یادش بخیر ! اون روزا که مثل امروز این همه کرِم اصل و تقلبی و چینی و ... توی بازار نبود
خانم جون خدا بیامرز ، مادر بزرگ مادری م رو میگم ... از گلدونهای تخت گل لب حوض آبی و سط حیاط ...
یه کاسه پر از گل رازقی که عطرش آدم رو مست میکرد و بوش تا هفت تا خونه اون ور تر هم می پیچید رو دست چین می کرد ...
اون وقت یه تغار برمی داشت و توش وازلین می مالید تا یه لایه قطور روی اون بمونه ، بعد گل های رازقی رو میریخت توی سینی و تغار رو برعکس میگذاشت روش !
یکی دو روز که می موند کرِم خوشبو ی خانم جون باعطر طبیعی رازقی آماده بود!
خدا بیامرزشون ! خوب زندگی کردن قدیمی ها !
بنظرم رسید. دوست خوب هم مثل همون گل رازقی می مونه و ماهم عینهو وازلین ...
ببینیم از دوستامون چه عطر بویی قسمت ما میشه !
سعی کنیم دوستامون رازقی باشند ،نه ...