ادامه مطلب ...رخدادهای شگفت پس از شهادت امام(ع)تاریخ انتشار : شنبه ۴ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۳۹به هنگام شهادت امام حسینعلیهالسلام غباری به شدت سیاه و تاریک برخاست به گونهای که چیزی قابل مشاهده نبود و مردم گمان کردند عذاب بر ایشان نازل شده، و این وضعیت تا ساعتی ادامه داشت سپس وضع به حال طبیعی بازگشت.
چکیده
رخداد عاشورا و شهادت امام حسینعلیهالسلام در رأس مهمترین حوادث تاریخ بشریت قرار دارد. عظمت این حادثه را میتوان با تحلیل زمینهها، چرایی، چگونگی وقوع، پیامدها و آثار آن بررسی کرد. یکی از نشانههای عظمت این حادثه، رخدادهای شگفتی است که غالب آنها شکل خرق عادت داشته و در پی شهادت امام حسینعلیهالسلام به وقوع پیوست.
بعضی از این رخدادها، مربوط به اجزای نظام هستی همچون خورشید، ماه، ستارگان و زمین است. و بخشی دیگر به انبیاء و فرشتگان، و بخشی هم به جنیان و حیوانات اختصاص داشته، و برخی نیز مربوط به انسانهاست. دراین نوشتار، با بررسی روایات شیعه و اهلسنت، این رخدادها ضمن ده محور مورد بازکاوی قرار گرفته است.
کلید واژه : عاشورا، امام حسینعلیهالسلام، حوادث خارق العاده، رخدادهای شگفت، کسوف، خسوف، بادهای سرخ و سیاه، بارش خاکستر و خون، گریه اجزای هستی، گریه انبیا، گریه فرشتگان، گریه جنیان، گریه حیوانات.
مقدمه
حادثة عاشورا به لحاظ ماهیت، اهداف و آثار، از بزرگترین رخدادهای تاریخ بشریت است؛ چرا که قهرمان حادثه، شخصیتی است چون امام حسین بن علی علیه السلام، که به منظور حفظ کاملترین و آخرین دین الاهی، جان خود را فدا کرد.از جمله شواهد عظمت این قیام و شدت فاجعة شهادتِ رهبر آن، رخدادهای شگفتی است که در پی شهادت آن حضرت، در جهان هستی پدید آمد. حتی در یک نگاهِ گذرا به متون تاریخی و روایی شیعی و سنی، میتوان به تعداد زیادی ازگزارشهای این حوادث برخورد کرد که در مجموع حکایت از آن دارند که این حادثه، در میان حوادثِ رخ داده در جامعة بشری، تافتهای است جدابافته، و بدین لحاظ در خور دقت و بررسی.
فراوانی روایات یاد شده در منابع غیرشیعی از سویی، و وجود بعضی روایات ضعیف ـ و گاه سخیفـ در میان این روایات از سوی دیگر، موجب پیدایش نوعی بدبینی نسبت به مجموع این روایات ـ بهویژه منقولات در منابع غیرشیعیـ گشته است.برخی چنین پنداشتهاند که نقل اینگونه روایات توسط مورخان غیر شیعی، ناشی از نوعی حرکت مرموز و پنهان، برای ایجاد غفلت نسبت به اصل قیام و اهداف آن، و توجه دادن اذهان مردم به امور و قصههای عجیب است که بعضاً ریشه در اخلاق و عادات عصر جاهلی دارد. زیرا در عصر جاهلی در پی فقدان افراد مهمِ قبیله حوادث عجیبی را نقل میکردهاند.145
بعضی دیگر، به صِرف نقل اینگونه روایات توسط مورخان متمایل به امویان همچون ابنسعد، آنها را غیرقابل باور خواندهاند؛ چراکه مدعی هستند بیشتر اینگونه روایات توسط راویانی از اهل شام یا بصره نقل شده و در این روایات، هیچ نکوهشی از یزید یا قاتلان امامعلیهالسلام صورت نگرفته است. 146از سوی دیگر، بعضی از مورخان متعصب اهل سنت ـ همچون ابنکثیر دمشقیـ اینگونه روایات را ساخته و پرداختة شیعه و از مجعولات آنان دانستهاند. 147 در بررسی دیدگاه یاد شده، توجه به چند نکته ضروری است:
1. هر چند غرضورزی مورخان متمایل به امویان در کم رنگ کردن هدف قیام امام حسینعلیهالسلام قابل انکار نیست، اما انکارحوادث شگفتانگیز به صرف غرضورزی این دسته از مورخان نیز از دقت و انصاف علمی به دور است.
2. روایاتِ ناقلِ رخدادهای عجیب پس از شهادت امام حسینعلیهالسلام، علاوه بر منابع روایی اهل سنت، در بسیاری از منابع روایی شیعه نیز به چشم میخورد و تعداد زیادی از آنها از امامان معصومعلیهمالسلام نقل شده است.
3. مضامینِ روایاتِ یاد شده آنچنان نیست که با بداهت عقلی و شواهد نقلی ناسازگار باشد. و مواردی عجیبتر از آنها، در خوارقِ عاداتِ نقل شده برای پیامبران و ائمه علیهمالسلام به چشم میخورد. البته ناگفته نماند که در میان این روایات، مواردی نیز وجود دارند که قابل استبعاد بوده و به داستانسرایی شباهت بیشتر دارند تا نقل واقعیت.
4. به هر حال، خود این روایات ـ به گونه مستقیم یا غیرمستقیم ـ گویای حقانیت مسیر حسینیعلیهالسلام و بطلان مسیر یزیدی است. و بدین لحاظ، کسانی که با تأمل و هوشیاری کافی با این روایات مواجه شوند درس لازم را فراخواهند گرفت. ضمن اینکه در همین گزارشها ـ چنان که اشاره خواهیم داشت ـ به روایاتِ جالبی درباره گرفتاریهای دنیوی قاتلان امام حسینعلیهالسلام و قاتلان اصحاب آن حضرت برمیخوریم.
4. در صورت درستی این ادعا که مؤلفان غیرشیعی و راویان بصری یا شامی این روایات، با توجه دادن اذهان به سوی اموری عجیب و خارقالعاده، خواستهاند نفس حادثة کربلا و فلسفه و زمینههای رخداد آن کمتر مطرح شود، باز این امر، دلیل کذب روایاتِ یاد شده و افسانه بودن آنها نمیتواند باشد. شاهد این مدعا، رفتارهای رسانههای تابع استکبار، در عصر حاضر است که گاه برای انصراف اذهان از یک حادثه و توجه دادن به حادثهای دیگر، تمام گزارشهای خبری خود را در اقدامی هماهنگ، متوجه حادثة مورد نظرِ خود میکنند. بنابراین، صرف عطف توجه بیشتر به یک حادثه ـ به هر منظوری که صورت پذیردـ دلیل کذب این رخداد نیست.
اکنون با عنایت به آنچه گذشت، گذری بر روایات متعدد و متنوع مربوط به رخدادهای شگفت پس از شهادت امام حسینعلیهالسلام خواهیم داشت. و تلاش ما بر آن خواهد بود که روایات را دستهبندی، بررسی و ارائه کنیم. گفتنی است که بعضی از این گزارشها مربوط به رخدادهای عجیبِ مرتبط با اجزای تکوینی نظام هستی همچون خورشید، ستارگان، باد، باران، دریاها و کوهها، و بعضی از آنها مرتبط با حیوانات و جنّیان، و بعضی نیز مرتبط با انبیا و فرشتگان است.
در تعدادی از این گزارشها، عقوبتهای دنیوی قاتلان شهدای کربلا و نیز تبدل ماهیت اشیا و اموال به غارت رفته از شهدا و اسرای کربلا آمده، و در گروهی دیگر، به گزارشهای مربوط به جسم، سر، قبر و تربت مطهر امام حسینعلیهالسلام برمیخوریم. بدین لحاظ، مجموع این گزارشها را در ده محور کلی ـ به گونهای که در پی میآیدـ ارائه، و در بعضی موارد به تحلیل روایات خواهیم پرداخت. شایان ذکر است که بعضی از این رخدادها- همچون گریه اجزای نظام هستی و گریه انبیا و فرشتگان- برای مردم عادی قابل درک و مشاهده نبوده است.
و حوادثی همچون کسوف و خسوف، اقتضای آن را دارد که عموم مردم آن را مشاهده کرده باشند. اما حوادثی چون وزش بادهای سیاه و سرخ یا بارش خاکستر و خون یا یافت شدن خون در بعضی نقاط، و نیز تبدل اشیاء به غارت رفته، میتواند در نقاط خاصی همچون مناطقی که بیشتر ساکنان آن از مخالفان بوده اندـ رخ داده باشد. و رخدادهای مربوط به جسم و سر مطهر امامعلیهالسلام و نیز عقوبت جنایتکاران، طبیعی است که برای شاهدان ماجرا محسوس بوده باشد.
1. کسوف و تاریکی آسمان
یکی از رخدادهای عجیبِ پس از شهادت امام حسینعلیهالسلام در روز عاشورا، بروز کسوف (گرفتگی خورشید) است، که موجب تیرگی عجیب آسمان و حتی رؤیت ستارگان شد!148 این حادثه ـ به همراه برخی رخدادهای دیگرـ وضعیتی را پدید آورد که به گفتة برخی شاهدان، مردم تصور بروز قیامت را داشتند!149 علاوه بر این، برخی از محدثان از بروز خسوف در شام روز عاشورا نیز خبر دادهاند. 150 در بعضی از گزارشها، به تلاطم و برخورد ستارگان نیز اشاره شده است. 151 به هر حال چنین تحولی در روز عاشورا، جزء گزارشهای عجیب و مشهور در منابع شیعی و سنی است. 152
ممکن است با مشاهدة روایات یاد شده، برخی، بیاختیار به روایت نبویصلیاللهعلیهوآله درباره کسوف آسمان پس از مرگ فرزندش ابراهیم منتقل شوند. براساس آن روایت، هنگامی که ابراهیم (فرزند رسول خداصلیاللهعلیهوآله از ماریة قبطیه) از دنیا رفت، خورشید دچار کسوف گشت و مردم با خود گفتند: این کسوف به علت مرگ فرزند رسول خداصلیاللهعلیهوآله رخ داده است. رسول خداصلیاللهعلیهوآله به محض شنیدن این شایعه بر فراز منبر رفته و ضمن خطبهای فرمود: «ای مردم! کسوف خورشید و ماه، دو نشانه از نشانههای خداوند هستند و به امر الهی در حرکتند، و مطیع اویند و به خاطر مرگ و زندگی کسی دچار کسوف نمیشوند، پس هرگاه کسوف کردند نماز به جای آرید». 153
بدین ترتیب، چگونه میتوان روایات حاکی از کسوف و تاریکی آسمان پس از شهادت امام حسینعلیهالسلام را پذیرفت؟در پاسخ باید گفت: آنچه در روایت نبویصلیاللهعلیهوآله نفی شده، رخداد کسوف یا خسوف به علت مرگ یا ولادت فردی از افراد است، حتی اگر فرزند پیامبرصلیاللهعلیهوآله باشد؛ اما آنچه در روز عاشورا رخ داد صرفاً مرگِ یک فرزندِ پیامبرصلیاللهعلیهوآله نبود، بلکه حادثهای عظیم در تاریخ بشر بود که از حوادث و فجایع متعددی ترکیب شده و نقطة اوجِ آن، شهادت سبط رسول خداصلیاللهعلیهوآله با آن وضع دلخراش بود.
از این رو ـ نه فقط انسانهای با ایمانـ که نظام هستی متأثر از چنین رخدادی شد و حوادثی که در حال شرح رخدادآنها هستیم- از جمله کسوف و خسوف- نمودها و جلوههای این تأثر میباشند. و این در حالی است که با مرگ یک مؤمن ـ بر اساس برخی روایات که پس از این خواهیم آوردـ تنها محل نمازش و نیز محل صعود اعمال و نزول رزق او در آسمان، بر او میگریند.
2. وزش بادهای سیاه و سرخ و بارش خاکستر و خون
سید ابنطاووس در توصیف وضعیت پدید آمده پس از شهادت امام حسینعلیهالسلام چنین گفته: «به هنگام شهادت امام حسینعلیهالسلام غباری به شدت سیاه و تاریک ـ که باد سرخی آن را همراهی میکرد ـ برخاست به گونهای که چیزی قابل مشاهده نبود و مردم گمان کردند عذاب بر ایشان نازل شده، و این وضعیت تا ساعتی ادامه داشت سپس وضع به حال طبیعی بازگشت».154به نظر میرسد وزش باد سیاه و سرخ متلازم با بارش خاکستر باشد که در برخی روایات دیده میشود. این معنا در روایت صحیح السند و مشهور شیخ صدوق از ریانبنشبیب از امام رضاعلیهالسلام به چشم میخورد که فرمود: «...هنگامی که جدّم حسینعلیهالسلام کشته شد آسمان خون و خاک سرخ بارید...»155
در روایت دیگرِ شیخ صدوق ـ که به صورت مسند از طریق مفضلبنعمر نقل شدهـ آمده که روزی امام حسنعلیهالسلام به برادرش امام حسینعلیهالسلام نگریسته و گریست و دربارة سبب گریهاش چنین فرمود: ... هیچ روزی همچون روز تو نیست ای اباعبدالله! سیهزار نفر در حالی که مدعیاند از امت جدّمان محمد صلی اللهعلیه وآلهـ میباشند و خود را به اسلام نسبت میدهند برای کشتن تو و هتک حریمت و اسارت اهل و فرزندانت و غارت اموالت همدست میشوند و در چنین روزی، بنیامیه سزاوار لعنت (دوری از رحمت خدا) خواهند شد و آسمان خاکستر و خون خواهد بارید و همه چیز ـ حتی وحشیان بیابان و ماهیان دریاهاـ بر تو خواهند گریست.156
در روایت نسبتاً مفصلی که از میثم تمار نقل شده و او، بر اساس شنیدههایش از امیر مؤمنان علیعلیهالسلام، به جزئیات عجیبی از حادثة عاشورا و پیامدهای شهادت امام حسینعلیهالسلام اشاره میکند، نیز بارش خاکستر به چشم میخورد. از آنجا که این روایت، بسیاری از شگفتیهای مترتب بر شهادت آن حضرت را در بر دارد. بخشی از آن را از نظر میگذرانیم. این روایت را شیخ صدوق با سندش از جبلة مکیه و او از میثم تمار چنین نقل کرده است:
به خدا قسم، این امت، فرزند پیامبرش را در دهم محرم خواهد کشت و دشمنان خدا آن روز را روزی مبارک به شمار خواهند آورد. و این حادثه، قطعاً رخ خواهد داد و علم الهی به آن تعلق گرفته و من آن را از مولایم امیر مؤمنانعلیهالسلام ـ پس از تعلیم الهی به او ـ فرا گرفتهام. مولایم فرمود: همه چیز ـ حتی وحشیان بیابانها و ماهیان دریاها و پرندگان آسمانـ بر حسینعلیهالسلام خواهند گریست. و خورشید و ماه و ستارگان و زمین و مؤمنان از انس و جن و همة فرشتگان آسمانها و زمینها و رضوان و مالک و حاملان عرش نیز بر او خواهند گریست. و آسمان خون و خاکستر خواهد بارید.... 157
در دو روایت دیگر که توسط ابنقولویه158 و ابنعساکر159 نقل شده، نیز به بارش خاک سرخ از آسمان اشاره شده است.بارش خون از آسمان پس از شهادت ابیعبداللهعلیهالسلام نیز یکی از شگفتترین رخدادهای تاریخی است. این رخداد به طرق متعدد در منابع شیعه و اهل سنت نقل شده به گونهای که جای تردید در وقوع آن باقی نمیماند. در روایاتی که پیش از این نقل کردیم ضمن پیشگوییهای امام حسنعلیهالسلام دربارة حادثة کربلا، و نیز پیشگوییهای میثم تمار به نقل از امیرالمؤمنین علیعلیهالسلام دربارة این حادثه، به بارش خون و خاکستر از آسمان اشاره شده بود.160
در روایت مسند شیخ طوسی از عماربنابیعمار نیز آمده که: «در روز قتل حسینعلیهالسلام، آسمان خون تازه بارید». 161 در برخی منابع روایی نیز از فردی به نام قرظةبنعبیدالله چنین نقل شده:در نیمة یک روز آسمان باریدن گرفت و چون به دستار سفید رنگی (که به آن باران خورده بود) نگریستم آنرا به رنگ خون یافتم. و شترم به بستر رودخانه رفت که آب بنوشد اما خونین شده بود. و سپس دریافتم که آن روز، حسینعلیهالسلام کشته شده بود.162
در روایت ابنقولویه از مردی از اهالی بیتالمقدس نیز آمده که: «تا سه روز بر ما خون تازه میبارید!»،163 و به گفتة حمادبنسلمه: «در شبهای پس از قتل حسین، بر مردم خون میبارید».164 در روایت مسند دولابی از ابراهیم نخعی نیز چنین میخوانیم: «هنگامی که امام حسینعلیهالسلام کشته شد، آفاق آسمان سرخ گشت. سپس شکافته شد و خون بارید». 165
در نقل قاضی نعمان از زنی به نام امسالم نیز آمده که: آنگاه که امام حسینبنعلیعلیهالسلام کشته شد از آسمان، بارانی همچو خون باریدن گرفت به گونهای که خانهها و دیوارها سرخ رنگ شد و این رویداد به بصره و کوفه و شام و خراسان نیز رسید در حدی که ما تردیدی در نزول عذاب نداشتیم.166در روایت نَضْرة اَزْدیه نیز میخوانیم: «آنگاه که حسین کشته شد از آسمان خون باریدن گرفت و کوزهها و سبوهایمان پر از خون گشت!»167
3. مشاهدة خون در نقاط گوناگون
یکی از رویدادهای بسیار شگفت و شایان توجه پس از شهادت امام حسینعلیهالسلام، مشاهدة خون در نقاط مختلف است. تنوع روایات حاکی از این حادثه، و اعتبار سندی برخی از این روایات، موجب حصول اطمینان به وقوع این رویداد میشود. روایاتِ یاد شده را میتوان به چند دسته تقسیم کرد: بعضی از آنها، از یافت شدن خون در زیر سنگها و کلوخها در نقاط مختلف حکایت دارند. و بعضی دیگر، وقوع این رویداد را در ناحیة شام و در بیتالمقدس گزارش کردهاند.
در برخی روایات، به خونین شدن آب چاهها و نهرها اشارت رفته، و در بعضی دیگر به خونین شدن خاک به امانت سپرده شدة کربلا توسط پیامبرصلیاللهعلیهوآله به امسلمه! و در روایتی، ریزش خون از دیوارهای دارالامارة کوفه، به هنگام ورود سرمطهر امام حسینعلیهالسلام نقل شده و بالاخره در روایتی دیگر، به ریزش خون از درخت اممعبد اشاره شده است. و به جز اینها، روایات دیگری نیز در این زمینه به چشم میخورد که در ادامه به بیان و بررسی این موارد میپردازیم.
الف) خونینشدن خاک کربلا نزد امسلمه
تعدادی از منابع شیعی و غیرشیعی، 168 روایتی را از امسلمه ـ همسر گرامی رسول خداصلیاللهعلیهوآله ـ نقل کردهاند که با توجه به تعدد منابع گزارشکننده و نیز شخصیت مقبول و برجستة امسلمه در میان همسران پیامبرصلیاللهعلیهوآله، این روایت شایان توجه است. بر اساس روایت ابنقولویه از امام صادقعلیهالسلام در یک نوبت که رسول خداصلیاللهعلیهوآله، در حُجرة امسلمه بود و جبرئیل نیز نزد آن حضرت حضور داشت، ناگاه حسینعلیهالسلام داخل شد.
در این هنگام، جبرئیل به رسول خداعلیهالسلام عرض کرد: امتت این فرزند تو را خواهند کشت! آیا خاک زمینی که در آن کشته خواهد شد نشانت ندهم؟ رسول خداصلیاللهعلیهوآله فرمود: آری. پس جبرئیل دست برد و مشتی از خاک کربلا را به آن حضرت داد، که به رنگ سرخ بود.169 رسول خدا نیز ام سلمه را از ماجرا با خبر ساخته، فرمود: جبرئیل مرا از اینکه امتم حسین را خواهند کشت آگاه ساخته، و این تربت را به من داده، هرگاه خون تازه در آن دیدی، بدان که حسین کشته شده است.امسلمه آن خاک را درون شیشهای نهاد. این شیشه و خاک درونش نزد امسلمه بود تا زمانی که امام حسینعلیهالسلام قصد خروج از مدینه کرد. امسلمه نزد حضرت رفته، با نگرانی، پیشگویی رسول خداصلیاللهعلیهوآله دربارة شهادت آن حضرت و جریان خاک را بازگو کرد.
امامعلیهالسلام در پاسخش فرمود: اگر نروم نیز کشته خواهم شد! سپس دستی بر چشمان امسلمه کشید، و او، مکان شهادت امامعلیهالسلام و یارانش در کربلا را مشاهده کرد. در این هنگام امامعلیهالسلام مقداری از خاک کربلا را به امسلمه داد و فرمود: اگر این خاک و خاکی که رسول خداصلیاللهعلیهوآله داده، خونین شد بدان که من کشته شدهام.وی پس از عزیمت امامعلیهالسلام به کربلا، همواره به آن خاک مینگریست و عصر روز عاشورا آن را خونین یافت؛ ازاینرو، فریاد واحسینا وابن رسولالله سر داد. زنان مدینه نیز همراه او گریستند، و در مدینه آنچنان غوغایی بر پا شد که مثل آن دیده نشده بود.170
ب) یافت شدن خون، زیر سنگها و کلوخها
بنابر نقل ابنقولویه از امام صادقعلیهالسلام، در جریان مواجهة هشامبنعبدالملک با امام باقرعلیهالسلام در شام، هنگامی که هشام دربارة چگونگی آگاهی مردمِ نواحی مختلف از قتل امیرالمؤمنین علیعلیهالسلام پرسید، آن حضرت فرمود: در شب قتل امیرالمؤمنین علیعلیهالسلام تا طلوع فجر، هیچ سنگی از روی زمین برداشته نشد جز اینکه زیر آن خون تازه یافتند.
و این وضعیت در شب قتل هارون (برادر حضرت موسیعلیهالسلام) و یوشعبننون و شمعونبنحمون صفا و در شب بالا رفتن حضرت عیسیعلیهالسلام به آسمان و شب پس از قتل حسینبنعلیعلیهالسلام نیز به وقوع پیوسته است. با شنیدن این سخنان، چهرة هشام از خشم دگرگون شد و از امام باقرعلیهالسلام پیمان گرفت که تا او زنده است این روایت را برای کسی بازگو نکند!171
همچنین بنابه نقل ابنعساکر، هنگامی که عبدالملکبنمروان از فرزند رأس الجالوت (بزرگ عالمان مسیحی) دربارة علامت قتل امام حسینعلیهالسلام پرسید، او در پاسخ اظهار داشت: «هیچ سنگی در آن روز برداشته نشد جز اینکه زیر آن خون تازه مییافتند».172 این مضمون که پس از شهادت امام حسین علیه السلام، زیر هر سنگی که برداشتند خون تازه یافتند ـ به جز موارد یاد شدهـ در تعداد دیگری نیز از منابع شیعی و سنی به چشم میخورد.173
چنانکه گفته شد، در بعضی از روایات، وقوع این رویداد در ناحیة بیتالمقدس گزارش شده است. به عنوان نمونه، در روایت شیخ صدوق، از فاطمه بنت علیعلیهالسلام آمده که: «پس از قتل امام حسینعلیهالسلام هیچ سنگی در بیتالمقدس از زمین برداشته نشد جز آنکه زیر آن خون تازه یافتند!»174ابنقولویه نیز در روایتی، سخن فردی از اهالی شام را چنین گزارش کرده که گفته: «به خدا سوگند! ما اهالی بیتالمقدس و اطراف و نواحی آن، شامِ قتل امام حسینعلیهالسلام را چنین شناختیم که هیچ سنگ و کلوخی را برنداشتیم جز آنکه در زیر آن خون تازه و جوشان یافتیم».175
همین مضمون از محمد بن مسلم بن شهاب زُهْری ـ وابسته به دربار امویـ نیز نقل شده است؛ وی پس از آنکه این حقیقت را برای عبدالملکبنمروان بیان کرد، او نیز ضمن تأیید مطلب،176 زهری را از بازگویی آن برای دیگران منع نمود! و زهری این خبر را پس از مرگ وی بازگو کرد.177شاید بتوان گفت، سبب تأکید روایاتِ دستة دوم بر منطقة شام و نیز بیتالمقدس، حضورِ بیشترِ دشمنان اهلبیتعلیهمالسلام و غلبة خاندان اموی بر این مناطق بوده باشد. و به همین لحاظ، این رویداد در این مناطق، از نمودِ بیشتری برخوردار بوده است.
ج) خونین شدن آب چاهها و نهرها
پیشتر به بارش خون از آسمان به دنبال شهادت امام حسینعلیهالسلام اشاره کردیم. طبیعی است اشیا و زمینی که چنین بارشی بر آن صورت گرفته سرخ رنگ شود. اما روایات دیگری حکایت از آن دارند که با شهادت آن حضرت، آب چاهها و برکهها و نهرها به رنگ خون درآمده است و در این روایات، سخنی از بارش خون در میان نیست. به عنوان نمونه از فردی به نام قرظةبنعبیدالله نقل شده که گفته: «روزی که امام حسینعلیهالسلام به قتل رسید، شترم به وادی رفت تا آب بنوشد اما آب وادی خونین بود!»178 از فرد دیگری به نام عمروبنزیاد نیز نقل شده که: «در روز قتل امام حسینعلیهالسلام چاههای ما مملو از خون شد!»
179 از نضرة أزدیه180 ـ از اهالی بصره181 ـ نیز نقل شده که گفته: پس از قتل امام حسینعلیهالسلام آسمان خون بارید و همه چیزمان، از جمله چاهها، ظروف و خمرههامان از خون پر شد!»182 و قریب به همین مضمون، از فردی به نام عماربنابیعمار نقل شده است. 183 در بعضی از متون نیز چنین میخوانیم: «صبحگاه روز پس از قتل امام حسینعلیه السلام، هر دیگی که غذا در آن طبخ کردند و نیز همة ظروف آب، خونین شد!»184با تأمل در روایات یاد شده میتوان گفت این حادثه بایستی در نقاط خاصی روی داده باشد. به عنوان مثال، در روایت نضرة أزدیه، به وقوع حادثه در ناحیة بصره اشاره شده است. و میدانیم که مردم این منطقه در آن زمان دارای گرایشهای عثمانی بوده و دشمنان اهل بیتعلیهمالسلام در آنجا سُکنی داشتند.
روایاتی نیز که از خونین شدن ظروف آب یا محتویات دیگ غذا حکایت دارند بایستی درباره کسانی باشند که نقشی در وقوع حادثة کربلا داشتهاند؛ زیرا بر اساس روایاتی که پس از این خواهیم آورد، گوشت شتران به غارت رفته از حرم امام حسینعلیهالسلام به هنگام طبخ خونین شد! و نمیتوان پذیرفت که ظروف و غذا و آب شرب مردم همة نواحی، خونین شده باشد!
د) ریزش خون از درخت اممعبد
اممعبد خزاعی، زنی بادیهنشین بود و در مسیر مکه به مدینه در خیمهای، سکونت داشت. رسول خداصلیاللهعلیهوآله در مسیر هجرت به مدینه به خیمة او رسید و به برکت قدوم مبارک آن حضرت، گوسفند لاغر و بیشیرِ اممعبد، دارای شیر فراوانی شد که همه حاضران نوشیده و سیراب شدند. سپس درخت عوسجهای (تمشک وحشی) که در کنار خیمه بود به برکت آب وضوی آن حضرت که به پای آن ریخت، جان تازهای گرفت، رشد کرد، خارهایش ریخت، ریشهاش قوی و شاخههایش فراوان شد و برگهای سبز و میوههای بزرگ و خوشبو یافت.
این درخت پس از این ماجرا، در دلِ آن بیابان خشکیده، مایة برکت برای خانوادة اممعبد و رهگذران، و نیز موجب شفای بیماران بود. و حتی گوسفندان و شترانی که از برگ آن میخوردند فربه و پرشیر میشدند. بدین لحاظ، رفتهرفته، مردم آن نواحی، نام «مبارکه» را برای آن درخت برگزیدند.این وضعیت ادامه داشت تا اینکه روزی، مردم آن ناحیه، با کمال تعجب مشاهده کردند که میوههای درخت فرو ریخته و برگهایش زرد شده! و مدتی بعد، خبر رحلت رسول خداصلیاللهعلیهوآله در همان روزِ پژمردگی درخت، به آن ناحیه رسید. از آن پس، میوة درخت کمتر از قبل بود و کیفیت آن نیز به لحاظ بزرگی و طعم و بو، پایینتر!
این وضع نیز تا سی سال استمرار داشت تا آنکه روزی، مشاهده شد که خارهای درخت بازگشته و همة میوههایش نیز فرو ریخته و از سرسبزی درخت نیز کاسته شده است. و به دنبال آن، خبر شهادت امیرالمؤمنین علیعلیهالسلام به گوش مردم آن ناحیه رسید. مدت زیادی بدین منوال گذشت تا اینکه روزی مشاهده شد از ساقة درخت، خون تازه جاری شده و برگهای آن نیز به گونهای همچون خونابهای که از گوشت جاری است، خونین شده است! ازاینرو، مردم ناحیه، با خود میگفتند که حتماً امر عظیمی رخ داده است؛ و ناگاه در اوایل شب، صدای نالهای از سوی درخت شنیدند که این بیت را ترنّم میکرد:
أیا ابنَ النبی و یا ابنَ الوصی
ای فرزند نبی وای فرزند وصی
ویا مِنْ بقیّة السادات الأکرمینا
و ای کسی که باقیماندة سروران بزرگواری!
و رفتهرفته صدای ناله و گریة بیشتری به گوش میرسید که آنچه گفته میشد چندان مفهوم نبود. و پس از این واقعه، خبر شهادت امام حسینعلیهالسلام به آن ناحیه رسید، و آن درخت نیز کاملاً خشکید و بادها و بارانهای بیابان آن را در هم شکستند و هیچ اثری از آن باقی نماند.185عبداللهبنمحمد انصاری (یکی از راویان این جریان) میگوید: در مدینه، دعبلبنعلی خزاعی را ملاقات و این خبر را برایش بازگو کردم. و او در تأیید خبر، از طریق پدر و جد و سپس مادر جدش (سعیده بنت ماری الخزاعیه) نقل کرد که او، آن درخت را دیده و در عصر امام علیعلیهالسلام از میوهاش نیز خورده است.186
ه ) ریزش خون از دیوار دارالامارة کوفه
بنا به نقلی از حاجب و دربان ابنزیاد، هنگامی که سر مطهر امام حسینعلیهالسلام را به دارالامارة کوفه وارد کرده و مقابل ابنزیاد نهادند، نگاه این دربان به دیوارهای دارالاماره جلب میشود و مشاهده میکند که از دیوارها خون جاری شده است187 برخی از منابع، این ماجرا را از ایوببنعبیداللهبنزیاد گزارش کردهاند. 188 و بعید نیست که وی نیز همچون دربانِ پدرش، شاهد این صحنه بوده باشد..
بررسی روایات
بهجز آنچه گذشت، روایات دیگری نیز ـ بهویژه در منابع اهل سنتـ به چشم میخورد. 189 در یک نگاه کلی به مجموع روایات، با توجه به وجود روایات صحیحه و نیز کثرت گزارشها، اصل پیدایش خون در نقاط مختلف پس از شهادت امام حسینعلیهالسلام جای تردید ندارد.اما در خصوص برخی از روایات، همچون ریزش خون از دیوار دارالامارة کوفه که راوی آن، دربان یا فرزند ابنزیاد است، و یا روایت ریزش خون از درخت اممعبد که سند معتبری ندارد، و یا خونین شدن آب چاهها و نهرها که اخبار آحاد، از راویانی ـ بعضاًـ مجهول بر آن دلالت دارند، باید گفت با توجه به امکان رخداد این حوادث و عدم استحالة عقلی و بلکه تأیید آنها با روایات متعددی که حکایت از پیدایش خون در نقاط مختلف ـ همچون زیرسنگها و کلوخهاـ دارند، میتوان نسبت به وقوع این حوادث اطمینان نسبی یافت. هرچند اگر این روایات بهخودیخود ـ و بیتوجه به شواهد و مؤیداتـ بررسی شوند برای اثبات مطلب کافی نخواهند بود.
پی نوشت و منابع در ادامه مطلب
• وقتی نمی توانید پاسخ مناسبی پیدا کنید، سکوت گزینه ای طلایی است.
• نگذارید کسی که از رویاهایش دست کشیده شما را هم از رویاهایتان منصرف کند.
• گاهی، دو نفر باید از هم فاصله بگیرند تا بفهمند چقدر نیازمند برگشتن به همدیگرند.
• آیا می دانید چرا خوشبخت بودن مشکل است؟
چون از رها کردن چیزهایی که باعث غمگینی ما می شود سرباز می زنیم.
• به جای پاک کردن اشکهایتان، آنهایی که باعث گریه تان می شوند را پاک کنید.
• هرگر از سمت جلو به یک گاو، از سمت عقب به یک اسب و از هیچ سمتی به یک احمق نزدیک نشوید.
• از نشانه های ذهن فرهیخته آن است که در عین مخالفت با عقیده ای، به آن احترام بگذارد.
• بخشش کنید، اما نگذارید از شما سوء استفاده شود.
عشق بورزید، اما نگذارید با قلبتان بد رفتاری شود.
اعتماد کنید، اما ساده و زودباور نباشید.
حرف دیگران را بشنوید، اما صدای خودتان را از دست ندهید.
• مردم می گویند، ” آدم های خوب را پیدا کنید و بدها را رها کنید.”
اما باید اینگونه باشد، ” خوبی را در آدم ها پیدا کنید و بدی آن ها را نادیده بگیرید. ”
هیچکس کامل نیست.
• خداوند هیچ دری را نمی بندد مگر اینکه در دیگری را باز کند.
• غرور گفت، "غیر ممکن است.”
تجربه گفت: "خطرناک است.”
عقل گفت: "بیهوده است.”
دل زمزمه کرد: "امتحانش کن.”
• نگران آنچه که دیگران پشت سرتان می گویند نباشید، آن ها کسانی اند که به جای یافتن کاستی های زندگی خودشان، مشغول یافتن کاستی های زندگی شما هستند.
• اگر قول دادید، به آن عمل کنید.
اگر عشقی دارید، قدرش را بدانید..
اگر گفتید تماس می گیرید، این کار را بکنید.
اگر کسی به شما اعتماد کرد، به آن احترام بگذارید.
اگر اشتباهی مرتکب شدید، عذرخواهی کنید.
اگر در طلب اعتماد هستید، بدستش آورید.
• همه کسانی که به زندگی شما وارد می شوند، دلیلی دارد.
یا شما به آن ها برای تغییر زندگیتان نیاز دارید، یا خود کسی هستید که زندگی آن ها را تغییر خواهد داد.
• مشکل فکرهای بسته این است که دهانشان پیوسته باز است.
• هم اکنون که در حال نفس کشیدن هستید، کس دیگری دارد نفس های آخرش را می کشد. پس دست از گله و شکایت بردارید و بیاموزید چگونه با داشته هایتان زندگی کنید.
• از اینکه دنیا در سال 2012 به پایان برسد نمی ترسم… از این می ترسم که دنیا بدون هیچ تغییری ادامه پیدا کند.
• هرگز به خاطر دیگران اصالت خود را تغییر ندهید. چون هیچ کسی بهتر از شما نمی تواند نقش شما را بازی کند. پس خودتان باشید. شما بهترینید.
• رها کردن کسی که برای شما ساخته نشده یعنی رسیدن به این درک که برخی آدم ها بخشی از سرگذشتتان هستند، نه بخشی از سرنوشتتان.
• برای اینکه دوستت داشته باشم و به تو احترام بگذارم، مجبور نیستم با تو هم عقیده باشم.
• وقتی کسی به زندگیتان وارد می شود، خدا او را به دلیلی می فرستد. یا برای درس گرفتن از او یا برای ماندن با او برای همیشه.
• خداوند برای هر چیزی که اجازه اتفاق افتادنش را می دهد دلیلی دارد… ممکن است ما هرگز نتوانیم حکمتش را درک کنیم اما باید به اراده و خواست او اعتماد کنیم.
• گله نکنید که چرا فلانی با شما درست رفتار نمی کند. اگر میدانید لیاقتتان بیشتر است، چرا با او رابطه دارید؟
• دنبال کسی نباشید که همه مشکلات شما را حل کند. دنبال کسی باشید که نگذارد به تنهایی با آن مشکلات روبرو شوید.
• از اینکه خودم هستم خوشحالم. شاید کامل نباشم اما صادق، دوست داشتنی و خوشبختم. سعی نمی کنم کسی باشم که نیستم و تلاش نمی کنم که همه را تحت تاثیر قرار دهم. من خودم هستم.
• سکوت همیشه به معنای "رضایت” نیست.
گاهی یعنی، "خسته ام از اینکه مدام به کسانی که هیچ اهمیتی برای فهمیدن نمی دهند، توضیح دهم.”
• خدا می داند چه کسی به زندگی شما تعلق دارد و چه کسی ندارد. اعتماد کنید و بگذرید. هر که قرار باشد بماند، همیشه خواهد ماند.
• وقتتان را صرف کسانی کنید که شما را در همه حال دوست دارند. آن را بیهوده تلف افرادی که فقط هرگاه منفعتشان میطلبد دوستتان دارند، نکنید.
• با کسی باشید که از شما کینه به دل نگیرد، حرف نزدن با شما را طاقت نیاورد، و بترسد از روزی که شما را از دست بدهد.
• بخشیدن کسی آسان است، اما اینکه بتوان دوباره به او اعتماد کرد، داستان کاملا متفاوتی است.
فقر مفهومی جامع است که فقط مربوط به سطح مالی نیست. امروز میخواهیم نگاهی عمیقتر به فقر احساسی داشته باشیم. بسیاری افراد هستند که به تمکن مالی رسیدهاند اما در زندگی احساسی خود با فقر دست به گریباناند.
تعریف
فقر عاطفی یا احساسی وضعیتی است که وقتی فرد بدون بحران قادر به کنار آمدن با برخی موقعیتها در زندگی خود نباشد، ایجاد میشود. همه آدمها با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم میکنند اما برخی نمیتوانند از نظر احساسی با بعضی موقعیتها کنار بیایند و به دنبال راههای فراری مثل موادمخدر و خوشگذرانی رفته یا به کل منزوی میشوند. وقتی فردی خود را در شرایطی سخت میبیند اما نه قادر به غصه خوردن است و نه ادامه زندگی، با فقر احساسی سر و کار خواهد داشت.
واکنشهایی که در زمان سختیها باید از آنها دوری کنید
۱. آزاد کردن احساسات -- آنچه احساس میکنید با شرایط شما تعیین میشود.
۲. حمله کردن به دیگران -- این نشان میدهد که شما اعتقاد دارید دیگران لذتهای شما را کنترل میکنند. سعی کنید ببخشید و بگذرید.
۳. منزوی شدن -- این راحتترین راه ممکن است. ما باید با واقعیت روبهرو شویم، با آن کنار آمده و با آن رشد کنیم.
۴. شکایت کردن -- این هیچ مشکلی را حل نمیکند.
۵. امیدتان را از دست بدهید – تصور کنید تا پایان عمر مشکلات با شما خواهند بود.
منابع فقر احساسی
بااینکه عوامل بسیاری ممکن است منجر به فقر احساسی شود، در زیر به برخی از آنها اشاره میکنیم.
۱. چرخههای خانوادگی حلنشده
وقتی خانوادهای به طریقی ناکارآمد با سختیها برخورد میکند، این عادات را به فرزندان خود نیز منتقل میکند. وقتی این بچهها بزرگ میشوند، آنها هم باید با این دست از مشکلات روبهرو شده و یاد میگیرند که یا به طریقی عاقلانه با این مشکلات کنار بیایند و یا همان عادتهای نسل قبلی خود را تکرار کنند. شکستن چرخههای بد خانوادگی امکانپذیر است اما باید مایل باشید کمک لازم برای تشخیص و غلبه بر آنها را دریافت کنید.
۲. چرخههای شخصی حلنشده
بسیاری از افرادی که دچار فقر احساسی هستند، تربیت خانوادگی بسیار قوی دارند اما خود درگیر چرخههای شخصی ناکارآمد احساسی هستند. این چرخهها باید تشخیص داده شده و سپس با کمک گرفتن بر آنها غلبه شود.
۳. ناآگاهی
به دلایل مختلف ممکن است فردی اطلاعات و آگاهی لازم درمورد نحوه برخورد موثر با موقعیتهای سخت را نداشته باشد. ازاینرو ممکن است بنا بر همان احساسی که آن لحظه دارند یا آنچه برایشان آسانتر است رفتار کنند. این افراد باید آموزش ببینند که چطور با شرایط سخت برخورد احساسی مناسبی داشته باشند.
غلبه بر فقر احساسی
درست مثل فقر مالی که با کمک مناسب میتوان بر آن غلبه کرد، فقر احساسی نیز همینطور است. اگر تصور میکنید که از نظر احساسی ضعیف هستید، مطمئن باشید که میتوانید به نقطهای برسید که از نظر احساسی متعادل و قوی باشید. در زیر به چند راهکار اشاره میکنیم:
۱. ببینید از نظر احساسی کجا هستید.
تازمانیکه از وضعیت احساسی خود آگاه نشوید، نمیتوانید کمک مناسب را دریافت کنید. از کسانیکه به آنها اعتماد دارید بخواهید نظرشان را درمورد وضعیت احساسی شما عنوان کنند. از اینکه شفاف باشید نترسید. با خودتان صادق باشید. وقتی بتوانید تعادل احساسی خود را به دست آورید، زندگی مفهوم تازهای برایتان پیدا خواهد کرد.
۲. دور و برتان را با آدمهایی که از نظر احساسی قوی هستند پر کنید.
رسیدن به تعادل احساسی فراتر از تئوری است. باید با آن روبهرو شوید. داشتن قدرت احساسی به این معنی نیست که در مواجه با مشکلات شکستناپذیر خواهید بود. به این معنی است که میتوانید غصه بخورید و باز دوباره به زندگیتان ادامه دهید. وقتی اطرافتان را با کسانی پر کنید که بتوانند احساساتشان را در مواقع سخت نشان دهند، میتوانید ببینید که تعادل احساسی واقعی چه شکلی است.
۳. ذهنیت قربانی شدن را دور بیندازید.
یکی از قطعیترین رفتارهایی که شما را از ثروت احساسی دور میکند، ذهنتیت قربانی شدن است. تازمانیکه قربانی باشید، نمیتوانید در موقعیتهای سخت کنترل امور را به دست بگیرید. به جای اینکه خود را قربانی ببینید، سعی کنید از این موقعیتها درس گرفته و سختیها را در آغوش بکشید. اجازه ندهید این سختیها بر شما حکمرانی کرده یا از شما سوءاستفاده کنند.
منبع: مردمان
ادامه مطلب ...سید مهدی شجاعی در کتاب «سقای آب و ادب» که شرحی است خواندنی از تولد تا شهادت قمر بنی هاشم، حضرت عباس(ع)، فصلی شیوا و مستند و حزنانگیز درباره آخرین تلاشهای علمدار کربلا برای آبآوردن از فرات دارد؛ گزیده ای از آن را در ادامه میخوانید:
«این عباس علی است. خسته، گرسنه، تشنه، داغدیده و مصیبت زده. داغ هایی که هر کدام به تنهایی برای از پا درآوردن مردی کافی است؛ داغ سه برادر، داغ یک فرزند، داغ چندین برادرزاده و خواهرزاده و داغ چند ده عزیز و همدل و همراه. نه خستگی، نه تشنگی، نه گرسنگی، نه این همه داغ، هیچکدام تاب از کف عباس نربوده و توان عباس را نفرسوده، اما دیدن تشنگی حسین(ع) و بچه های حسین، طاقتش را سوزانده و او را راهی شریعه کرده است.
بقیه در ادامه مطلب
زندگی کامل نیست. همیشه طوفانها میآیند و میروند.
احساس ناامیدی میکنید؟ به بالا نگاه کنید! خدا بزرگ است.
خداوند از روزهای سختی که برایمان بوجود می آید برای بیرون کشیدن ما از افسردگی و ناامیدی و قوی کردن ما استفاده میکند.
نباید دلسرد شوید. همیشه امید وجود دارد.
سختیها معمولاً باعث میشوند احساس تنهایی کنیم.
آدمها هر روز با مشکلات زیادی روبهرو میشوند. در این زمانی که مشکلات اقتصادی زیادی وجود دارد، به ایمانتان تکیه کنید و بدانید که خداوند بزرگتر از آن سختیهایی است که برایتان پیش آمده است.
امید اعتمادی است که همه ما دوست داریم داشته باشیم.
اولین کاری که بعد از احساس ناامیدی انجام میدهید چیست؟
به زانو میافتید و دعا میکنید و حکمت خدا را طلب میکنید.
یا به رختخواب میافتید و آرزوی مرگ میکنید؟
وقتی ناامیدیم، داشتن امید کار سختی است
باید به نقطهای در زندگیتان برسید که دیگر نتوانید ادامه دهید. گناهتان، گذشتهتان، سختیها و مشکلاتی که هر روز با آنها دست و پنجه نرم میکنید، ظاهرتان یا وضعیت زندگیتان. وقتی هیچوقت به آن نقطه نرسید که تغییرات مثبت در زندگیتان به یک انتخاب تبدیل شود، زندگیتان پوچ و بیهوده خواهد بود.
به یک بطری کوکاکولا نگاه کنید. نیمی از آن را بنوشید و بعد بگذارید زمین. نگاه کنید مایع درون آن چه میکند. تلاشی بیهوده دارد و به ناکجا میرود، مگراینکه محتوی بطری را بیرون بریزید. اما سر و صدا کرده و داخل محدوده ظرف میجوشد. هیچ هدفی جز مصرف شدن ندارد.
اگر به قدم زدن در جاده پهناور ناامیدی ادامه دهید، درست مثل محتوی آن بطری خواهید شد. مثل امید یک دیوانه برای فرار از تیمارستان و نداشتن قدرت لازم برای آن. باید اولین قدم به سمت آزادی را برداریم. باید از محیط ناامیدکننده اطرافتان پا را بیرون گذاشته و بقیه را به خدا بسپارید.
آدمها همیشه دور انتخابها، افسوسهای گذشته و سختیهایی که برایشان پیش آمده میچرخند. روز به روز، محیط به دیوی برای آنها تبدیل میشود که ذهنشان را به اسارت میکشد. توانایی فرار ندارند. ناامیدند. احساس گمگشتگی کرده و تصور میکنند هیچکس دوستشان ندارد.
بعد در اوج سختیها و مشکلات به سمت خدا فریاد میکشند که آنها را از این ناامیدی نجات دهد. امید اعتمادی در اعماق وجود ماست که قدرت لازم برای وارد عمل شدن و رسیدن به هدفمان را به ما میدهد.
ایمان یعنی اعتقاد به چیزی که قادر به دیدن آن نیستید. امید یعنی دوست داشته باشیم چیزی که ایمانمان میخواهد به ما نشان دهد را ببینیم. این دو در کنار هم هستند و نمیتوان آنها را از هم جدا کرد.
من در شرایط سختی در زندگی خود قرار داشتم و دیگر قادر نبودم قدمی به جلو بردارم. قادر به تامین خود و خانوادهام نبودم. نه ماشینی داشتم، نه شغلی و نه پولی. از خجالت نمیتوانستم سرم را بلند کنم. تابحال چنین شرایطی داشتهاید؟ این یعنی فقر. این یعنی حتی برای کوچکترین نیازهای روزانهتان هم سختی بکشید.
و مسئله ناراحتکننده این است که خیلیها حتی شرایطی بدتر از من داشتند. در زندگی به نقطهای میرسیم که میتوانیم تصمیم بگیریم جادهای که پیش روی داریم را ادامه دهیم یا ایستاده و صبر کنیم. و مطمئناً وقتی ناامیدانه نیاز به کمک داریم، صبر کردن برای خدا بسیار سخت است.
خداوند راهی دارد که به ما نشان میدهد تا چه اندازه مهم هستیم. همه ما برای دلیلی به دنیا آمدهایم و سختیها و ناامیدیهایی که برایمان پیش میآید اهمیتی ندارند.
شما بیهوده و بیدلیل برای گذراندن این زندگی کوتاه به دنیا نیامدهاید.
منتظر ماندن برای خدا به معنی منفعل بودن نیست. به این معنی نیست که بیکار بایستید، به آسمان خیره شوید و منتظر یک میلیون دلاری باشید که خداوند از آن بالا برایتان میفرستد.
امید یک عمل است. اکر فقط یک جرقه از آن در روحتان وجود داشته باشد، خیلی زود ایمان صدایتان میکند که پایتان را بیرون گذاشته و کاری برای ناامیدیتان بکنید. خداوند در هر کدام از ما قوه درک و بصیرت قرار داده است. قدرتی درون ما قرار داده که باعث میشود بتوانیم دربرابر سختیها بایستیم.
امیدتان را از دست ندهید. احساس ناامیدی کردن درد بزرگتری است تا قدم بیرون گذاشتن و با کمک ایمان به خدا کاری برای تغییر شرایط انجام دادن. خدا بزرگ است و شما را برای هدفی مهم خلق کرده است. اینطور به آن نگاه کنید، احساس ناامیدی کردن فقط شما را عقب میاندازد و در هم میشکند. پس بایستید، به بالا نگاه کنید و در دریای ناامیدی غرق نشوید. خدا بزرگ است و بیشتر اوقات او تنها کسی است که میتوانید در زمان سختیها برای کمک به سراغش بروید.
مردمان
درمتن زیر نتیجه آزمایشات ایجاد محدودیت برای برخی موجودات زنده عنوان شده، براستی آنچه تا کنون درباره ناتوانی های ما به ما گفته شده چه تاثیر عمیق و پنهانی بر ذهن ما دارد: نتیجه آزمایشات بر حیوانات به سادگی به ما نشان می دهند که چطور محدودیتهای ذهنی تحمیل شده از طرف محیط بر ما تاثیر می گذارد. آزمایشات انجام شده بر کک، فیل و دلفین مثال خوبی هستند:
ککها حیوانات کوچک جالبی هستند آنها گاز می گیرند و خیلی خوب می پرند آنها به نسبت قدشان قهرمان پرش ارتفاع هستند .اگر یک کک را در ظرفی قرار دهیم از آن بیرون می پرد . پس از مدتی روی ظرف را سرپوش می گذاریم تا ببینیم چه اتفاقی رخ می دهد. کک می پرد و سرش به در ظرف می خورد و پایین می افتد. دوباره می پرد و همان اتفاق می افتد! این کار را مدتی تکرار می کند. سر انجام در ظرف را بر می داریم و کک دوباره می پرد ولی فقط تا همان ارتفاع! سرپوش برداشته شده درست است و محدودیت فیزیکی رفع شده است ولی کک فکر می کند این محدودیت همچنان ادامه دارد!
فیلها را می توان با محدودیت ذهنی کنترل کرد. پای فیل های سیرک را در مواقعی که نمایش نمی دهند می بندند. بچه فیل ها را با طناب های بلند و فیل های بزرگ را با طناب های کوتاه، به نظر می آید که باید بر عکس باشد زیرا فیل های پرقدرت به سادگی می توانند میخ طناب ها را از زمین بیرون بکشند ولی این کار را نمی کنند!
علت این است که آنها در بچگی طناب های بلند را کشیده اند و سعی کرده اند خود را خلاص کنند و سرانجام روزی تسلیم شده دست از این کار کشیده اند! از آن پس آنها تا انتهای طناب می روند و می ایستند آنها این محدودیت را پذیرفته اند.
دکتر ادن رایل یک فیلم آموزشی در مورد محدودیت های تحمیلی تهیه کرده است . نام این فیلم "میتوانید بر خود غلبه کنید " است، در این فیلم یک نوع دلفین در تانک بزرگی از آب قرار می گیرد نوعی ماهی که غذای مورد علاقه دلفین است نیز در تانک ریخته می شود. دلفین به سرعت ماهی ها را می خورد . دلفین که گرسنه می شود تعدادی ماهی دیگر داخل تانک قرار می گیرند ولی این بار در ظروف شیشه ای دلفین به سمت آنها می آید ولی هر بار پس از برخورد با محافظ شیشه ای به عقب رانده می شود پس از مدتی دلفین از حمله دست می کشد و وجود ماهی ها را ندیده می گیرد . محافظ شیشه ای برداشته می شود و ماهی ها در داخل تانک به حرکت در می آیند آیا می دانید چه اتفاقی می افتد ؟ دلفین از گرسنگی می میرد در حالی که غذای مورد علاقه او در اطرافش فراوان است ولی محدودیتی که دلفین پذیرفته است او را از گرسنگی می کشد .
از آنجا که نحوه ی عملکرد مغز جانوران از این نظر بسیار شبیه به هم است ما می توانیم از این آزمایشات بفهمیم که ما هم محدودیت هایی را می پذیریم که واقعی نیستند. به ما می گویند یا ما به خود می گوییم نمی توان فلان کار را انجام داد و این برای ما یک واقعیت می شود و در نهایت محدودیت های ذهنی به محدودیتهای واقعی تبدیل می شوند، به همان محکمی! باید این سوال مهم را از خود بپرسیم که چه مقدار از آنچه ما واقعیت می پنداریم، واقعیت نیست بلکه پذیرش ماست؟
یک متخصص بیماریهای عفونی، مننژیت را یکی از بیماریهای التهابی پردههای مغزی عنوان کرد و افزود: این بیماری دارای یک طیف گسترده است که در یک سر آن بهبودی کامل در صورت درمان سریع بیمار و در طرف دیگر این طیف مرگ فرد بیمار قرار دارد.
به گزارش ایسنا، دکتر حمید عمادی تصریح کرد: مننژیت در نتیجه التهاب و عفونت پردههای مغزی که سرتاسر مغز و نخاع را احاطه کردهاند، رخ میدهد. این بیماری با علایمی چون سردرد، تب، حالت تهوع و استفراغ و سفتی عضلات گردن همراه است، به طوری که گردن به سمت جلو یا عقب خم نمیشود.
این عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران اظهار داشت: باکتریها، ویروسها و یا میکروبهای موجود در حلق که ممکن است به جدار مخاطی دهان هجوم برده و سبب التهاب پردههای مغزی شوند از منابع تولید مننژیت هستند.
وی هم چنین شایعترین عوامل ایجاد کننده این بیماری را پنوموکوک، مننگوکوک و آنفلوانزا عنوان کرد و در ادامه افزود: احتمال ابتلا به مننژیت در هر سنی وجود دارد اما بروز این بیماری در کودکان و افراد با سن بالای 50 سال شایعتر است.
دکتر عمادی با تاکید بر شباهت برخی علایم میان مننژیت و سرماخوردگی هم چون تب و بیحالی اظهار کرد: برای پیشگیری از اشتباه در تشخیص این بیماری از سرماخوردگی، توجه به مدت زمان بروز علایم و شدت سردرد بیمار ضروری است. چنانچه کاهش هوشیاری و تشنج حاصل از ابتلا به مننژیت فرصت کمی را برای تشخیص این بیماری ایجاد کند فرد حداکثر تا 2 روز پس از شروع علایم باید به پزشک مراجعه کند.
این متخصص بیماریهای عفونی با اشاره به انواع مننژیت گفت: برای درمان مننژیت حاصل از باکتریها، از آنتی بیوتیکهای تزریقی با دوره درمان 2 تا 3 هفته استفاده میشود. همچنین مننژیت ویروسی با استراحت و خوردن مایعات بهبود مییابد.
دکتر عمادی افزود: مننژیت یک بیماری با طیف گستردهای از وضعیتها است که در یک سر آن بهبودی کامل و در طرف دیگر این طیف مرگ بیمار قرار دارد. چنانچه رسیدگی به وضعیت بیمار مبتلا به مننژیت زود آغاز شود فرد به طور کامل درمان میشود در غیراین صورت بروز عفونت شدید و کشنده منجر به مرگ وی خواهد شد.
این عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران با اشاره به انتقال مننژیت از طریق راههای تنفسی و ترشحات تنفسی فرد بیمار به دیگران، تنها راه پیشگیری در برابر میکروارگانیسمهای شایع مسبب مننژیت را تزریق واکسن مننگوکوک به افراد دانست.
وی در پایان خاطرنشان کرد: تزریق این واکسن در مکانهایی که جمعیت افراد زیاد است به خصوص برای حجاج و سربازان ضروری است.
کلمه ها و اندیشه ها دارای امواجی نیرومند هستند که به زندگی مان شکل می دهند. ما می توانیم با استفاده از کلمه ها و اصطلاح های مثبت ، انرژی مثبت را بین همه پخش کنیم.برای مثال ما می تونیم از جایگزین های زیر در صحبت هایمون استفاده کنیم :
به جای پدرم درآمد؛ بگوییم : خیلی راحت نبود
به جای خسته نباشید؛ بگوییم : خدا قوت
به جای دستت درد نکنه ؛ بگوییم : ممنون از محبتت، سلامت باشی
به جای ببخشید مزاحمتون شدم؛ بگوییم : از این که وقت خود را در اختیار من گذاشتید متشکرم
به جای گرفتارم؛ بگوییم : در فرصت مناسب با شما خواهم بود
به جای دروغ نگو؛ بگوییم : راست می گی؟ راستی؟
به جای خدا بد نده؛ بگوییم : خدا سلامتی بده
به جای قابل نداره؛ بگوییم : هدیه برای شما
به جای شکست خورده؛ بگوییم : با تجربه
به جای فقیر هستم؛بگوییم : ثروت کمی دارم
به جای بد نیستم؛ بگوییم : خوب هستم
به جای بدرد من نمی خورد؛ بگوییم : مناسب من نیست
به جای مشکل دارم؛ بگوییم : مسئله دارم
به جای جانم به لبم رسید؛ بگوییم : چندان هم راحت نبود
به جای فراموش نکنی؛ بگوییم : یادت باشه
به جای من مریض و غمگین نیستم؛ بگوییم : من سالم و با نشاط هستم
به جای غم آخرت باشد؛ بگوییم : شما را در شادی ها ببینم
به جای جملاتی از جمله چقدر چاق شدی؟، چقدر لاغر شدی؟، چقدر خسته به نظر میآیی؟، چرا موهات را این قدر کوتاه کردی؟، چرا ریشت را بلند کردی؟، چراتوهمی؟، چرا رنگت پریده؟، چرا تلفن نکردی؟، چرا حال مرا نپرسیدی؟ بگوییم: سلام به روی ماهت، چقدر خوشحال شدم تو را دیدم، همیشه در قلب من هستی و....
مدتی پیش این مطلب را در وبلاگی خواندم و آن را ذخیره کردم
متاسفانه از یاد بردم که نام آن وبلاگ را یادداشت کنم .
از دوست خوبی که این مطلب را گذاشته عذر خواهی می کنم
و امید اینکه مرا بابت این موضوع و نبردن نامشان ببخشند .پیرمرد به من نگاه کرد و پرسید چند تا دوست داری؟
گفتم چرا بگم ده یا بیست تا...
جواب دادم فقط چند تایی
پیرمرد آهسته و به سختی برخاست و در حالیکه سرش راتکان می داد گفت
تو آدم خوشبختی هستی که این همه دوست داری
ولی در مورد آنچه که می گویی خوب فکر کن
خیلی چیزها هست که تو نمی دونی
دوست، فقط اون کسی نیست که توبهش سلام می کنی
دوست دستی است که تو را از تاریکی و ناامیدی بیرون می کشد
درست وقتی دیگرانی که تو آنها را دوست می نامی سعی دارند تو را به درون ناامیدی و تاریکی بکشند
دوست حقیقی کسی است که نمی تونه تو رو رها کنه
صدائی است که نام تو رو زنده نگه می داره حتی زمانی که دیگران تو را به فراموشی سپرده اند
اما بیشتر از همه دوست یک قلب است. یک دیوار محکم و قوی در ژرفای قلب انسان ها
جایی که عمیق ترین عشق ها از آنجا می آید
پس به آنچه می گویم خوب فکر کن زیرا تمام حرفهایم حقیقت است
فرزندم یکبار دیگر جواب بده چند تا دوست داری؟
سپس مرا نگریست و درانتظار پاسخ من ایستاد
با مهربانی گفتم: اگر خوش شانس باشم، فقط یکی و آن تو هستی
بهترین دوست کسی است که شانه هایش رابه تو می سپارد و وقتی که تنها هستی تو را همراهی می کند و در غمها تو را دلگرم می کند .کسی که اعتمادی راکه به دنبالش هستی به تو می بخشد .وقتی مشکلی داری آن راحل می کند و هنگامی که احتیاج به صحبت کردن داری به توگوش می سپارد و بهترین دوستان عشقی دارند که نمی توان توصیف کرد، غیرقابل تصوراست.
چقدر خداوند بزرگ است.
درست زمانی که انتظار دریافت چیزی را از او نداری بهترینش را به تو ارزانی می دارد.آسمان جای عجیبیست نمی دانستم
عاشقی کار غریبیست نمی دانستم
عمر مدیون نفس نیست نمی دانستم
عشق کار همه کس نیست نمیدانستم
بسیاری از دارندگان خودرو به درستی نمی دانند که لاستیک چه نقش مهمی در حرکت خودرو ، در ایمنی حرکت و در فرمان پذیری اتومبیل دارد، لاستیک یکی از بخش های حساس خودرو است که نیاز به مراقبت ویژه برای جلوگیری از حادثه دارد و در حقیقت لاستیک برای خودرو به مثابه پا برای انسان است .
به گزارش پایگاه خبری پلیس ، همه می دانند اگر لاستیک نباشد خودرو نمی تواند حرکت کند، پس باید حواس رانندگان حسابی به لاستیک خودرو باشد، چون لاستیک سالم و مناسب ایمنی اتومبیل و سرنشینان را افزایش می دهد. رعایت نکات زیر سلامتی لاستیک خودرو را تضمین خواهد کرد
1. فشار باد لاستیک چرخ ها مهمترین عاملی است که در عمر لاستیک اثر می گذارد ، فشار باد لاستیک را باید زمانی که لاستیک ها سرد است تنظیم کرد. اگر جلوبندی خودرو سالم و میزان باشد و چرخ ها هم بالانس باشند با نگهداشتن باد لاستیک ها در فشار درست ، عمر لاستیک ها تقریبا دو برابر می شود
2. همیشه باید سالمترین لاستیک ها را در چرخ جلو استفاده کرد تا امکان ترکیدن کاهش یابد چون ترکیدن لاستیک های جلو خطرناک تر از ترکیدن لاستیک های عقب است و در سرعت های بالا احتمال چپ شدن خودرو چند برابر می شود
3. لاستیک های جلو ، قسمت جلویی خودرو را هدایت می کنند و بالطبع بخش اعظم نیروی خودرو در سر پیچ ها را تحمل می کنند در حالی که لاستیک های عقب نیروهای رانش را تحمل می کنند و به همین دلیل است که لاستیک های چرخ جلو بیشتر در قسمت بیرونی آج خورده میشوند و لاستیک های چرخ های عقب از قسمت وسط آج آسیب می بینند .
4. فشار باد زیاد و فشار باد کم هر دو باعث آسیب رساندن به لاستیک ها می شوند. پایین بودن فشار باد در هنگام رانندگی باعث اصطکاک بیشتر و در نتیجه تولید حرارت بیش از حد در لاستیک میشود و عمر لاستیک را به شدت کاهش می دهد. اگر لاستیک از دو طرف خورده شود ولی در بخش میانی سالم بماند نشانه کم بودن فشار باد لاستیک در طول رانندگی است و اگر فقط در وسط سائیده شود نشانه زیاد بودن فشار باد لاستیک است.
5. معمولا بعد از رانندگی طولانی و به خاطر گرم شدن لاستیک، فشار باد زیاد میشود، اگر در این حالت فشار باد لاستیک از حد توصیه شده بیشتر شد نیابد آن را کم کرد، باید پس از خنک شدن لاستیک ، دوباره فشار باد را کنترل کرد .
6. در هنگام خرید لاستیک باید به نوع خودرو و همچنین نوع رینگ توجه کرد. رینگ حتما باید استاندارد خودرو باشد و از نظر پهنا و قطر رینگ مشابه لاستیک استاندارد باشد.
7. باید هنگام استفاده از لاستیک های بدون تیوب حتما توجه کرد که این نوع لاستیک ها را فقط میتوان روی رینگ مناسب آن استفاده کرد و رینگ نباید تعمیر و یا جوشکاری شده باشد
8. استفاده از لاستیک ها با اندازه های مختلف و مارک های متفاوت ( به عنوان مثال رادیال یا معمولی ) در یک محور اشتباه است. این کار امنیت خودرو در سرعت های بالا را به خطر می اندازد چون لاستیک های با ساختار متفاوت و حتی ساخت شرکت های مختلف از نظر ارتفاع و پهنای لاستیک با یکدیگر فرق دارند.
9. بار سنگین ، عمر لاستیک را کم میکند چون به نسوج لاستیک بیش از اندازه فشار وارد میشود.
10. فشار باد لاستیک خودرو باید به اندازه ای باشد که از طرف کارخانه سازنده اتومبیل توصیه شده است. باد لاستیک ها را باید به طور منظم بررسی کرد که کمتر از حد تعیین شده نباشد زیرا در این صورت حرارت زیادتری تولید می شود و این حرارت بزرگترین دشمن لاستیک است و علاوه بر آن فرسایش لاستیک را از دو طرف افزایش می دهد و مصرف سوخت را بالا می برد.
البته این به آن معنی نیست که باید باد لاستیک ها بالا نگه داشته شوند زیرا رانندگی دیگر مطلوب نخواهد بود. بنابراین در شرایط معمولی فشار باد لاستیک وقتی که سرد است باید درست به همان اندازه توصیه شده باشد.
11. از رینگ های زنگ زده ، پوسیده ، تاب دار و جوشکاری شده نباید به هیچ وجه استفاده شود
12. قبل از مسافرت های طولانی باید از سالم بودن لاستیک ها ، چرخ و زاپاس اطمینان حاصل شود. هرگاه عمق آج لاستیک کمتر از یک و نیم میلیمتر شد لاستیک باید تعویض شود.
13. حرکات غیر عادی خودرو از قبیل کشیده شدن به یک طرف و یا لرزش را باید جدی گرفت و در صدد رفع نقص فنی خودرو برآمد.
14. عمق آج لاستیک های خودرو را باید مرتبا بررسی و کنترل کرد ، بهتر است قبل از اینکه کاملا لاستیک صاف شود از زیر خودرو خارج شود تا از به مخاطره افتادن سلامتی سرنشینان جلوگیری شود.
15. اگر خودرو برای مدت طولانی متوقف می شود و مورد استفاده قرار نمی گیرد بهتر است لاستیک ها از زیر خودرو خارج شوند و با جک زدن از قرار گرفتن سنگینی خودرو روی لاستیک ها جلوگیری شود
16. لاستیک ها باید به صورت تیغه ای انبار و نگهداری شوند.
17. از قرار دادن لاستیک در محیط باز و در معرض تابش مستقیم نور خورشید به شدت جلوگیری شود.
18. لاستیک ها را نباید در نزدیک منبع گرمایی و مواد شیمیایی قرار داد.
خطرات ناشی از عدم تنظیم باد لاستیک
لاستیکهای خودرو باید به میزان توصیه شده توسط سازنده خودرو باد شود. مهمترین عامل سلامتی لاستیک خودرو هوا است که آن هم (تقریبا) رایگان است.فشار باد مناسب، قدرت لاستیک را در برابر نیروی وزن و شرایط مختلف رانندگی، مانند ترمز کردن، شتاب گرفتن و... بیشتر میکند. بهترین وضعیت لاستیک، با فشار باد مناسب مهیا میشود
اگر فشار باد خیلی زیاد باشد، معایب زیر ظاهر میشود:
1 . باریک شدن سطح تماس لاستیک و جاده، کاهش قابلیتهای لاستیک و پایداری آن
2. سلب آرامش و راحتی در رانندگی
3. ساییده شدن بیش از حد قسمت میانی
4. از بین رفتن قابلیت جذب نیروهای وارده از جاده به لایههای میانی لاستیک و افزایش آسیبپذیری آنها
5. تمایل زیاد به جدا شدن لایههای لاستیکی در زمان گرم شدن لاستیک، به دلیل تجمع نیروها در مرکز آجها
اگر فشار باد کم باشد، معایب زیر ظاهر میشود:
1. زیاد شدن مصرف سوخت به دلیل افزایش سطح تماس لاستیک با جاده
2. سفت شدن یا انحراف فرمان به یک سمت در هنگام کم باد بودن چرخهای جلو
3. ساییده شدن سریعتر و بیشتر قسمت بیرونی آجها
4. بروز خطر جدی با بالا رفتن بیش از اندازه دمای لاستیک در زمان حرکت به دلیل تغییر شکل زیاد در ناحیه تماس لاستیک با جاده و افزایش احتمال جداشدن لایهها .
نویسنده : سرهنگ اکبری جانشین پلیس راه استان البرز / منبع: سایت پلیس