت در آید.
برای همه ما پیش آمده که در یکی از مقاطع زندگی، افسوس بخوریم که چرا در دورهای از زندگیمان، یا در مقطع پیشین عمرمان، کاری را که باید انجام میدادیم، انجام ندادهایم یا کاری را که نباید، انجام دادهایم. گاهی این افسوسها در سنین میانسالی بیشتر خود را نشان میدهند. سنینی که در آنها بهطور غریزی انسان گمان میکند شاید دیگر انرژی یا فرصت کافی برای انجام کارهایی را که دوست دارد، نداشته باشد.
همانطور که اندیشمندان میگویند زمان انسان در این دنیا محدود است و اگر کاری را که به نظر خود ما مهم است انجام ندهیم همیشه احساس پشیمانی خواهیم کرد. همچنین انرژی انسان محدود است و اگر آن را هدر بدهد یا به غلط، صرف کارهای بیهوده کند، این انرژی برای انجام امور اصلیتر زندگی کفایت نخواهد کرد. بنابراین شاید به دلیل آگاهی درونی و غریزی از این کمبودهای آتی انرژی است که افراد در سنینی از عمر خود احساس ناراحتی میکنند و حسرت میخورند که چرا مثلا تحصیل نکردند، شغل خوبی نداشتند، ازدواج نکردند، بچهدار نشدند، برای ادامه تحصیل به خارج از کشور نرفتند، کار خوبی را که به آنها پیشنهاد شده بود را رد کردند و... .
به همین دلیل من نمیخواهم در بحث افسوسهای میانسالی یا سیسالگی، شما را دلداری بدهم و بگویم هیچ اتفاق بدی رخ نداده و نباید به فکر جبران باشید! از طرفی نمیخواهم بگویم که فرصت تمام شده و دیگر هیچ کاری نمیتوان کرد و تنها باید نشست و غصه خورد یا لب حسرت گزید. بلکه میخواهم با کمک همدیگر با واقع بینی بیشتر به موضوع نگاه کنیم و موانع رشد و رضایت خود در زندگی را بشناسیم و از میان برداریم.
همیشه پلکان پیش ساخته، بالا برنده نیستند!
منظور من از پلکان پیش ساخته، راههایی شرطی شده و از روی عادت هستند که افراد گمان میکنند همه انسانها ناچارند در زندگی آنها را بپیمایند! این پلکان برخی افراد را به پشت بام زندگی میرسانند اما برای برخی دیگر کارایی ندارند. چرا که بالا رفتن از نردبان زندگی و رشد کردن و شکوفا شدن، برای همه معنای واحدی ندارد. رویاها و آرزوهای ما آدمها، استعدادها و علائقمان متفاوت است و هر کس در زندگی راهی دارد که باید هر چه زودتر آن را پیدا کند و در مسیر آن به حرکت در آید. برای یک نفر راه درست این است که دانشمند شود، یک نفر استعداد فوق العاده در نجاری دارد.
کسی دیگر مربی خوبی است و میتواند معلم یا استاد دانشگاه شود و برای یک نفر اوج حرکت در پرورش کودکان خوب و مادر یا پدر شدن است. متاسفانه بسیاری از ما، به جای این که راه خود، یعنی راه اختصاصی خود را برای پیشرفت پیدا کنیم میرویم سراغ راههای پیشرفت دیگران و همان نسخههای شرطی شده و تکراری را انتخاب میکنیم. نسخههایی که شاید هرگز برایمان کارایی نداشته باشند. به همین دلیل نیز، وقتی به سرازیریهای سنی خود میرسیم ناراضی یا پشیمان هستیم و میگوییمای وای چرا کارهایی را که باید انجام میدادم، انجام ندادم؟
پیدا کردن راه اصلی در زندگی کار سخت اما بسیار لذتبخشی است. اگر امروز در مسیر آن قرار بگیریم بهتر است تا فردا. اما برای پیدا کردن راه اصلی مان باید بتوانیم سوالات موثری از خود بپرسیم و بدان پاسخ بدهیم و البته شاید ناچار باشیم ماهها و بلکه سالها روی آن کار کنیم، بدان فکر کنیم و با توکل به پرودگار سرانجام بدان دست یابیم.
استعدادها و علائق من چه هستند؟ در چه زمینههای استعداد ندارم؟
چه کارهایی را دوست دارم؟ چه کارهایی را اصلا دوست ندارم؟
انجام چه کارهایی برایمان ساده و انرژی بخشتر است؟
از کودکی به چه نوع کارهایی علاقه نشان میدادم؟
اگر امکانات نامحدودتری داشتم، به چه کاری رو میآوردم؟
در چه کارهایی، خود به خود خلاقیت دارم؟
مطمئن باشید اگر در مسیر کاری که بدان عشق و علاقه دارید قرار بگیرید، هرگز مانند اکثر مردم دچار بحرانهای حاد میانسالی نخواهید شد. بحران میانسالی یا پیش از آن، برای کسانی رخ میدهد که محصولات کافی در زندگی نداشته و ندارند. چه این محصول، نوشتن یک کتاب، ساختن یک ساختمان شاخص، انجام یک تحقیق علمی موثر، یا انجام یک عمل جراحی موفق یا مثلا پرورش یک کودک باشد و چه حتی کارهای موثر کوچکتر یا حتی بزرگتر. مشکل ما در بحرانهای میانسالی نداشتن محصولات شاخص و موثر است که بتوانیم از تولید و انجام آنها لذت ببریم و به دیگران نیز سود و خیر برسانیم . وقتی چنین محصولاتی وجود ندارد، طبیعی است که عمر خود را بر باد رفته بدانیم.
فرمول جدید رسیدن به خواستهها
همانطور که گفته شد راهی که کسی را به موفقیت میرساند ممکن است برای کسی دیگر نه تنها موفقیتآمیز نباشد بلکه او را به شکستی سنگین رهنمون شود. هیچ دو انسانی همانند نیستند و هر یک ما دراین جهان، یکتاییم، موجوداتی یکتا که حتی اثر انگشتمان هم مانند هم نیست. گرچه نیازهای غریزی ما یکسان هستند اما زندگی فقط به معنای رفع و پاسخگویی بدان نیازها نیست. به همین دلیل خود را کوچک و حقیر نشمارید و گمان نکنید همان کاری را باید انجام بدهید که اجدادتان انجام میدادند. وقتی خود را بزرگ ببینید برای خود اهداف بزرگتری در نظر خواهید گرفت و به سمت تحقق آرمانهای متعالیتری پیش خواهید رفت.
به نظر من یک فرمول موثر، برای رسیدن به اهداف بزرگ و همچنین اهداف کوچکتر وجود دارد و آن این است که اول یک هدف بزرگ، یک آرمان اصلی و اصیل (که آنرا از ته دل دوست دارید) در زندگی خود قرار دهید و با تمام وجود، با تمام عشق و علاقهای که در خود سراغ دارید به سوی آن حرکت کنید. سپس، در جریان این حرکت، خود به خود، چیزهایی که بدان نیاز دارید به سوی شما جذب میشوند. گویی همه هستی و کائنات به فرمان خداوند، دست به دست هم میدهند تا به شما کمک کنند که به آن هدف بزرگ و هماهنگ برسید. هدفی که با استعدادها و علائق و همه وجود شما هماهنگی دارد. هر جا به اصطلاح چالهای وجود داشته باشد، هستی، به فرمان و قانون الهی، آن را پر میکند و هر جا خلاء یا نیازی به شما فشار بیاورد، بدون آنکه نیاز به تلاشی مضاعف باشد، آن را برآورده میکند.
برای مثال، حتی در ازدواج، وقتی شما به دنبال هدفی بزرگتر هستید، جنس مخالف شما به طرزی معجزه آسا، به سمتتان جلب میشود. چرا که هر انسانی در نهاد و ذات خود، خواهان ازدواج با کسی است که هدفمند و خیره به آرمان و هدفی بالاتر باشد و درگیر چیزهای کوچک، حقیر و روزمره نباشد. جالب این جاست وقتی که شما به جای محدود شدن به یک نفر و اصرار به ازدواج با او، به یک هدف بزرگتر میچسبید، جنس مخالفانی جذب شما میشوند که میتوانند در راه رسیدن به آن هدف نیز یاریتان کنند و بودن شما در کنار هم، هر دو را با انرژی و توان بیشتر به سر منزل مقصودی ارزشمندتر میرساند .
بدین ترتیب شما با یک تیر چند نشان میزنید و به چندین خواسته دست مییابید، آن هم بدون این که تلاش اضافهای کرده باشید.
پرهیز از شرطی شدگیها و تکرارها
همان کارهایی را انجام ندهید که دیگران انجام میدهند، همان راههایی را نروید که دیگران میروند. ابتکار داشته باشید و برای خود کارها و راههایی را انتخاب کنید که در آنها خلاقیت و انرژی دارید و از انجامشان لذت میبرید. اگر همان کارهای و روشهای تکراری دیگران را انجام بدهید، حداکثر به همان مقصدها خواهید رسید. گمان نکنید که اگر همه میگویند باید کار کنید، باید ازدواج کنید، باید درس بخوانید، باید پولدار شوید، باید در سن مشخصی به سفر بروید یا بایدهای مشابه اینها، ضرورت دارد که بدان بایدها تن بدهید. برخی از بحرانهای میانسالی زمانی پیش میآید که شما بایدهای اجباری و تکراری دیگران را میپذیرید و بدان تن میدهید. نسخه هایی که برای شما مناسب نیستند و حتی ممکن است روح و روان شما را بیمار یا آشفته کنند. بنابراین برای رضایت از زندگی این گامها را دنبال کنید:
هر چه بیشتر خودتان را بشناسید. کاری به دیگران نداشته باشید و زندگیتان را بر اساس چشم و همچشمی یا حسادت یا تکرار کار دیگران نچینید. بلکه ساختمان اصلی زندگی خود را، بر اساس شناخت خود، شناخت استعدادها و شناخت علاقههای خود بنا کنید.
با توجه به شناختی که از خود و علائق و نیازهایتان پیدا کردهاید، هدفگذاری کنید. هدفهای بزرگ و کلان.
هدفهای بزرگ و کلان خود را به اهداف کوچکتر و جزئیتر تقسیم کنید. بدین وسیله راحت تر میتوانید به هدف برسید.
برای هر یک از اهداف کوچکتر، برنامه ریزی منطقی و زماندار انجام دهید. برنامهای که دقیقا به شما بگوید برای رسیدن به آن هدف، در چه زمانبندی، چه قدمهای جزئیتری باید بردارید؟
با پشتکار قدمها را دنبال کنید و هر جا به سد یا مانعی برخورد میکنید، با تکنیکهای حل مسئله، مانع را بردارید و مشکل ایجاد شده را برطرف کنید.
هرازگاهی انرژی خود را بشناسید و از هدر دادن امکانات و انرژی پرهیز کنید.
برای حل مسائل یا پیدا کردن راههای کوتاهتر، از مشورت با متخصصها بهره بگیرید.
هر از گاهی اهداف کلان و بزرگ خود را مرور کنید و ببینید در انتخاب آنها درست عمل کردهاید یا نه؟
هر چه بیشتر خودتان باشید و از این که ادای دیگران را در آورید پرهیز کنید.
حتما قبل از رسیدن به سی سالگی، راهی یکتا برای رشد و تعالی و شکوفایی استعدادهای خود پیدا کنید. نگذارید فرصتها و موهبتها در پیچوخمهای جاده تنبلی یا هرز انرژی از بین بروند. من یک جمله امیدوار کننده در این زمینه دارم که همیشه آنرا به خودم میگویم. اینک میخواهم آنرا به شما هم بگویم. اگر در کاری به اندازه کافی جهد و تلاش کنید و با خیرگی کافی به سوی هدفی بتازید، خداوند نیز شما را از برکت و لطف بی پایان خود بیبهره نخواهد گذاشت و به شما توان و حتی استعداد لیزری در همان زمینه خواهد بخشید.
منبع: سلامت نیوز