وصیت

وصیت

آنچه دوست دارم فرزندانم بدانند
وصیت

وصیت

آنچه دوست دارم فرزندانم بدانند

عطر رازقی ...


یادش بخیر ! اون روزا که مثل امروز این همه کرِم اصل و تقلبی و چینی و ... توی بازار نبود

خانم جون خدا بیامرز ، مادر بزرگ مادری م رو میگم ... از گلدونهای تخت گل لب حوض آبی و سط حیاط ...

یه کاسه پر از گل رازقی که عطرش آدم رو مست میکرد و بوش تا هفت تا خونه اون ور تر هم می پیچید رو دست چین می کرد ...

اون وقت یه تغار برمی داشت و توش وازلین می مالید تا یه لایه قطور روی اون بمونه ، بعد گل های رازقی رو میریخت توی سینی و تغار رو برعکس میگذاشت روش !

یکی دو روز که می موند کرِم خوشبو ی  خانم جون باعطر طبیعی رازقی آماده بود!

خدا بیامرزشون ! خوب زندگی کردن قدیمی ها ! 


بنظرم رسید. دوست خوب هم مثل همون گل رازقی می مونه و ماهم عینهو وازلین ... 

ببینیم از دوستامون چه عطر بویی قسمت ما میشه !

سعی کنیم دوستامون رازقی باشند ،نه ...