نویسندگان کتاب راهبرد دلفینی معتقدند که به طور کلی، انسانها را همانند موجودات دریایی میتوان به 3 طبقه تقسیم کرد: ماهیهای کپور، کوسهها و دلفینها.
دسته اول: ماهیهای کپور هستند که همیشه ماهیهای قربانیاند زیرا پیوسته توسط دیگر ماهیها خورده میشوند. در حیات اجتماعی بشر، برخی از انسانها نیز چنین هستند؛ یعنی برخی از انسانها در زندگی خود نقش ماهی کپور را بازی میکنند. آنها کم و بیش و برحسب مورد، قربانی این یا آن چیز، این یا آن مسئله، این یا آن شخص میشوند و حتی ممکن است قربانی روابط غلط و تفکرات منفی خود شوند.
دسته دوم: کوسه ماهیها هستند که روش (برنده – بازنده) را به کار میگیرند. برای اینکه من برنده شوم تو باید بازنده باشی و این کار باید بدون هیچ تمایز و تفاوتی انجام گیرد. برای کوسهماهی، هر نوع ماهی، دشمن به حساب میآید. هر ماهی یک وعده غذایی بالقوه است. شاید ما نیز این نقش را بازی کرده باشیم یا حداقل در زندگی حرفهای یا شخصی خود با کوسههایی برخورد کرده باشیم.
دنیای سازمانها و دنیایی که ما در آن کار میکنیم از دیرباز دنیای کوسهها تلقی میشود که گاه صحبت از کارکنانی میشود که برای رسیدن به مقامهای بالا یکدیگر را میدرند. در دنیای پررقابت امروز، حتی سازمانها گاهی اوقات به طور موذیانه به سازمانهای دیگر حمله میکنند. به طور خلاصه انسانهایی را میتوان یافت که کم و بیش در حال رقابت دائمی از نوع برنده- بازنده هستند.
دسته سوم: نوع دیگری از حیوانات دریایی دلفینها هستند. این پستاندار آبزی بزرگ به طور طبیعی بازیگوش و دارای روحیه همکاری است و در ارتباطات خود شیوه برنده- برنده را برگزیده است.
دلفین در دنیایی از وفور نعمت زندگی میکند. او هیچ کمبودی ندارد و میخواهد که همه چیز را با همگان تقسیم کند. اگر یک دلفین زخمی شود، 4دلفین دیگر او را همراهی میکنند تا خود را به گروه برساند. داستانهای زیادی نیز وجود دارد که در آنها دلفینها جان انسانها را نجات دادهاند. پژوهشهای انجام شده در ساندیهگو نشان دادهاست که دلفینها علاوه بر داشتن روحیه همکاری بسیار باهوش هستند. حتی برخی از پژوهشگران آنها را باهوشترین موجودات روی زمین دانستهاند.
تحقیق زیر روحیه همکاری و روشهای برنده- بازنده و برنده- برنده را به خوبی آشکار میسازد. در ساندیهگو پژوهشگران 95 کوسه و 5 دلفین را به مدت یک هفته در یک استخر بزرگ رها کرده و به مطالعه حالات رفتاری آنها پرداختند. ابتدا کوسهها به یکدیگر حمله کردند و در این تهاجم تعداد زیادی از آنها نابود شدند، سپس به دلفینها حملهور شدند.
دلفینها فقط میخواستند با آنها بازی کنند ولی کوسهها بیوقفه به آنها حمله میکردند. سرانجام دلفینها به آرامی کوسهها را محاصره کرده و هنگامی که یکی از کوسهها حمله میکرد آنها به ستون فقرات پشت یا دندههایش میکوبیدند و آنها را میشکستند. به این ترتیب کوسهها یکی بعد از دیگری کشته میشدند. پس از یک هفته 95 کوسه مرده و 5 دلفین زنده در حالی که با هم زندگی میکردند در استخر دیده شدند.
ارتباط هدایت شده در جهت راهحلها، تمایزهای پرباری را برای روشن کردن زندگی حرفهای و شخصی ارائه میدهد. کوسه تمایزی انجام نمیدهد. در دنیای او برای برنده شدندیگران یا باید بمیرند و یا ببازند. ولی دلفینها بسیار انعطافپذیرند زیرا در دنیایی سرشار از تشخیصهای پربار زندگی میکنند.
بیایید یکبار دیگر ماجرای استخر ساندیهگو را مرور کنیم. وقتی یک کوسه با یک دلفین روبهرو میشود چه اتفاقی میافتد؟ کوسه حمله میکند چون روش ارتباطی او برنده- بازنده است ولی دلفین با انعطافپذیری خاص خود فرار میکند و میگوید من در دنیایی سرشار از ثروت و وفور نعمت زندگی میکنم. در دریا برای همه به اندازه کافی غذا هست پس بیا با هم بازی و همکاری کنیم. کوسه دوباره حمله میکند و دلفین فرار میکند. کوسه توانایی درونی لازم را برای خارج شدن از تنگنظری ندارد، بنابراین مجددا حمله میکند.
دلفین که میبیند دیگر چارهای ندارد میگوید: من آنقدر انعطافپذیری دارم که در موقع مناسب به یک کوسه تبدیل شوم پس حالا آماده رویارویی باش.اگر به طور تصادفی، کوسه آنقدر هوش داشته باشد که بفهمد حریف دلفین نمیشود و بخواهد در بازی و همکاری با او شرکت کند، دلفین به راحتی او را میبخشد و طوری با او رفتار میکند که انگار یک دلفین است.
تاکید کتاب راهبرد دلفینی این است که روحیه انعطافپذیری و همکاری دلفینی میبایستی در همه ادارات، سازمانها، موسسات، مدارس، خانوادهها وحتی زوجها تعمیم یابد زیرا همه ما در سطوح مختلف دلفینهایی بالقوه هستیم و برای پایان دادن به مسائل ناخوشایند از انعطافپذیری لازم برای تبدیل شدن به یک کوسه برخورداریم ولی این کار باعث نمیشود که دوباره به روحیه دلفینی خود باز نگردیم.
http://iranmarketing.blogsky.com/
در صورتی که می خواهید خدای ناکرده دچار بیماری های سرطان سینه ، پروستات ، بیماری MS ، آرتروز، افسردگی و اعصاب نشوید و اسید اوریک ، اوره و چربی خون شما بالا نرود گوشت بوقلمون را جایگزین تمامی گوشت های مصرفی خانواده بنمایید.
1. طبق آزمایشات انجام شده فسفر موجود در بوقلمون چهار برابر میگو می باشد که یک غذای دریایی است همچنین بهتر است که بدانید 80% عامل تشکیل کلسیم در استخوان های بدن فسفر می باشد و میزان فسفر در بوقلمون 238mg / 100 g می باشد.
2. پروتئین موجود در بوقلمون 81 / 28 بیشتر از هر گوشتی است؟
3. آیا می دانستید بوقلمون فاقد اوره و اسید اوریک نسبت به گوشت های دیگر است که طبق تحقیقات انجام شده اسید اوریک یکی از عوامل سکته مغزی می باشد؟
4. آیا می دانستید گوشت بوقلمون به علت عدم وجود چربی میان بافتی حجم گوشت در هنگام پخت بعکس گوشت مرغ گوساله / گوسفند و ... کم نمی شودو در نهایت مرغ بعد از پختن 55%، گوشت 60% و بوقلمون 85% گوشت پخته به دست می آید؟
5. آیا می دانستید بوقلمون دارای انواع ویتامین B از جمله B1/B3/B6/B12 به میزان 7.7mg/100 gr است و برای جلوگیری از افسردگی و بیماری MS و از بین بردن کم خونی مؤثر است.
6. آیا می دانستید در بوقلمون مقدار زیادی امگا 3 وجود دارد که باعث باز شدن مجاری عروق بدن و پائین آورنده کلسترول می شود و از مزمن شدن بیماری ها جلوگیری می کند.
7. آیا می دانستید اسیدهای آمینه ای به نام تریپتوفان 35mg/100g می باشد که در بدن تبدیل به پروتئین می شود که عامل شادابی است. اسیدهای آمینه در مرمت سلول های ماهیچه ای و اندام بدن، ناخن، پوست، مو و غدد ترشحی نقش بسیار بسزایی دارد و برای ورزشکاران بسیار مفید می باشد.
8. در بوقلمون کلسیم 98mg/100g و برای کلیه افراد بخصوص خانم ها بسیار مفید است و همچنین کلسیم باعث کاهش کلسترول و فشار خون می شود؟
9. آیا می دانستید که چربی و کلسترول موجود در بوقلمون کمترین چربی و کلسترول نسبت به گوشت گوساله / گوسفند مرغ و سایر گوشت هاست یعنی تا دیگر گوشت هاست.
10. آیا می دانستید پتاسیم موجود در بوقلمون 935mg/100g بیشترین پتاسیم در تمام گوشتهاست؟
پتاسیم ضد سرطان است و برای جلوگیری از سرطان سینه در خانم ها بسیار مؤثر بوده همچنین در ساختمان قلب و ماهیچه ها و خون نقش مهمی دارد، وجود آن عامل مهمی برای بسته نشدن سرخرگها و مشکلات وریدی است همچنین پتاسیم در کاهش کلسترول نقش مهمی دارد.
پا درد عمدتاً نتیجه کمبود پتاسیم و منیزم بدن، اسپاسم ماهیچه انسداد و تنگ شدن سرخرگ، مشکلات وریدی تأثیر سوء دیابت روی عضلات، اعصاب پا، رگ گرفتگی و ... تورم مفاصل است.
11. آیا می دانستید 45mg/100g سلنیوم در بوقلمون چه اهمیتی دارد؟
سلنیوم همراه با کلسیم، پتاسیم و ویتامین B6-C-D و روی که همگی در گوشت بوقلمون است ضد کلیه سرطان ها بخصوص سرطان پروستات و سینه می باشد. سلنیوم تنظیم متابولیسم را به عهده دارد و برای از بین بردن سلول های غیر نرمال مؤثر بوده و اگر گوشت بوقلمون با قارچ و گوجه فرنگی میل شود خاصیت ضد سرطانی آن افزایش پیدا می کند.
12. آیا می دانستید میزان سدیم 33mg/100g در گوشت بوقلمون می باشد از بیماری های قلبی جلوگیری می کند و باعث تنظیم فشار خون می شود و همچنین سدیم عامل جذب کلسیم و فسفر در بدن می باشد؟
13. آیا می دانستید روی در بوقلمون 63mg/100g بوده و روی باعث رشد خردسالان می شود ضد سرماخوردگی است و به ساختن DNA و هورمون مردانه در بدن کمک می کند و همچنین روی باعث تنظیم سن بلوغ در افراد می شود.
14. و بالاخره آیا می دانستید بوقلمون دارای ماده ای به نام COQ 10 ( اکسیر جوانی ) می باشد که برای جلوگیری از پیری زودرس مفید است.
پس بی جهت نیست طبق تحقیقات دانشگاه کالیفرنیا در روزنامه خبر مورخه 28/2/87 گوشت بوقلمون گوشت معجزه گر حتی بهتر از ماهی معرفی شده است .
زنبوردرمانی یکی از شیوه های طبیعی درمان در جهان است که از سال های بسیار دور در میان مردم یونان و چین متداول بوده و امروزه نیز به دلیل گسترش عوارض جانبی و آثار سوء داروهای شیمیایی به عنوان یکی از شیوه های درمانی کم خطر و غیرتهاجمی در اروپا و کشورهای آمریکایی شناخته می شود. در این شیوه درمانی که در سال های اخیر در کشورمان، نیز رایج شده است، متخصصان زنبوردرمانی از زنبور و فرآورده ها و تولیدات آن مانند عسل، ژله رویال، گرده گل و موم برای درمان انواع بیماری ها استفاده می کنند. متخصصان زنبوردرمانی موفقیت این شیوه را در درمان بسیاری از بیماری ها از قبیل بیماری های سیستم عصبی، ام.اس، زونا، روماتیسم، آرتریت و افسردگی به اثبات رسانده اند. این شیوه بی شک یکی از راه های درمان طبیعی است که بیمار را از مصرف داروهای شیمیایی و شیوه های درمانی طب رایج بی نیاز می کند. برای آشنایی بیشتر با این شیوه درمانی با دکتر «بهنام کاویانی وحید» محقق و پژوهشگر زنبوردرمانی به گفت وگو نشستیم تا جزئیات بیشتری را در این زمینه به دست آوریم.
● هر بیماری برای زنبوردرمانی مناسب نیست
درمانگران زنبوردرمانی برای ارائه این شیوه درمانی بیمارشان را مورد بررسی قرار می دهند و پس از معاینه بیمار و مطمئن شدن از وی ژگی های بدنی او برای پذیرش این شیوه درمانی، دست به کار می شوند. این درمانگران علاوه بر معاینه بیمار، شرح حال بیمار را می گیرند و درباره تغذیه او، عملکرد دستگاه گوارش و برنامه ورزشی روزانه وی اطلاعاتی را به دست می آورند و پس از مطلع شدن و مطمئن شدن از عملکرد مناسب دستگاه گوارش و برنامه ورزشی بیمار برای درمان او با شیوه زنبوردرمانی آماده می شوند. در عین حال آنها به بیمارانشان توصیه می کنند بعد از آغاز مراحل درمانی از قرار گرفتن در محیط های استرس زا پرهیز کنند.
● با نیش زنبور درمان شوید
درمانگران زنبوردرمانی، متناسب با نوع بیماری افراد از نیش زنبور، سم زنبور یا دیگر فرآورده های زنبور عسل استفاده می کنند. این درمانگران تحت شرایطی خاص و کنترل شده با کمک نیش طبیعی زنبور عسل یا سم آن ، با تزریق سطحی وارد بدن می شود و برای درمان بیمار اقدام می کنند و سیستم ایمنی بدن او را تحریک کرده و به تنظیم و متعادل سازی عملکرد این سیستم کمک می کنند. در حقیقت آنها با کمک سم نیش زنبور به تولید آنتی بادی هایی در بدن اقدام می کنند که می تواند توانایی سیستم ایمنی بدن را بالا ببرد. به این ترتیب ، سیستم ایمنی بدن برای مبارزه با سم نیش زنبور و پیشگیری از نفوذ آن در بدن اقدام به مقابله می کند و با تحریک این سیستم، مقابله با دیگر بیماری ها و اختلال های موجود در بدن از قبیل ام.اس قوت می گیرد.
● زنبوردرمانی؛ ام اس و آرتریت
زنبوردرمانی از جمله شیوه های درمانی طب مکمل است که در دهه های گذشته راهکارهای قابل تاملی را برای درمان و بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا به بیماری ام.اس در جهان ارائه کرده است. در سال های آغازین دهه ۹۰ طی نامه نگاری هایی که با یکی از درمانگران زنبوردرمانی با نام «ویلیام اسکات» در ایالات متحده داشتم با جزئیات جالبی درباره شیوه زنبوردرمانی و اثرات مفید آن بر درمان بیماری ام اس آشنا شدم. «اسکات» در نامه هایش به این نکته اشاره کرد که زنبوردرمانی شیوه مناسبی برای درمان بیماران مبتلا به آرتریت، استئو آرتریت و ام اس است و می تواند نتایج چشمگیری را در روند درمان بیماری ارائه کند. او حتی نتایج برخی از تحقیقاتش را در این زمینه ارسال کرد و گفت با کمک زنبوردرمانی حتی می تواند دردهای ناشی از بیماری زنا، را به حداقل ممکن برساند.
● تاثیر زنبورها در تسکین دردهای قاعدگی
در جهان، درمانگران و محققان زیادی درباره تاثیر زنبوردرمانی برای تسکین و بهبود دردهای قاعدگی و درمان نازایی مطالبی را به رشته تحریر در آورده اند و از تاثیر زنبوردرمانی برای بهبود دردهای دوران قاعدگی، درمان نازایی و پیشگیری از بروز یائسگی زودرس صحبت کرده اند. آنها اگر چه تحقیقات مدون و وسیعی در زمینه آثار درمانی زنبوردرمانی ارائه ندادند اما در پرو ژه های درمانی خود به طور تجربی موفق به درمان و بهبود روند زندگی تعداد زیادی از مبتلایان به ام اس و نازایی شده اند. بسیاری از این درمانگران بر این باورند که تزریق زیرپوستی سم زنبور علاوه بر آنکه می تواند دردهای ناشی از دوران قاعدگی را تسکین ببخشد می تواند برخی از نازایی هایی که به دلیل عدم تخمک گذاری یا اختلال در تخمک گذاری زنان به وجود می آید را درمان کند.
● درمان اختلال های تنفسی با بره موم
علاوه بر عسل و سم زنبور عسل، فرآورده دیگری از زنبور عسل وجود دارد که از آن با نام «بره موم» یاد می کنند. این ماده که خاصیت ضدمیکروبی دارد می تواند در بهبود و درمان بیماری های میکروبی و ویروسی از قبیل سرماخوردگی ها، برخی از اختلال های تنفسی، گلو درد و برخی از عفونت ها موثر باشد. این محصول کندوی عسل در درمان بیماری هایی مانند سرماخوردگی، گلودرد و ناراحتی های تنفسی تجویز می شود.
● بازسازی اعصاب آسیب دیده با سم درمانی
در شیوه زنبوردرمانی، درمانگر با کمک سم نیش زنبور که در جلسات درمانی از طریق نیش طبیعی زنبور یا تزریق سطحی به بیمارش ارائه می دهد، به ترمیم و بازسازی غلاف های میانی اعصاب که به دلیل بیماری دچار اختلال و اشکال شده، کمک می کند. در این حالت سم وارد شده به بدن با تحریک سیستم دفاعی و عصبی بدن به تسریع روند درمانی بیمار کمک می کند. در سال های گذشته بیماری مبتلا به ام اس داشتم که به دلیل پیشروی بیماری علاوه بر از دست دادن قدرت تکلم دچار ناشنوایی نیز شده بود. او با انتخاب شیوه زنبوردرمانی و دریافت نیش زنبور و تحریک اعصاب و ترمیم غلاف های میانی اعصاب آسیب دیده، بعد از ۵ تا ۶ جلسه درمانی توانست توانایی تکلم خود را به دست آورد.
● توقف رشد سلول های سرطانی
در بدن همه انسان ها سیستمی وجود دارد که از آن با عنوان «مرگ برنامه ریزی شده سلولی» یاد می کنیم. به این ترتیب که سلول های بدن بعد از مدت زمانی مشخص به مرور ضعیف شده و از بین می روند و بر اساس برنامه ای خاص از بدن دفع می شوند. اما اگر روند مرگ برنامه ریزی شده سلول ها دچار اختلال یا کندی شود این مسئله موجب ابتلا به سرطان می شود. تحقیقات جدیدی که در این زمینه انجام شده نشان می دهد سم نیش زنبور با تحریک روند مرگ سلول ها و حذف به موقع آنها از بدن می تواند در پیشگیری از ابتلا به سرطان ها در انسان پیشگیری کند. به این ترتیب با دریافت این سم می توان از حذف به موقع سلول ها مطمئن شد و احتمال ابتلا به سرطان را به صفر رساند.
● تسریع روند درمان سرطان سینه با زنبوردرمانی
مطالعات مختلفی وجود دارد که در آن به تاثیر زنبوردرمانی در تسریع روند درمان سرطان مجاری سینه اشاره شده است. در این تحقیقات ذکر شده ، زنبوردرمانی شیوه ای موفق است که می تواند مانع از تکثیر سلول های سرطانی در این مجاری شود و به عنوان یک عامل شیمی درمانی به بهبود روند درمان در بیمار کمک کند. این در حالی است که دریافت سم زنبور از طریق نیش زنبور یا تزریق سم این حشره می تواند طول عمر برخی از مبتلایان به سرطان به ویژه سرطان لنفسیت های خونی را افزایش دهد و کیفیت زندگی این افراد را بهبود ببخشد.
● این نکات را آویزه گوش کنید
پیش از تجربه شیوه درمانی زنبوردرمانی باید به نکات زیر عمل کنید. رعایت نکردن این نکات ممکن است خطر مرگ را برای شما به همراه داشته باشد.
مصرف داروها یا فرآورده هایی حاوی الکل مانند شربت دیفن هیدرامین و فرآورده های حاوی الکل حتی برای ضدعفونی کردن موضع دریافت تزریق به بیمار توصیه نمی شود و همواره به درمانگران پیشنهاد می شود برای ضدعفونی کردن موضع تزریق از مواد مشابه دیگر استفاده کنند، زیرا سم نیش زنبور با الکل به هیچ وجه سازگاری ندارد.
در دوران بارداری و قاعدگی نباید برای درمان به شیوه زنبوردرمانی اقدام کرد.
● این عوارض طبیعی اند
زنبوردرمانی عوارض درمانی دیگری نیز به دنبال دارد که بروز آنها در بدن چندان نگران کننده نیست. به عنوان مثال افرادی که بعد از زنبوردرمانی دچار اختلال خواب، خارش، گرگرفتگی یا حالت تهوع می شوند نباید نگرانی چندانی داشته باشند، زیرا این علائم از جمله عوارضی است که در غالب بیماران پس از دریافت سم زنبور چه به صورت طبیعی و چه به صورت تزریقی دیده می شود و بعد از مدت زمان یک تا ۲ روز از بین می رود یا توصیه های ساده ای برای تسکین آنها وجود دارد که از میان آنها می توان به تاثیر خمیر ماست و سدر برای کاهش میزان خارش بدن بعد از دریافت سم نیش زنبور اشاره کرد با استفاده از این خمیر می توانید التهاب، خارش و قرمزی ناشی از این شیوه درمانی را به حداقل امکان برسانید.
● این توصیه را جدی بگیرید
همه شیوه های درمانی چه در طب رایج و چه در طب مکمل با عوارض جانبی همراه هستند که متناسب با نوع و شیوه درمانی میزان این عوارض ممکن است به حداقل میزان خود برسد. شیوه زنبوردرمانی نیز یکی از این شیوه های طبیعی است که علاوه بر امتیازها و راهکارهای موثری که برای درمان بیماری ها دارد، می تواند عوارض جانبی ای را نیز برای بیمار به همراه داشته باشد. گاهی افرادی که زنبوردرمانی می کنند با حالت هایی مانند سرگیجه، افت فشار خون، اختلال در تنفس، تهوع و استفراغ شدید، اختلال در دید، برون ریزی های سطح پوست و بی حالی و غش رو به رو می شوند. به توصیه درمانگران و متخصصان زنبوردرمانی هر فردی که بعد از زنبوردرمانی دچار یکی از حالت های زیر شد باید خود را در سریع ترین زمان ممکن به پزشک برساند.
مجله سیب سبز
" مقاومت یک فرد در برابر عوامل تغییردهنده رای و نظر، به چیزهای مختلفی مثل شخصیت، اهمیت موضوع، و میزان نفوذ معنوی فرد تغییردهنده بستگی دارد."
به گزارش تبیان " وقتی میتوانیم روی عقیده دیگران تاثیر بگذاریم که مورد قبولشان باشیم. محبوب بودن با مقبول بودن فرق دارد. البته محبوبیت هم میتواند موجب تغییر رفتار کسی شود اما موجب تغییر عقیده نمیشود مگر اینکه از طریق محبوبیت، زمینه لازم برای تغییر را ایجاد کنیم، سپس با استفاده از کاراکترهای تاثیرگذار نظر او را تغییر دهیم.
هر چه تاثیرپذیری فرد از دیگران بیشتر باشد، تغییر نظر آسانتر و هر چه میل به استبداد و خودرایی در کسی بیشتر باشد تغییر نظر سختتر خواهد بود. اما همان افراد مستبد و خودرای هم در مقابل بعضی افراد خاص یا به عبارتی در برابر نوعی خاص از اندیشهها انعطافپذیری بیشتری دارند؛ بنابراین اگر میخواهید عقیده و نظر کسی را تغییر دهید باید مورد قبول و تایید او باشید.
وقتی زیاد اشتباه کنیم، وقتی با اشتباهات مکرر، زیاد مورد انتقاد واقع شویم، وقتی جدی نباشیم و به ظاهر رفتارمان اهمیت ندهیم، وقتی دیگران را دست کم بگیریم و از توضیح دلیلمان اعراض کنیم وقتی آداب معاشرت را رعایت نکنیم تا حدی که بیاهمیت شویم و وقتی به هر دلیلی از چشم بیفتیم، قدرت تاثیرگذاری و تغییر نظر همسرمان را از دست خواهیم داد.
تغییر نظر دیگران با صحبتهای منطقی اگرچه بهترین راه تغییر است اما روی همه و در هر زمانی جواب نمیدهد؛ چرا که همه افراد لزوما منطقی نیستند. ضمن آن که افراد منطقی هم گاهی برای تغییر یک عقیده غلط و روی آوردن به رای درست، به مقدمه و زمان کافی نیاز دارند.
تغییر عقیده های سخت از طریق همراهی
یکی از بهترین راههای تغییر نظرات سخت دیگران از بعد روانشناسی، همراهی اولیه در اعتقاد است. ابتدا لازم است مدتی با فرد مورد نظر همعقیده باشید تا به وی ثابت شود شما هم به خوب و بد آن عقیده ایمان دارید و در خصوص آن مسئله به درک درست و همهجانبهای رسیدهاید. اگر از ابتدا با مخالفت شروع کنید طرف مقابل همواره گمان میکند شما هیچ وقت به درک درستی از چرایی رفتارهای او نرسیدهاید. او همواره شما را در اشتباه فرض خواهد کرد. در این صورت تغییر عقیده وی دشوار خواهد شد.
اما اگر مدتی اظهار همعقیدگی و با وی همراهی کنید سپس تحت تاثیر دلایلی به تدریج تغییر عقیده دهید، میتوانید مثل یک دوست روی فرد مورد نظر تاثیر دلخواهتان را ایجاد کنید. از همین رو تاثیرگذاری معتادی که مواد را ترک کرده است بر دیگر معتادان، بسیار بیشتر از تاثیرگذاری حرفهای منطقی یک مشاور در ترک اعتیاد است.
در داستان حضرت ابراهیم در قرآن آمده است که آن حضرت در برخورد با خورشیدپرستان ابتدا با آنها همراهی و خورشید را پروردگار فرض کرد، سپس با غروب خورشید از این اعتقاد انتقاد کرد و با ذکر دلایل خود تغییر عقیدهاش را نشان داد.
برنامهریزی برای تغییر عقیده
گاهی برای تغییر یک نظر که در زمان طولانی ایجاد و جزء اعتقادات اولیه فرد شده است، به یک برنامهریزی مدون و طی یک مسیر هدفمند نیاز دارید. مثلا اگر میخواهید یک مرد سنتی با اعتقادات مردسالارانه را به کیفیت و امتیازات تفاهم در زندگی زناشویی جلب کنید، باید حوصله داشته باشید و در طول زمان با نشان دادن الگوهای موفقی از زندگیهای مورد نظرتان و برجسته کردن مشکلات زندگیهای مورد انتقادتان روی نظر او تاثیر بگذارید. ضمنا باید توجه داشته باشید که او نسبت به مردانگی و ظهور صفات مردانه در رفتار اهمیت زیادی میدهد به همین جهت الگوهایی که معرفی میکنید از مردهایی با شخصیت قوی باشد که رفتار منطقی و خوبی در خانواده دارند.
وقتی مقاومت روانی ایجاد شده باشد
گاهی نظر کسی را میخواهیم عوض کنیم که نه استبداد دارد و نه روی عقایدش محکم است اما نسبت به ما حرفشنوی ندارد. یعنی اگرچه شخصیت انعطافپذیری دارد و براحتی تحت تاثیر قرار میگیرد ، نسبت به همسر یا والدین خود نوعی مقاومت روانی پیدا کرده است. در این صورت لازم است شرایط تغییر نظر او را در همان زمینهای که مورد تایید اوست ، ایجاد کنیم. مثلا یک فرد ولخرج و ظاهربین در مقابل همسرش چنانچه او را به اصطلاح بیکلاس بداند، مقاومت روانی پیدا خواهد کرد. در این صورت برای خرید مبلمان خانه شاید تحت تاثیر نظر همسایه قرار بگیرد اما از نظر همسرش در انتخاب مبلمان استفاده نکند. در چنین شرایطی فعلا برای آن که او را متقاعد کنیم طبق سلیقه ما مبلمان خانه را انتخاب کند، باید راهی پیدا کنیم تا مبلمان مورد نظرمان را از سوی کسانی که او مقبول او هستند، تبلیغ کنیم. البته این راهی برای تاثیرگذاری فوری و رسیدن موقت به نتیجه است؛ زیرا ایجاد چنین شرایطی بین همسران ناگوار و نگرانکننده است و لازم است شرایط با ریشهیابی مشکل به کلی تغییر یابد.
خواص شگفت انگیز گلابیتاریخ انتشار : جمعه ۳ شهریور ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۰۱گلابی سرشار از ویتامینهای C،B2،B1،A و عناصری مانند فسفر، سدیم، کلسیم، منیزم، گوگرد، پتاسیم، کلر، روی، مس، آهن، منگنز، ید و ارسنیک است.
به گزارش جام، خواص مفید گلابی دارای 76 تا 83 درصد آب، 6 تا 12 درصد مواد قندی مانند دکستروز ولوز(غالبا عاری از ساکارز)، یک تا 2 درصد اسیدهای آلی آزاد مانند اسید مالیک و سیتریک، تانن، پکتین، انورتین آسپاراژین (خصوصا در میوههای جوان) است، برگ درخت گلابی در رفع عفونت مجاری ادراری مؤثر است و با مصرف آن اسید اوریک دفع میشود.
پوست درخت گلابی اثر قابض دارد و برگ آن اثر مدر و آرام کننده دارد و از آن در موارد ورم مثانه، وجود باکتری در ادرار و وجود سنگ در مجاری ادراری استفاده می شود. برگ درخت گلابی در رفع عفونت مجاری ادراری مؤثر است و با مصرف آن اسید اوریک دفع میشود.
گلابی میوهای خوش طعم است که البته در مصرف آن به حالت خام نباید افراط شود زیرا معدههای ضعیف آن را به خوبی هضم نمیکنند این در شرایطی است که هضم گلابی پخته آسان است و اثر ملین دارد؛ گلابی دارای اثر از بین برنده اسیداوریک در بدن است ضمن این که اثر ملین و تأمین کننده عناصر معدنی بدن را نیز دارد.
گلابی برای مبتلایان به بیماری قند خون میوهای مناسب بوده و در رفع کم خونی و خستگی عمومی مؤثر است، ضمن اینکه غذای خوبی برای زنان باردار است، با مصرف مقادیر زیادی گلابی در چند روز، مشروط به این که اغذیه دیگری خورده نشود، فشار خون به صورت قابل ملاحظهای پایین میآید.
گلابی دارای گیاهی به صورت درختچه و به ارتفاع چند متر و یا به صورت درخت و دارای ساقهای به بلندی 10 تا 20 متر است، از مشخصات گلابی این است که ریشهای عمیق و برگهایی ساده، صاف و دندانهدار دارد و میوه آن مخروطی شکل، گوشت دار و خوراکی است، قسمت مورد استفاده درخت گلابی، برگهای جوان، پوست ساقه و میوه آبدار، معطر و خوش طعم آن است؛ گلابی با نام علمی «Pyrus communis L» به تیره گل سرخ تعلق دارد.
برداشت از سایت الف
همه ما معمولاً خستگی زیادمان را به گردن زندگی پرمشغلهمان میاندازیم و خیلی وقتها حق هم داریم. اگر همیشه احساس خستگی میکنید، باید فکری کرد.
به گزارش افکار نیوز، اگر نمیدانید چرا اینقدر خستهاید، این تستها کمکتان میکند دلیل خستگی همیشگیتان را بفهمید.وقتی فقط خستگی نیست ...
همه ما معمولاً خستگی زیادمان را به گردن زندگی پرمشغلهمان میاندازیم و خیلی وقتها حق هم داریم. اگر همیشه احساس خستگی میکنید، بد نیست 2 تا 3 هفته کمی در سبک زندگیتان تغییر ایجاد کنید، بیشتر بخوابید، برنامههای اجتماعیتان را کمتر کنید، غذاهای مغذی بیشتری بخورید، مایعات بیشتری بنوشید، مولتیویتامین بخورید و مصرف کافئین را پایین بیاورید.
اگر باز هم علائم خستگی را بعد از این تغییرات مشاهده کردید، دیگر نیاز به کمک متخصص دارید، خستگی بیش از حد میتواند نشانه یک مشکل جسمی حادتر باشد که نیاز به درمان دارد، در زیر به 7 مشکل مرتبط با خستگی اشاره میکنیم.
1. کمخونی (آنمی)
این مشکل در خانمهایی که دچار عادات ماهیانه سنگین میشوند یا آنها که به اندازه کافی آهن مصرف نمیکنند بیشتر است.
خستگی ناشی از کمخونی نتیجه کمبود گلوبولهای قرمز خون است که اکسیژن را از ریه به بافتها و سلولها میرساند، ممکن است احساس ضعف و تنگینفس کنید، کمخونی میتواند در نتیجه کمبود آهن یا ویتامینها، از دست رفتن خون، خونریزی داخلی یا یک بیماری مزمن مثل آرتروز روماتوئید، سرطان یا نارسایی کلیه ایجاد شود، زنانی که در سن بچهزایی هستند، به خاطر از دست دادن خون طی عادات ماهیانه و نیاز بدن به آهن بیشتر در دوران بارداری و شیردهی بیشتر در معرض کمبود آهن قرار دارند.
علائم: خستگی یکی از اصلیترین علائم آن است و بقیه علائم شامل ضعف شدید، مشکل در خوابیدن، نداشتن تمرکز کافی، تند شدن ضربان قلب، درد سینه و سردرد، ورزشهای ساده مثل پلهنوردی یا پیادهرویهای کوتاه میتواند موجب خستگی فرد شود.
آزمایشات: یک ارزیابی کامل برای کمخونی یا آنمی شامل آزمایش و معاینه جسمی و آزمایشات کامل خون برای بررسی سطح گلوبولهای قرمز است. همچنین آزمایش مدفوع برای بررسی وجود خون در آن نیز معمولاً انجام میگیرد.
2. دیابت
هر ساله بیماری دیابت برای بیش از یک میلیون نفر در سراسر جهان تشخیص داده میشود اما خیلی بیشتر از این تعداد بدون دانستن آن به این بیماری دچارند، قند که گلوکز نیز نامیده میشود سوختی است که انرژی بدن را تأمین میکند و این یعنی مشکل برای افراد مبتلا به دیابت نوع 2 که نمیتوانند از گلوکز به درستی استفاده کنند و این باعث میشود به عنوان یکی از اولین نشانههای بیماری خود دچار خستگی مفرط شوند.
علائم: جدا از خستگی، نشانههای دیگر آن تشنگی زیاد، ادرار مکرر، گرسنگی، کاهش وزن، آسیبپذیری، عفونتهای قارچی واژن و تار شدن دید است.
آزمایشات: برای دیابت دو تست اصلی انجام میشود، یکی تست گلوکز پلاسما ناشتا که متداولتر است و سطح گلوکز خون را بعد از 8 ساعت غذا نخوردن بررسی میکند که معمولاً صبح ناشتا انجام میشود و دیگری تست تحمل گلوکز خوراکی (OGTT) است که دو بار خون گرفته میشود، یکی قبل از نوشیدن شربت گلوکز و دیگر دو ساعت بعد از آن.
3. بیماری تیروئید
وقتی هورمونهای تیروئید شما از حالت نرمال خارج میشوند، حتی فعالیتهای ساده روزمره هم خستهتان میکند، غده تیروئید که در جلو گردن قرار دارد، هورمونهایی را ترشح میکند که سوختوساز بدن را تنظیم میکنند، زیاد بودن بیش از اندازه این هورمونها (پُرکاری تیروئید) سوختوساز را بالا میبرد، کم بودن این هورمونها (کمکاری تیروئید) سوختوساز را پایین میآورد.
علائم: پُرکاری تیروئید موجب خستگی عضلانی و ضعف میشود که ابتدا در پاها نمودار میشود، تمرینات و ورزشهایی مثل دوچرخهسواری و بالا و پایین رفتن از پله برای فرد سختتر خواهد شد، نشانههای دیگر آن شامل کاهش وزن بیدلیل، احساس گرمای همیشگی، بالا رفتن ضربانقلب، کم شدن عادتماهیانه و افزایش تشنگی است.
پُرکاری تیروئید معمولاً زنان 20 تا 40 سال را درگیر میکند اما برای زنان در سنین بالاتر و همچنین مردان نیز اتفاق میافتد، کمکاری تیروئید نیز احساس خستگی و ناتوانی تمرکز، ضعف و درد عضلانی حتی با فعالیت بسیار سبک ایجاد میکند، علائم دیگر آن شامل افزایش وزن بیدلیل به علت احتباس آب، احساس سرمای همیشگی (حتی در هوای گرم)، سنگین شدن عادتماهیانه و یبوست میباشد، کمکاری تیروئید معمولاً در زنان بالای 50 سال اتفاق میافتد طوریکه حداقل 10 درصد از زنان بالای این سن، کمکاری تیروئد خفیف پیدا میکنند.
آزمایشات: بیماری تیروئید با آزمایش خون قابل تشخیص است، این بیماری به راحتی قابل درمان است و برای همه آنهایی که از خستگی و ضعف عضلانی شکایت دارند لازم است که آزمایش خون انجام دهند.
4. افسردگی
افسردگی بیماری است که در وضعیت خوابیدن، غذا خوردن و احساسمان نسبت به خود و دیگران تأثیر میگذارد، علائم افسردگی بدون درمان ممکن است هفتهها، ماهها یا حتی سالها بر جای بماند، به همین دلیل خیلی مهم است که علائم هشدار آن را تشخیص دهیم و کمک بگیریم.
علائم: همه آدمها به یک صورت دچار افسردگی نمیشوند، اما معمولاً افسردگی موجب پایین آمدن انرژی، تغییر در وضعیت خوابیدن و غذا خوردن، مشکلات حافظه و تمرکز و احساس ناامیدی، بیارزشی و منفی بودن میشود.
آزمایشات: برای تشخیص افسردگی آزمایش خون لازم نیست اما دکتر میتواند با پرسیدن یکسری سؤالات این بیماری را در شما تشخیص ده، اگر 5 مورد یا بیشتر از علائم افسردگی را بیشتر از دو هفته در خود مشاهده کردید یا اگر این علائم در زندگی شما تداخل ایجاد کرد، حتماً به پزشک متخصص مراجعه کنید، دکتر برای بررسی سایر مشکلات، یک آزمایش و معاینه دقیق و کامل برایتان انجام خواهد داد. خستگی یا پایین آمدن انرژی، کم خوابیدن یا زیاد خوابیدن، ناراحتی و اضطراب مداوم، کاهش اشتها و کاهش وزن یا افزایش اشتها و افزایش وزن، نشان ندادن علاقه به فعالیتهایی که قبلاً از آنها لذت برده میشد، بیقراری و آسیبپذیری، علائم جسمی که به درمان جواب نمیدهند مثل سردرد، دردهای مزمن یا یبوست و سایر اختلالات گوارشی، مشکل در تمرکز یا به خاطر آوردن، مشکل در تصمیمگیری، احساس گناه، بیپناهی و ناامیدی، فکر مرگ یا خودکشی ازجمله علائم متداول افسردگی هستند.
5. آرتروز روماتوئید
تشخیص این بیماری خودایمن همیشه آسان نیست اما علائمی وجود دارد که میتواند به تشخیص آن کمک کند، این بیماری زمانی اتفاق میافتد که سیستم ایمنی بدن بر علیه خود کار میکند و به بافتهای مفصلی سالم حمله میکند و گاهیاوقات باعث ایجاد تخریبهای غیرقابل برگشت به استخوانها و غضروفها میشود.
علائم: بسیاری از علائم (مثل خستگی، پایین آمدن انرژی، بیاشتهایی و درد مفصلی) با سایر مشکلات مثل سایر انواع آرتروز مشترک است، همچنین کمخونی و بیماری تیوروئید که موجب خستگی میشوند نیز در افراد مبتلا به آرتروز روماتوئید متداول است.
روماتولوژیستها به دنبال حداقل چهار مورد از این معیارها برای تشخیص آرتروز روماتوئید هستند، خشکی بدن در ناحیه مفصلی در صبح، تورم همزمان حداقل سه ناحیه مفصلی در بدن، حداقل یک تورم مفصلی در ناحیه مچ، قوزک پا یا مفصل وسطی یکی از انگشتان، درگیر شدن همزمان دو مفصل یکسان از دو طرف بدن، تودههای بافت زیر پوست، ساییدگی استخوان مچ یا مفصلهای دست که با رادیولوژی تشخیص داده شود.
آزمایشات: معاینه فیزیکی کامل توسط متخصص روماتولوژیست میتواند شواهد خوبی از بیماری را آشکار کند اما تستی هم برای اثبات وجود فاکتور روماتوئید که پادتنی در خون است وجود دارد، جواب این تست برای حدود 80 درصد از افراد مبتلا به آرتروز روماتوئید مثبت است.
6. آپنه خواب
اگر وجود اینکه فکر میکنید به اندازه کافی استراحت داشتهاید، با احساس خستگی از خواب بیدار میشوید ممکن است دچار این اختلال خواب باشید.
آپنه خواب اختلالی است که با وقفههای کوتاه تنفس در طول خواب شناخته میشود، در متداولترین نوع آن، آپنه خواب انسدادی، مجاری بالایی هوا برای چند لحظه بسته میشوند که به مغزتان هشدار میدهد که بیدار شوید و دوباره تنفس کنید، فرد مبتلا به آپنه خواب انسدادی ممکن است در طول یک شب دهها یا حتی صدها بار دچار این وقفه تنفسی شود.
علائم: آپنه خواب معمولاً با خمیازه کشیدن شناخته میشود که معمولاً با خستگی عمومی بدن در روز بعد دنبال میشود، از آنجاکه آپنه خواب میتواند منجر به بروز بیماریهای قلبی، فشارخون بالا و سکته شود، آزمایش دادن برای آن خیلی مهم است.
آزمایشات: تشخیص آن نیازمند یک شب خوابیدن کامل در یک کلینیک یا بیمارستان است که در طول آن پلیسومنوگرام برای شما انجام میشود که تستی بدون درد است که بر الگوی خواب شما، تغییرات تنفسی و فعالیت مغزتان نظارت میکند.
7. سندرم خستگی مزمن
این مشکل خستگی بسیار زیاد و شدید است که سریع اتفاق میافتد، افرادیکه از این بیماری رنج میبرند آنقدر احساس خستگی میکنند که انرژی لازم برای انجام فعالیتهای نرمال روزانه خود را ندارند و با کمی فعالیت خیلی زود خسته میشوند.
علائم: نشانههای دیگر این بیماری سردرد، درد عضلانی و مفصلی، ضعف، حساس شدن گرههای لنفاوی و ناتوانی در تمرکز است، سندرم خستگی مزمن بیماری بسیار گیجکننده است زیرا هیچ علت خاصی ندارد.
آزمایشات: هیچ آزمایشی برای تشخیص آن وجود ندارد، دکتر باید قبل از تشخیص این بیماری، عدم وجود مشکلات دیگر که علائم مشابهی دارند مثل لوپوس و مالتیپل اسکلروزیس یا همان MS را ثابت کند.
اعضای یک خانواده خوشحال، سالم و سرخوش، همگی به یک اندازه در این شادی نقش دارند. اما اگر تصور میکنید خانواده تان به اندازه کافی شاد نیست،
اعضای یک خانواده خوشحال، سالم و سرخوش، همگی به یک اندازه در این شادی نقش دارند. اما اگر تصور میکنید خانواده تان به اندازه کافی شاد نیست، در اینجا چند اصل پایه در این خصوص، که توسط کارشناسان توصیه شده را مطالعه و سعی کنید آنها را در محیط خانه و خانواده خود اجرا کنید.
۱- زمان های بیشتری را برای بودن با یکدیگر بگذرانید. نه به این معنا که بیشتر در خانه باشید و اوقاتتان را پای تلویزیون و اینترنت تلف کنید! بلکه منظور، صحبت کردن، بازی کردن، نوازش کردن و برگزاری جلسات خانوادگی در جهت برنامه ریزی جمعی برای آینده است. این نوع تماس، به فرزندان احساس امنیت در محیط خانه و خانواده می دهد و برای والدین سرشار از حس های مثبت و شادی آور خواهد بود.
۲- با هم آواز بخوانید. آواز خواندن افراد خانواده در کنار یکدیگر به مثابه یک سرمایه گذاری پُر سود در بورس است. می توانید کلمات خود را بسازید و در کلمات ترانه هایی که با هم می خوانید، جایگزین کنید. همچنین از موسیقی هم غافل نشوید. با کمک یک موسیقی آرامبخش یا پرانرژی می توانید در امور خانه بازدهی جمع را افزایش دهید.
۳- به دکوراسیون خانه توجه کنید. اتاق ها را طوری دکور و رنگ آمیزی کنید که حس شادی و انرژی را در افراد خانه ایجاد کنند.طراحی و رنگ ها باید طوری باشند که تنش و اضطراب ایجاد نکنند. در چنین فضایی انجام اموری مانند بازی، جلسات خانوادگی و یا حتی آشپزی لذت بخش خواهد بود.
۴- ورزش جمعی را فراموش نکنید. با فرزندان خود به دوچرخه سواری بروید. اوقاتی را برای پیاده روی و نرمش در نزدیک ترین پارک بگذراید.
۵- عادات سالم ایجاد کنید. سعی کنید عاداتی مانند اضافه کردن نمک و شکر اضافی به غذاها را با مصرف غذاهای سالم و پر از میوه و سبزیجات، جایگزین کنید.
۶- همه را در آشپزی مشارکت دهید. یکی از راه هایی که می توانید بچه ها را به مصرف غذاهای سالم عادت دهید، شریک کردن آنها در تهیه غذاست. با همکاری اعضای خانواده در آماده کردن غذا، آنها را برای فعالیت مثبت و کار تیمی، تشویق می کنید.
۷- برای رفتارهای خوب پاداش در نظر بگیرید. پاداش دادن به بچه ها می تواند انجام رفتارهای خوب را در آنها تقویت کند. گردش های خارج از شهر، بازدید از باغ وحش، رفتن به سینما و موارد مشابه، می توانند پاداش های خوبی به حساب آیند.
۸- مطالعه کتاب و شنیدن کتاب های صوتی را در امور هفتگی جای دهید. خواندن کتاب با صدای بلند برای بچه ها تاثیر گذار است. همچنین ترغیب کردن آنها به نوشتن خاطرات روزانه و یا داستان های کوتاه نیز توصیه می شود.
۹- با بچه ها پیوند یک به یک داشته باشید. والدینی که بیش از یک فرزند دارند توجه کنند که باید برای همه بچه ها یک زمان مساوی در روز اختصاص دهند. حتی اگر مشغله دارید، حداقل روزی ۱۰ دقیقه را با بچه ها بگذرانید.
۱۰- بعضی موارد مثبت روزانه را به اعمال روتین تبدیل کنید. با روی روال افتادن بعضی امور، بچه ها به صورت خودکار اعمالی که باید انجام دهند را می دانند. این مساله از بروز سوء رفتارها پیشگیری می کند. برای مثال سعی کنید برای بچه ها جا بیاندازید که زمان خواب باید دندان ها را مسواک کرده و در صورت لزوم پس از شنیدن داستانی که هر شب در رختخواب برایشان می خوانید، به خواب روند. و یا اموری که صبح ها باید انجام دهند را برایشان روتین کنید تا صبح ها سر وقت بیدار شوند و کارها با سرعت بیشتر و سر و صدای کمتری انجام شوند.
۱۱- قدردانی از یکدیگر را فراموش نکنید. راه های مختلف را برای نشان دادن ارزش و احترامی که برای یکدیگر قائل هستید، امتحان کنید. رقص و شادی و رفتارهای مثبت و متقابل فرزندان و والدین در این مساله بسیار موثرند.
۱۲- ابراز تاسف و ناراحتی کافی نیست. وقتی دو نفر از اعضای خانه (برای مثال خواهر و برادر) به یکدیگر یا وسایل شان صدمه میزنند، باید بدانند که عذرخواهی پایان قضیه نیست. برای مثال بچه ها باید بدانند اگر به اسباب بازی خواهر یا برادرشان آسیبی وارد کردند، باید به نحوی این خسارت را جبران کنند. مثلاً باید توجیه شوند که در این صورت باید اسباب بازی شان را در اختیار برادر یا خواهرشان بگذارند.
۱۳- رابطه زن و شوهری عمیق خود را به بچه ها نشان دهید. به آنها بفهمانید که ازدواج تان مهمترین و بهترین اتفاق زندگی بوده است. عشق و علاقه شما به همسرتان علاوه بر ایجاد خاطرات مثبت در ذهن بچه ها، یک الگو و مدل عالی برای زندگی آینده آنها است.
***
اجرای اغلب این امور زیاد سخت نیست. برای داشتن یک خانواده شاد، سالم و البته موفق، سعی کنید در سال جدید به عنوان پدر، مادر و یا حتی فرزند، حداقل برخی از این ها را به زندگی خانوادگی خود اضافه کنید. مطمئن باشید تاثیرش بسیار بیشتر از شادی و سلامت سایر اعضای خانواده عزیزتان است.
برداشت از : عصر ایران
هر نوع ارتباطی می تواند دچار پیچیدگی شود. این موضوع به خصوص وقتی که روابط سالم نباشد صادق است.
اجتماعی شدن فرایندی است که در آن هنجارها، مهارتها، انگیزهها، نگرشها و رفتارهای فرد شکل میگیرد تا ایفای نقش کنونی یا آتی او در جامعه مناسب و مطلوب شناخته شود. در این فرایند، اکتساب و به کارگیری مهارتهای اجتماعی و چگونگی برقراری ارتباط و تعامل با دیگران، یکی از مولفههای اصلی رشد اجتماعی محسوب میشود.
بنا به تعریف، مهارتهای اجتماعی به رفتارهای آموخته شده و مقبول جامعه اطلاق میشود، رفتارهایی که شخص میتواند با دیگران به نحوی ارتباط متقابل برقرار کند که به بروز پاسخهای مثبت و پرهیز از پاسخهای منفی بینجامد.
در این راستا، رفتار اجتماعی بر تمامی جنبههای زندگی افراد سایه میافکند و بر سلامت روانی، سازگاری و شادکامی بعدی آنها تاثیر میگذارد. توانایی فرد از نظر کنار آمدن با دیگران و انجام رفتارهای اجتماعی مطلوب، میزان محبوبیت او را میان همسالان و نزد معلمان، والدین و دیگر بزرگسالان مشخص میکند.
میزان توانایی فرد در مهارتهای اجتماعی به طور مستقیم به رشد اجتماعی فرد و کمیت و کیفیت رفتارهای اجتماعی مطلوبی که از خود نشان میدهد، مربوط میشود.
اهمیت مهارتهای اجتماعی به عنوان مهمترین عامل اجتماعی شدن و سازگاری اجتماعی را هیچگاه نمیتوان از نظر دور داشت و بیشک توجه به هوش اجتماعی، رشد اجتماعی و تربیت اجتماعی در کنار دیگر ابعاد زندگی، از جایگاه ویژهای برخوردار است. در چشمانداز کنونی، در حوزه آموزش مهارتهای اجتماعی، رویدادهای فراوانی رخ داده، پژوهشهای بیشماری صورت گرفته، روشهای آموزشی و درمانی جدیدی مطرح گردیده و افقهای روشنتری آشکار شده است.
تمامی این حرکتها و شناختهای روز افزون به انسان کمک میکند تا به کمیت و کیفیت زندگی اجتماعی خود و دیگران غنای بیشتری ببخشد و بتواند در روابط مختلف خود، موفقیت بیشتری کسب کند. اما هر نوع ارتباطی می تواند دچار پیچیدگی شود. این موضوع به خصوص وقتی که روابط سالم نباشد صادق است. اگر هر یک از طرفین احساس کنند که به طریقی بیش از حد رابطه شان مختل شده، در این صورت پیوند میان آنها ادامه نخواهد یافت. لذا تنظیم و مقرر کردن مرزها می تواند به بهبود بهتر ارتباط ختم شود.
در ادامه این یادداشت چند مرحله را بیان می کنیم که به شما کمک می کند در ارتباطاتتان حد و مرز درست و منطقی ایجاد کنید:
بپذیرید رابطه ای که باعث آزارتان شده، فاقد کارایی لازم شده است: سخت ترین بخش ایجاد یک تغییر، آگاهی یافتن از وقوع ناکارآمدی رابطه و آن چه که محقق شده، می باشد. وضعیت موجود را خوش بینانه نگاه نکنید اگر واقعا ناشاد هستید تنها راه رفع آن ایجاد تغییر است.
چک کنید: تجزیه و تحلیل کنید که چه چیزی کارایی ندارد. توجه کنید که آیا تصور میکنید طرف مقابل تان پذیرای تغییرات لازم هست یا نه؟ بر اساس پاسخ به این سوال خودتان را مهیا کنید.
شما باید نسبت به آنچه می خواهید و آنچه که نمی خواهید ایجاد و مقرر کنید، محکم و راسخ باشید.ایجاد مرزهای سالم و مناسب کاری نیست که به راحتی انجام شود
در باره نیازهایتان صریح و شفاف باشید: برای ایجاد محدودیت و حد و مرز در روابط تان لازم است که بدانید شما خواهان چه هستید. آگاهی داشتن از تغییراتی که خواهان آنها هستید عالی است اما لازم است درباره اینکه می خواهید این تغییرات چگونه باشد و چگونه رخ دهد نیز ایده و نظری داشته باشید. در صورت نیاز برای مصالحه اقدام کنید.
نه بگویید: به دلیل احساس گناه و یا در محظوریت قرار گرفتن کاری را انجام ندهید. بیش از حد مشارکت به خرج ندهید. گرفتن حقوق خود و مراقبت از خویشتن را تمرین کنید.
به طور موثر ارتباط برقرار کنید و تعامل داشته باشید: چنانچه از وضع و حالت خود اطمینان دارید(یعنی به ثبات هیجانی خود مطمئنید) لازم است با کلامی آرام درباره آن حرف بزنید. بگذارید طرف مقابل بفهمد که شما چه احساسی دارید. موارد مد نظرتان را محکم و در عین حال با رحمت و بخشودگی مطرح کنید.
با پیامدها کنار بیایید: وقتی که در روابط تان حد و مرز قرار می دهید باید برای برخی واکنشهای شدید آماده شوید. بسیاری از مردم علاقه ای به تغییر ندارند ولی این بدان معنا نیست که باید از ادعای خود صرف نظر کنید. یک زمان معقول برای سازگاری و تطبیق اختصاص دهید.
وقتی که محدودیتی برای سالم کردن رابطه و تعامل تان با دیگران ایجاد میکنید لازم است ثابت قدم باشید: استواری و سازگاری یک نکته کلیدی برای افرادی است که با افراد بدون مرز و بی قید در زندگی شان سر و کار دارند. با گذشت زمان آنها استواری شما را خواهند دید.
نسبت به آنچه که برای داشتن یک ارتباط سالم و محترمانه خواهان آن هستید محکم باشید: این مرحله ای است که محتاج استواری زیاد است. ممکن است اعضای خانواده یا دوستان نزدیک زمانی که سعی می کنید در برابر الگوهای ناسالم شان که تلاش می کنند شما را به طرق مختلف فیزیکی، احساسی، روحی و .. جلب و جذب کنند، محکم و استوار باشید، در مقابل شما مقاومت کنند.
وقتی که در روابط تان حد و مرز قرار می دهید باید برای برخی واکنشهای شدید آماده شوید.
شما باید نسبت به آنچه می خواهید و آنچه که نمی خواهید ایجاد و مقرر کنید، محکم و راسخ باشید: ایجاد مرزهای سالم و مناسب کاری نیست که به راحتی انجام شود.
سعی کنید در مواجهه با کسانی که متوجه تلاش شما برای ایجاد یک زندگی بهتر نیستید، صبور باشید: به باورهایتان و راهی که می خواهید زندگی کنید، و نیز به رمزهایی که معتقدید سالم و اساسی هستند یقین داشته باشید.
منبع: تبیان
بیگدار به آب نزنید! کنار آمدن با یک همسر شکاک، ظرافتهای خاص خودش را نیاز دارد
اتاق
را که ترک میکنید سراغ تلفن همراهتان میرود و وقتی نیستید، دور از
چشمتان حسابهای کاربریتان را چک میکند. وقتی برای یک قرار دوستانه بیرون
میروید، بارها و بارها با شما تماس میگیرد و اگر کمی بیش از انتظارش
بیرون بمانید، پرسوجوهایش را شروع میکند. گاهی فکر میکنید، همه این
کارآگاهبازیها از عشق است و به او فرصت میدهید که همه چیز را بداند و
گاهی احساس میکنید، حریم خصوصیتان از دست رفته و مقاومت میکنید؛
مقاومتهایی که نتیجهشان یا دعواست یا حساسیتهای بیشتر. اگر شما با چنین
فردی زندگی میکنید، باید بیشتر از این واکنشهای ساده، مراقب ارتباطتان
باشید. شمایی که با یک همسر همیشه شکاک زیر یک سقف زندگی میکنید، باید
آداب زندگی با این آدمها را بدانید و با کمی ظرافت اوضاع را برای خودتان و
او راحتتر کنید.
دروغهای کوچک هم نگویید
چه
همسرتان شکاک باشد و چه نه، نخستین قدمی که برای زندگی مشترکتان باید
بردارید، صادق بودن است. پای دروغ که به میان بیاید، همه چیز به هم میریزد
اما منظورمان از دروغ، تنها پنهان کردن موضوعات حیاتی نیست. دروغهای کوچک
در مورد موضوعات بهظاهر بیاهمیت، بیشتر از آنچه فکر میکنید روی رابطه
شما و قضاوتی که همسرتان در مورد شما دارد، تاثیر میگذارند.
پنهانکاریهای کوچک، میتواند آرامآرام همسرتان را نسبت به شما بیاعتماد
کند. او حق دارد با دیدن این دروغهای نسبتا بیاهمیت نسبت به اصلیترین
موضوعات زندگی مشترکتان هم شک کند. شاید همسرتان بهجای لجبازی و بیتوجهی
شما، برای بیرون آمدن از این وضعیت نیاز به کمک داشته باشد.
بگویید، قبل از آنکه بپرسد
باور
کنید که سکوت موفقترین ازدواجها را هم ویران میکند. اگر میخواهید
زندگی مشترک شما عاقبت خوبی داشته باشد، نگذارید سکوت جایش را در خانه شما
باز کند. برای اینکه هر روز حرفی برای گفتن داشته باشید، نیاز به اتفاق
خاصی ندارید. حرف زدن در مورد موضوعات روزمره، عقاید و برنامهها میتواند
گفتوگوی دونفرهتان را گرم کند. بهترین راه برای اینکه همیشه حرف تازهای
داشته باشید، انجام کارهای مشترک و داشتن علایق مشترک است. با هم تلویزیون
ببینید، با هم پیادهروی کنید و با هم غذا بخورید تا همیشه حرفی برای گفتن
میانتان باقی بماند. وقتی همسرتان ببیند بدون نیاز به کنجکاوی از همه روز
شما خبر دارد، دیگر نیازی نمیبیند که مخفیانه سر از همه کارهای شما در
بیاورد.
انبار باروت را منفجر نکنید
اوضاع
شما با دیگران فرق میکند. همسر شما یک انبار باروت است و برای منفجر شدن
تنها به یک جرقه احتیاج دارد. پس فرصت را برای منفجر شدنش فراهم نکنید.
یادتان نرود که هر اشتباه کوچکی میتواند یک ناامنی بزرگ را برای او ایجاد
کند و همسرتان را به این فکر بیندازد که اگر بیشتر میگشتم و اگر بیشتر
مراقبش بودم، اینطور نمیشد. شاید شما فکر کنید، کاری نکردهاید اما قبل
از آنکه در مورد کارهایتان قضاوت کنید، باید موضوع را از دریچه نگاه او
ببینید. باید بدانید چه موضوعاتی حساسیت او را تشدید میکند و از آنها
بپرهیزید و اگر فکر میکنید حساسیت او بیمورد است، باید قبل از آنکه کاری
بکنید، یک قدم به عقب بازگردید و به او کمک کنید تا حساسیتهای بیموردش را
کنار بگذارد.
زندگیتان را فلج نکنید
شما
نمیتوانید به دلیل حساسیتهای او از همه زندگیتان بگذرید. برای حفظ
زندگی مشترکتان، بیش از آنکه به سوختن و ساختن احتیاج داشته باشید،
نیازمند اصول هستید؛ اصولی که مثل یک خط قرمز در زندگیتان پررنگ هستند و
هر دوی شما باید از آنها پیروی کنید. همسرتان چه بخواهد و چه نخواهد، باید
بداند چه محدودههایی جای او نیست و در چه مواردی نباید دخالت کند یا
حساسیت بهخرج دهد. او حق ندارد مدام سرزده به محل کارتان بیاید و به دلیل
حساسیتهای بیموردش، زندگی اجتماعی شما را فلج کند. پس در قدم اول به
زبان بیزبانی این موضوعات را به او بفهمانید و اگر متوجه نشد، با هم در
موردشان صحبت کنید. اگر باز هم موفق نشدید، وقت آن است که جدیتر فکری
بهحال مشکلتان کنید.
همه گذشتهتان را رو نکنید
داشتن
یک نامزدی شکست خورده یا یک ازدواج ناموفق در کارنامه، ممکن است حسادت
همسرتان را آرامآرام تشدید کند. شاید او در آغاز ازدواجتان هم این
موضوعات را میدانسته و بهظاهر آنها را پذیرفته بوده اما با بیشتر شدن
عشقش و بیشتر شدن ترسش برای از دست دادن شما، ممکن است این موضوع به شکلی
آزاردهنده ذهنش را مشغول کند و روی ارتباط شما تاثیر بگذارد. شما
نمیتوانید گذشتهتان را تغییر دهید بلکه تنها کاری که میتوانید انجام
دهید، پرهیز کردن از گفتن خاطراتی است که میتواند حسادت همسرتان را تشدید
کند. در مورد همسر سابق یا نامزد قبلیتان صحبت نکنید و به هیچ بهانهای
خاطرهای که مربوط به آن روزهاست را برایش تعریف نکنید. بگذارید فکر کند که
شما همه آن روزها را فراموش کردهاید تا او هم این موضوع را فراموش کند.
حریم خصوصی خودتان را داشته باشید
شاید
فکر کنید اگر او تمام زیر و بم زندگیتان را بداند دیگر دلیلی برای شک
کردن باقی نمیماند اما اشتباه میکنید. از همان روز اول زندگی مشترکتان
یک موضوع را روشن کنید. نگذارید به عرصه خصوصیتان وارد شود و محیطهایی که
مخصوص شماست را زیر و رو کند. هرگز رمز عبور ایمیل و دیگر حسابهای
کاربریتان را به او ندهید و هرگز نگذارید در مورد موضوعاتی که مربوط به
گذشته شماست بیش از حد سؤال کند. حق شماست که رازهای خودتان را داشته باشید
و در مکانهای خصوصیتان احساس امنیت کنید؛ پس او را به حوزههایی که فقط و
فقط متعلق بهخودتان است، وارد نکنید.
از مردهای دیگر تعریف نکنید
هر
شوهری، هرقدر هم که قدرتمند و توانا باشد، باز هم در مقابل زنی که دوستش
دارد، خود را پر از عیب و ناتوان میبیند. همسر شما هم از این قاعده مستثنا
نیست. وقتی شما از مردی دیگر در مقابل او تعریف میکنید، او حسنهای آن
مرد را نمیشنود بلکه میشنود «تو به اندازه او خوب نیستی»، «تو به اندازه
او توانمند نیستی» و...
عشقتان را نشان دهید
همسر
شما به دیدن احساستان احتیاج دارد. او باید بداند که برای شما با همه فرق
میکند و حسی که به او دارید از جنس دیگری است. او باید مطمئن شود که تمام
قلبتان را از آن خود کرده و اینکه شما تنها متعلق به او هستید. پس از
ابراز احساسات و گفتن عشقتان نترسید؛ فکر نکنید بعد از گذشت چند سال، چنین
ابراز احساساتی ممکن نیست. حتی اگر 30 سال هم از ازدواجتان گذشته، نباید
بگذارید که شرم یا ترس از بیان احساسات بین شما فاصله بیندازد.
از متخصص کمک بگیرید
حسادتهای
کوچک ممکن است به دلیل اشتباهات شما ایجاد شده باشد؛ اما شککردنهای
مداوم و بدون دلیل هرگز با خوب رفتار کردن شما برطرف نمیشود. اگر احساس
میکنید توضیح دادنها و دلیل آوردنهایتان همسرتان را شکاکتر از قبل
میکند، به جای ادامه این روند، از یک روانشناس کمک بگیرید.
مشاورههای
انفرادی و زوج درمانی تنها راهی است که میتواند مشکلات شما را حل کند.
شاید مشاوره هم کارکرد نداشته باشد و همسرتان برای برطرف کردن شکش، نیاز به
دارو درمانی داشته باشد. شاید مغز او، بدون آنکه خودش بخواهد چنین
فرمانهایی را صادر میکند؛ پس قبل از آنکه از زندگی مشترکتان ناامید
شوید، چنین درمانهایی را امتحان کنید.
منبع: میگنا
محققان آمریکایی در تحقیقات خود کشف کردند که خوردن کشمش به میزان سه بار در روز بعد از وعده های غذایی چه بسا مقدار قند خون را تا حد زیادی کاهش می دهد.
به گزارش فارس به نقل از خبرگزاری خاورمیانه، دکتر هارولد بایز تهیه کننده اصلی تحقیقات گفت: این تحقیقات از ۴۶ مرد و زن بعمل آمد که تشخیص داده شده بود به بیماری دیابت نوع دوم مبتلا هستند اما افزایش اندکی در میانگین گلوکز دارند.
این شرکت کنندگان در این تحقیقات خواسته شد تا کشمش یا وعده های غذایی بسته بندی شده فاقد کشمش نظیر میوه یا سبزیجات به مدت ۱۲ هفته مصرف کنند.
این تحقیقات نشان داد: کشمش میانگین گلوکز بعد از خوردن وعده های غذایی را به میزان ۱۶ درصد کاهش می دهد و میانگین قند را که در طول مدت سه ماه اندازه گیری می شود؛ به میزان ۰.۱۲ درصد کاهش می دهد.
بایر گفت: گروه مصرف کننده کشمش شاهد کاهش قابل توجه میانگین قند بعد از مصرف مواد غذایی آبکی بود.
این تحقیقات به هفتاد و دومین کنفرانس علمی سالانه جمعیت بیماریهای قند در فیلادلفیا در آمریکا ارایه شد.
دیابت یا بیماری قند وقتی ایجاد میشود که هورمون انسولین به عنوان تنظیم کننده قند خون یا به اندازه کافی در بدن تولید نمیشود یا اینکه بافتهای بدن به درستی به آن پاسخ نمیدهند لذا سوخت و ساز قند در بدن مختل میشود و قند خون از حد طبیعی خود بالاتر میرود و در نهایت علائم شاخص دیابت به صورت پرخوری، پرنوشی و پر ادراری ظاهر میشود.
دیابت را بر حسب علت ایجاد بیماری به دو گروه دیابت نوع اول و دوم تقسیم میکنند. دیابت نوع اول یا دیابت نوجوانان در نتیجه تخریب نابجای سلولهای مولد انسولین به وسیله دستگاه ایمنی بدن رخ میدهد.
این بیماران مجبورند از همان ابتدا با تزریق انسولین خارجی کمبود این هورمون را در بدن رفع کنند و قند خود را در حالت عادی نگه دارند.
دیابت نوع دوم یا دیابت بزرگسالان معمولاً در میانسالی بروز میکند و زمینه ارثی در ایجاد آن دخیل است. این نوع دیابت به علت مقاومت پیدا کردن سلولهای بدن به انسولین رخ میدهد و علاجی ندارد اما کارهای مختلفی میتوان برای اداره درمانی و نیز پیشگیری از آن انجام داد.
کنترل دقیق دیابت و طبیعیکردن قند خون در هر دو نوع این بیماری میتواند باعث جلوگیری از بروز عوارض درازمدت تهدید کننده حیات ناشی از آن شود و عمر طبیعی بیماران را تضمین کند.
دیابت نوع دوم بسیار شایع تر از دیابت نوع اول است به طوری که ۹۰ تا ۹۵ درصد بیماران به نوع دوم دیابت مبتلا هستند.
سازمان بهداشت جهانی در تازهترین گزارش خود پیش بینی کرده است که میزان مرگ و میر افراد دیابتی تا سال ۲۰۳۰ میلادی افزایش یابد.
این سازمان تعداد افراد مبتلا به دیابت در جهان را بیش از ۳۴۶ میلیون نفر اعلام کرده و گفته است: پیروی از رژیم غذایی سالم، ورزش منظم، وزن مناسب و خودداری از مصرف دخانیات به مبتلا نشدن به بیماری دیابت کمک میکند.