وصیت

وصیت

آنچه دوست دارم فرزندانم بدانند
وصیت

وصیت

آنچه دوست دارم فرزندانم بدانند

چگونه مثبت اندیش باشیم ؟!

اثرات مثبت اندیشی در شاد زیستن / مثبت اندیشی و نتیجه آن در زندگی / چگونه برای زندگی بهتر افکار مثبت داشته باشیم؟

 

در ساختار شخصیت ما انسانها ، افکار از چنان از چنان قدرتی برخوردارند که میتوانند سازنده یا ویرانگر باشند ، بنابراین باید بیاموزیم که افکارمان را هوشمندانه کنترل کنیم تا در زندگی به موفقیتها و کامیابیهای بزرگی دست یابیم . یکی از این راهکارها یادگیری روشهایی است که باعث مثبت اندیشی در ما میشود و افکار منفی را از ما دور میکند .

 در زیر به 30 مورد از توصیه هایی که باعث ایجاد مثبت اندیشی میشوند اشاره میشود:

1- نسبت به خودمان احساس خوبی داشته باشیم و خود را خوب ، دانا و با ارزش بدانیم.
2- لیستی از صفات مثبت خود تهیه کنیم و راه های تقویت آنها را بیابیم و تجربه کنیم.
3- لیستی از افکار منفی خود در طی روز تهیه و سعی کنیم برای هر فکر منفی یک فکر مثبت معادل بیابیم تا به کمک آن بتوانیم با افکار منفی مقابله کنیم.
4- سعی کنیم در گفتار و برخوردهای روزانه از کلمات و جملات مثبت استفاده کنیم . مثلا در ملاقات با دیگران به جای استفاده از کلمه "خسته نباشید" که دارای بار منفی و القای حس خستگی است ، بگوییم "خدا قوت" ، "شاد باشید" و امثال آنها.
5- افکار خود را متوجه خوبیها و جنبه های مثبت زندگی کنیم تا به مرور مثبت نگر شویم.
6- با خوش بینی ، سعی کنیم دستوراتی را به ذهن خود بدهیم که اندیشه های جدید مثبت شکل گیرند.
7- هر روز صبح که از خواب برمیخیزیم با نگاه کردن به منظره ای زیبا ، روز خود را با نشاط آغاز کنیم.
8- از افراد منفی نگر یا موقعیتهایی که باعث ایجاد افکار ناخوشایند یا منفی میشوند دوری و یا سعی کنیم کمتر با آنها برخورد داشته باشیم.
9- به مشکلات به عنوان محکی برای ارزیابی توانایی های خود نگاه کنیم و هرگز نتیجه بدی را پیش بینی نکنیم زیرا مشکلات فقط به اندازه ای مهم هستند که ما آنها را مهم می پنداریم.
10- به لحظات و خاطرات زیبا و دوست داشتنی گذشته خود فکر کرده و سعی کنیم آنها را تکرار نماییم.
11- از تردید و دودلی دوری کرده و کارها را با جدیت دنبال کنیم.
12- به ندای منفی درونی خود و تلقین های نگران کننده و مخرب دیگران بی توجه باشیم و سعی کنیم عکس آنها را انجام دهیم.
13- به قدرت بیکران خداوند ایمان داشته باشیم و با خود تکرار کنیم که من لیاقت بهترینها را دارم و با لطف خداوند به آنها خواهم رسید.
14- از میان اهداف خود هدفی را انتخاب کنیم که امید بیشتری به موفقیت آن داریم و در تلاش برای تحقق آن ، به فکر تایید یا تکذیب دیگران نباشیم.
15- در توصیف احوال و زندگی خود از کلمات مثبت استفاده کنیم.
16- در تعریف از افراد خانواده یا دوستان از کلمات مثبت و روحیه بخش استفاده کنیم.
17- از چشم و هم چشمی و حسادت که باعث ایجاد افکار منفی میشود دوری و سعی کنیم روش خود را خودمان انتخاب کنیم.
18- هرگز شعار خواستن ، توانستن است را فراموش نکنیم و بدانیم که در سایه سعی و تلاش به آنچه بخواهیم میرسیم.
19- قدر لحظات زندگی را بدانیم و آنها را بخوبی استفاده کنیم ، زیرا هرگز تکرار نخواهند شد.
20- برای تغییر اوضاع و شرایط نامساعد اقدام کنیم و مطمئن باشیم که میتوانیم آنها را از بین ببریم.
21- از خود انتظار بیش از حد نداشته باشیم و خود را همه فن حریف ندانیم ، به عبارت دیگر ، از کمال گرایی مطلق که باعث اضطراب و احساس عجز و ناتوانی میشود خودداری کنیم.
22- خود را از قید و بندهای آزار دهنده رها ساخته و ساده زندگی کنیم تا فکر و خیال آسوده ای داشته باشیم.
23- از انزوا و گوشه گیری که باعث ایجاد افکار منفی میشود دوری کرده و اوقات خود را در جمع خانواده و دوستان سپری کنیم.
24- هر وقت که احساس کردیم افکار منفی به سراغمان آمده است ، وضعیت خود را تغییر دهیم و به کاری سرگرم شویم.
25- ممکن است هنگام خواب در رختخواب ، افکار منفی به سراغمان بیاید . پس تا خسته نشده ایم به رختخواب نرویم.
26- هرگز خود را بدبخت و ناتوان و درمانده احساس نکنیم و از مطالعه و گوش دادن به اشعار و مخصوصا آهنگهایی که چنین حسهایی را القا میکنند خودداری کنیم.
27- اعتماد به نفس خود را در هر شرایطی حس کنیم و هرگز به دیگران اجازه ندهیم آنرا متزلزل کنند زیرا اعتماد به نفس کلید خلق تفکر مثبت است.
28- خندیدن را فراموش نکنیم . خندیدن باعث میشود تا افکار ناراحت کننده و منفی جای خود را به افکار مثبت و شاد بدهند.
29- بدانیم که اجرای راهکارهای تقویت مثبت هیچ هزینه ای ندارند و به سن افراد نیز مربوط نمیشوند.
30- باید به تقویت مثبت اندیشی ایمان داشته باشیم و این شعار را هرگز فراموش نکنیم که "اگر افکارمان را کنترل کنیم ، زندگی مان متحول میشود


اثرات مثبت اندیشی در شاد زیستن


اهمیت افکار انسان افکار انسان اهمیت بسزایی در زندگی او خواهد داشت. در واقع همانگونه که قدرت تفکر با وجود منحصر به فرد خود در انسان ، انسان را از سایر موجودات متمایز می‌سازد تاثیرات عمیقی نیز روی زندگی او خواهد گذاشت.بر این اساس چگونگی افکار انسان ، چگونه درگیر شدن در افکار خود ، چگونگی سازمان دهی آنها و غلبه انواع خاصی از افکار بر ذهن فرد مورد توجه روانشناسان است.
انوع افکار انسان
در یک طبقه بندی بسیار ساده افکار انسان در دو مقوله مثبت و منفی دسته بندی می‌شود. این نوع از دسته بندی بسیار مورد توجه روانشناسان مشاوره و بویژه مشاورانی است که دیدگاه شناختی دارند. این دسته بندی دو نوع افکار مثبت و منفی در انسان شناسایی می‌شود و اعتقاد بر این است که غلبه هر یک از آنها بر ذهن فرد شیوه زندگی او را در حدی وسیع نشان می‌دهد. بطوری که همین افکار ساده به راحتی ممکن است موجب تفاوت سبک زندگی فرد با سایرین ، یا با خود او در مراحل مختلف شود.
افکار مثبت انسان
بر اساس این دسته بندی افکار مثبت آن دسته از افکاری را شامل می‌شود که تاثیرات مفیدی بر ذهن و رفتار فرد به جای می‌گذارند، هدایت کننده هستند و اغلب موجبات زندگی دلپذیر را فراهم می‌سازند. افرادی که دارای چنین افکاری هستند کمتر در داماسترس و فشار روانی گرفتار می‌شوند و یا حداقل به راحتی خود را می‌توانند از چنین شرائطی رها کنند. این افراد اعتماد به نفس بالاتری دارند، دید خوبی نسبت به خود دارند و بطور کلی افکار آنها حول و حوش خوب بودن ، سالم بودن و واقع بین بودن دور می‌زنند.
نمونه‌ای از افکار مثبت
*  من در موارد مختلف پیروز بوده‌ام هر چند شکستهایی نیز داشته‌ام.
* من فرد کارآیی هستم.
* لازم نیست همه مثل هم باشند.
* بعضی افراد دروغ می‌گویند.
افکار منفی انسان
افکار منفی تحریک کننده هیجانات منفی در انسان هستند. که اغلب در اثر وقایع بیرونی که بار منفی دارند برای افراد ناراحت کننده هستند راه اندازی می‌شوند. این افکار چسبندگی فوق‌العاده‌ای در ذهن انسان دارند و درگیری و مشغله شدیدی برای صاحب خود ایجاد می‌کنند. افتادن در چرخه این افکار و عدم تلاش برای خارج شدن از این چرخه اغلب مشکلات جدی روانی را ممکن است به بار آورد. روانشناسان شناختی معتقدند اغلب اضطرابها و افسردگیها ، اختلالات ارتباطی ، مشکلات زناشویی و انواع مسائل دیگر از زندگی فرد ناشی از غلبه افکار منفی بر ذهن فرد است. بر این اساس هدف آنها گسترش حوزه و قلمرو افکار مثبت و به عبارتی مثبت اندیشی در افراد است.
نمونه‌ای از افکار منفی * من همیشه شکست می‌خورم.
* دیگران نیز باید مثل من باشند.
* هیچ کس نباید دروغ بگوید.
* من فرد به درد بخوری نیستم.


افکار هدفمند در مقابل افکار بی‌هدف
افکار انسان را از لحاظ اینکه از یک هدف یا اهداف ویژه‌ای پیروی می‌کنند یا نه نیز می‌توان دسته بندی کرد. افکار هدفمند آن دسته از افکاری هستند که بر اساس اهداف ویژه‌ای سازمان می‌یابند. و فرد با در نظر گرفتن آن اهداف ، افکار خود را نیز سازمان می‌دهد. بطوری که می‌تواند به صورت گام به گام به تهیه مراحلی بپردازد که موجب رسیدن او به اهدافش می‌شود. مثل افکار مربوط به حل یک مساله ریاضی یا افکار مربوط  به برنامه ریزی درسی

برعکس افکار بی‌هدف ، بدون برنامه و بدون هدف ویژه‌ای ذهن فرد را درگیر می‌سازند خیالبافیها از جمله این دسته افکار هستند. که برنامه و سازمان مشخصی ندارند و ممکن است با یک عامل و محرک ساده را راه اندازی شوند و به حوزه‌های مختلف وارد شوند و سرانجام فرد به خاطر نیاورد که از کجا به این نقطه فعلی از افکار رسیده است. از شاخه به شاخه دیگر پریدن معمولا ویژگی این دسته از افکار است. هر چند جلوگیری وضع کامل این دسته از افکار وجود ندارد. اما از آنجا که اغلب در کارهای فکری فرد موجب ایجاد مشکل می‌شود و غالباً تمرکز فرد را به هم می‌ریزند لازم است با انواع تمرینات فکری تحت کنترل فرد قرار بگیرند.

در تحقیقاتی که در سال 2002 انجام شد، "تاثیر منفی" به عنوان زمینه ای برای اضطراب،بی منطقی، عصبانیت و انواع دیگری خصوصیات نا خوشایند تعریف شده است. تاثیر منفی با بالا رفتن فعالیت در قشر جلوی مغز ایجاد می شود.
با اینکه این حالتی ثابت و ماندنی است، اما می توان آن را کنترل کرد. زمانی که بدبینی نتیجه مستقیم از دست دادن شغل، قطع رابطه با یکی از دوستان یا مرگ کسی که دوستش داریم باشد، به عنوان واکنشی در مقابل این ناراحتی تلقی می شود و موقتی است.
چه این خصوصیت با وجودتان عجین شده باشد و چه فقط واکنشی موقتی به یک حادثه باشد، با ایجاد تغییراتی در مغز شما همراه است. مغز از میلیون ها سلول عصبی تشکیل شده است که پیام ها را به اعضاء مختلف بدن رسانده و دریافت می کنند. ممکن است این پیام ها با ایجاد نا تعادلی شیمیایی مختل شوند.
خجالت ندارد اگر برای مداوای این عدم تعادل و بالا تر بردن کیفیت زندگیتان دنبال مشاوره و درمان پزشکی باشید. اگر احساساتی مثل نا امیدی، کمبود انرژی و نا توانی در انجام کارها دو هفته ادامه پیدا کرد، می توانند علائمی از افسردگی به حساب آیند. می توانید برای دوباره به دست آوردن کنترل مغزتان دنبال درمان باشید.
اگر این منفی بافی های شما نتیجه عادت است نه حالت های قابل درمان پزشکی، راه هایی برای مقابله با آن وجود دارد. در این جا به چند نکته اشاره می کنیم که به مثبت اندیشی شما کمک می کند:


انگیزه تان را مشخص کنید
آگاه باشید چه زمانی تفکرات منفی بر شما غلبه می کنند. زمانی که خسته یا گرسنه هستید یا زمانی که فشار کاریتان زیاد است. ممکن است تفکراتتان تغییر پیدا کنند. کنترل افکار منفی به شما کمک می کند که انگیزه و سبب آن را بفهمید و این باعث می شود که بتوانید دوباره کنترل خودتان را در دست بگیرید.
عیبجویی از خود را کنار بگذارید
در مسیرتان انتظار دست انداز هم داشته باشید و آن ها را بپذیرید. افکار منفی، بدگویی و عیبجویی از خود را از ذهنتان بیرون کنید. در مورد مسائل و اتفاقات گذشته فکر نکنید، فقط از آن ها تجربه بگیرید و به راهتان ادامه بدهید. تغییر دیدگاهتان در مورد دنیا به شما اجازه می دهد تا در مشکلات و گرفتاری ها دنبال شانس باشید.
خود را با شرایط وفق دهید
زمان هایی را که در گذشته منفی بینی به سراغتان آمده را به یاد آورید و به خود یاد آور شوید که چگونه آن را پشت سر گذاشته اید.  حتی برای یک فرد مبتلا به منفی بینی یا کسی که دچار افسردگی است هم امید همیشه وجود دارد. سعی کنید اعتماد به نفستان را بالا ببرید و با این کار، رفتارهایتان جنبه ی مثبت بیشتری خواهند گرفت.

هـمواره افـکار ما بروی احساسات ما تاثیرگذار می باشـد. اگر تصور کنید که کارهایتان سر و سامان نـخواهند گرفت، در شـمـا احـساس اندوه و انفعال ایجاد شده و از تـلاش و کوشش دست خواهید کشید. اگر چنین می پـنـداریـد که برای انجام کارهایتان محتاج کمک دیگران هستید، ممکـن اسـت احـساس بی کفایتی و وابستگی کنید.
اگـر تـصـور می کنـیـد که نـالایق و بـی کفایت می بـاشـید، احساس بـی ارزشـی و تـردیـد کـرده و دائـمـا خـودتـان را سـرزنـش خواهید نمود.همانطورکه ملاحظه کردید بی تردید ارتباط تنگاتنگی میان افکار و احساسات ما برقراراست. بنابراین دلیل واکنشهای هیجانی ناخواسته و شدید، افکار نامعقول وغیرمنطقـی شما میباشند.
تعریف تفکرات نا معقول چنین است:
1- افکار انعطاف ناپذیر
2- دور از واقعیت
3- غیر منطقی
4- مخل بهداشت روانی


راه حل ساده میباشد: افکار خود را متحول سازید
اکنون به تعدادی از طـرز تـفـکرات نامعقول توجه کرده و سعی کنید برای دستیابی به یک زندگی شادتر از آنها اجتناب ورزید:
1- من بایـد مـورد پـذیرش و محبوب همگان باشم تا بتوانم احساس خوشایندی نسبت به خود داشته باشم. طرد شدن، ترک شدن و تنها ماندن خیلی هولناک است.
2- من باید در تمام زمینه ها لایق و کارآمد باشم ، شکست بسیار وحشتناک میباشد.
3- هنگامی که اتفاق ناگواری روی میدهد من چاره ای جز اندوهگین شدن ندارم.
4- اگر کسی مرا مورد انتقاد قرار میدهد به مفهوم آن است که ایرادی در من وجود دارد.
5- من همواره باید دیگران را از خودم راضی نگاه دارم و مطابق خواسته و میلشان رفتار کنم.
6- من اساسا از دیگران پایین تر میباشم.
7- زندگی و یا دیگران باید همواره انتظارات مرا برآورده سازند.
8- مـن در زنـدگی محـکوم به افسردگی، ناامیدی و بدبختی می باشم چون مـشـکلات زندگی من لاینحل می باشند.
9- همواره باید کارها بر وفق مراد من پیش بروند.
10- همیشه زندگی و مردم باید منصفانه با من رفتار کنند.
11- مـن در زندگی محتاج شخصی هستم - یک شخص خاص - تا در کنار او باشم و بـه او تکیه کنم - چون من به تنهایی قادر به انجام کاری نیستم.
12- برای من آسانتر است زمـانی کـه به مشکلات زندگی فکر نکنم تا اینکه با مشکلات روبرو شده و مسئولیت حل آنها را بر عهده بگیرم.
13- افـراد بد و شرور بـاید مـجازات شـده و فـورا بـه سـزای اعـمالـشان برسند. اگر چنین نشود من از کوره در خواهم رفت.
14- عوامل خارجی مانند: مردم، جامعه ناسالم، بد اقبالی و سرنوشت دلیل بدبـخـتیها و ناراحتیهای من می باشند. از آن گذشـتـه مـن هیـچ کنـترلی بروی این عوامل خارجی نداشته بنابراین هیچ کاری برای افسردگی و نگون بختی خودم نمیتوانم انجام دهم.
15- من همیشه باید بی عیب و کامل بوده و از دیگران برتر باشم. کـمـال گـرایی یکی از مهمترین عوامل تنش زا است. کمالگرایی انواع گوناگونی دارد:
کمالگرایی در اخلاقیات: من هیچگاه نباید مرتکب خـطا و یـا گـناهی شوم و اگر چنین شود قادر به بخشش خود نمی باشم.
کمالگرایی درعملکرد: برای آنکه یک فرد ارزنده باشم باید همیشه در همه امور موفق گردم.
کمالگرایی در هویت: مـردم هیچگاه فرد آسیب پذیر و خطا کـاری هـمچون من را مورد پذیرش قرار نمیدهند.
کمالگرایی در احساسات: من همواره باید خوشحال و شادمان باشم - بـاید قـادر بـه کنترل احساسات منفی خود بوده و هیچگاه احساس افسردگی و اضطراب نکنم.
کمالگرایی در عشق: دو فردی که عاشق یکدیگر هستند هیچ گـاه نـبایـد بـا یـکـدیـگر بحث و مشاجره کنند و یا آنکه از دست هم عصبانی شوند.
کمالگرایی در زیبایی: چون من کمی اضافه وزن دارم فرد زشت و نازیبایی میباشم.
16- فیلتر کردن: شـما تنها جنبه منفی پیشامدها را مشاهده کرده و آنها را زیر ذره بین قرار می دهید در حالی که جنبه مثبت آن را فیلتر کرده و حذف می نمایید.
17- تفکر دو قطبی: همه چیز یا سیاه است یا سفید، بد است یا خوب - یا شـما کـامل می باشید و یا آنکه یک ناکام و شکست خورده - هیچ حد وسطی وجود ندارد.
18- تعمیم افراطی: شما به یک نتیجه گیری عمومی مبـتـنی بـر یـک واقـعـه واحـد دست می یابید. به محض آنکه برای شما یک حادثه ناگوار روی دهد چنین می پـنـداریـد کـه آن بارها و بارها تکرار خواهد شد.
19- خـوانـدن فکر: بدون آنکه حرفی زده شود، پیـش داورانه از احـسـاس دیـگران و عـلت رفتارشان با خود آگاهی دارید.
20- فاجعه آمیز جلوه دادن: شما انتظار بلا، مصیبت و حوادث ناخوشایند را می کـشـید. کافیست از حادثه ناگواری مطلع گردید. آن وقت خواهید گفت: نکند سر من هم بیاید.
21- برداشت شخصی کردن: چنین می پندارید که هر چرا که دیگران میگویند و یا انـجام می دهند به نوعی در واکنش به شما می باشد.
22- نکوهش کردن: شما دیگران را مسئول دردها و مشکلات خود میدانید. یـا آنـکه خود را مسئول تمام مشکلات می پندارید.
23- بایدها: از تعداد زیادی قوانین خشک و غیر قابـل انـعـطاف کـه رفـتار دیگران و خودتان چگـونه بـاید بـاشـد پیروی می کنید و هنگامی که دیگران آن قوانین را زیر پا می گـذارنـد خشمگین شده و در صورتی که شما خودتان آنها را نـقـض کنید، احساس گناه خواهید کرد.
24- استدلال بر مبنای احساس: تصور می کـنید احساسات شما واقـعیت داشـتـه و هر آنچه احساس می نمایید عینیت دارد. اگر احساس بدبختی میـکنید پس حـتـما بدبخت هستید.
25- تـغـیـیر دادن: تصور می کنید با تحت فشار قـرار دادن و بـا چـاپـلـوسی دیـگـران قـادر خواهید بود آنها را به سلیقه خود تغییر دهید. چون امیدهای شما برای شادکامی کاملا وابسته به دیگران است.
26- کم طاقتی نسبت به ناکامی ها: من این بار هم شکـست خـوردم پـس بـهتر است دیگر ادامه ندهم.
27- بزرگنمایی: مشکلات و کمبودهای زندگی یتان را بزرگنمایی می کنید.
28- توقع پاداش آسمانی: انتظار دارید که پاداش تمام نیکی ها و فداکاری های شما در زندگی به شما داده شود مانند فردی که امتیازات را می شمارد. و در صورتیکه انتظارات شما برآورده نگردد، خشمگین می شوید.
 
چگونه برای زندگی بهتر افکار مثبت داشته باشیم؟
افکار از چنان قدرتی برخوردارند که می‌توانند سازنده یا ویرانگر باشند، بنابر‌این باید به خود و فرزندانمان بیاموزیم که افکارمان را هوشمندانه کنترل کنیم تا در زندگی به موفقیت‌ها و کامیابی‌های بزرگی دست یابیم:
۱- نسبت به خودمان احساس خوبی داشته باشیم و خود را خوب، توانا و با ارزش بدانیم.
۲- لیستی از صفات مثبت خود تهیه کنیم و راه‌های تقویت آنها را بیابیم و تجربه کنیم.
۳- لیستی از افکار منفی خود در طی روز تهیه و سعی کنیم برای هر فکر منفی یک فکر مثبت معادل بیابیم تا به کمک آن بتوانیم با افکار منفی مقابله کنیم.
۴- سعی کنیم در گفتار و برخوردهای روزانه از کلمات و جملات مثبت استفاده کنیم، مثلاً در ملاقات با دیگران بجای استفاده از کلمه «خسته نباشید» که دارای بار منفی و القای حس خستگی است، بگوییم «خدا قوت»، «شاد باشید» و یا «پر انرژی باشید»
۵- افکار خود را متوجه خوبی‌ها و جنبه‌های مثبت زندگی کنیم تا به مرور مثبت‌نگر شویم.
۶- با خوش‌بینی سعی کنیم، دستوراتی به ذهن خود بدهیم که اندیشه‌های جدید مثبت شکل گیرند.
۷- هر روز صبح که از خواب بر می‌خیزیم با نگاه کردن به منظره ی یک تابلوی نقاشی زیبا و یا اسما‌ء‌الله روز خود را با نشاط و خوش‌بینی آغاز کنیم.
۸- از افراد منفی‌نگر یا موقعیت‌هایی که باعث ایجاد افکار ناخوشایند و منفی می‌شوند دوری و یا سعی کنیم کمتر با آنها برخورد داشته باشیم.
۹- به مشکلات به عنوان محکی برای ارزیابی توانایی‌های خود نگاه کنیم و هرگز نتیجه ی بدی را پیش‌بینی نکنیم، زیرا مشکلات فقط به اندازه‌ای مهم هستند که ما آنها را مهم می‌پنداریم.
۱۰- به لحظات و خاطرات زیبا و دوست داشتنی گذشته ی خود فکرکرده و سعی کنیم آنها را تکرار نماییم.
۱۱- از تردید و دودلی دوری کرده و کارها را با جدیّت دنبال کنیم.
۱۲- به ندای منفی درونی خود و تلقین‌های مخرب و نگران کننده‌ی دیگران بی‌توجه باشیم و سعی کنیم عکس آنها را انجام دهیم.
۱۳- به قدرت بی‌کران خداوند ایمان داشته باشیم و با خود تکرار کنیم که من لیاقت بهترین‌ها را دارم و با لطف خدای بزرگ به آنها خواهم رسید.
۱۴- از میان اهداف خود هدفی را انتخاب کنیم که امید بیشتری به موفقیت آن داریم و در تلاش برای تحقق آن، به فکر تأیید یا تکذیب دیگران نباشیم.
۱۵- در توصیف احوال و زندگی خود از کلمات مثبت استفاده کنیم.
۱۶- در تعریف از افراد خانواده یا دوستان از کلمات مثبت و روحیه بخش استفاده کنیم (فلانی شخص بسیار شریف و بزرگواری است.)
۱۷- از چشم و هم‌چشمی و حسادت که باعث ایجاد افکار منفی می‌شود دوری و سعی کنیم روش زندگی خود را خودمان انتخاب کنیم.
۱۸- هرگز شعار خواستن، توانستن است را فراموش نکنیم و بدانیم که در سایه ی سعی و تلاش به آنچه بخواهیم می‌رسیم.
۱۹- قدر لحظات زندگی را بدانیم و از آنها به ‌خوبی استفاده کنیم، زیرا هرگز تکرار نخواهد شد.
۲۰- برای تغییر اوضاع و شرایط نامساعد اقدام کنیم و مطمئن باشیم که می‌توانیم آنها را از بین ببریم.
۲۱- از خود انتظار بیش از حد نداشته باشیم و خود را همه فن حریف ندانیم، به عبارت دیگر از کمال گرایی مطلق که باعث اضطراب و احساس عجز و ناتوانی می‌شود خودداری کنیم.
۲۲- خود را از قید و بندهای آزاردهنده رها ساخته و ساده زندگی کنیم تا فکر و خیال آسوده‌ای داشته باشیم.
۲۳- از انزوا و گوشه‌گیری که باعث ایجاد افکار منفی می‌شود دوری کرده و اوقات خود را در جمع خانواده، فامیل و دوستان سپری کنیم.
۲۴- هر وقت احساس کردیم که افکار منفی سراغمان آمده است، وضعیت خود را تغییر دهیم و به کاری سرگرم شویم.
۲۵- ممکن است هنگام خواب در رختخواب افکار منفی به سراغمان بیاید، تا خسته نشده‌ایم به رختخواب نرویم.
۲۶- هرگز به هیچ وجه خود را بدبخت، ناتوان و درمانده احساس نکنیم.
۲۷- اعتماد به نفس خود را در هر شرایطی حفظ کنیم و هرگز به دیگران اجازه ندهیم که آن را متزلزل کنند. باید متوجه باشیم که اعتماد به نفس کلید خلق تفکر مثبت است.
۲۸- خندیدن را فراموش نکنیم. خندیدن باعث می‌شود تا افکار ناراحت کننده و منفی‌ جای خود را به افکار مثبت و شاد بدهن
اجرای راهکارهای تقویت مثبت هیچ هزینه‌ای ندارند و به سن و سال افراد نیز مربوط نمی‌شوند.


فقط باید این شعار را فراموش نکنیم:
اگر افکارمان را کنترل کنیم، زندگی‌مان متحول می‌شود


مثبت اندیشی و نتیجه آن در زندگی
چیزی که نحوه زندگی انسانها را مشخص می کند، تفسیر و نوع دیدشان نسبت به  وقایع بیرونی است نه خود آن وقایع.
سرمنشأ مثبت اندیشی از باورهای ما می آید. باورها و اعتقادات هر فرد و نوع برداشتش از زندگی و وقایع آن است که او را به سمت و سوی خوشبختی و یا بدبختی می برد. هر اتفاقی که در زندگی ما پیش می آید از نظر ما یا خوشایند است یا ناخوشایند. پس هرامری می تواند باعث خوشحالی و خوشبختی ما و یا باعث ناکامی و ناراحتی ما شود.
مثبت اندیشی به ما کمک می کند که بتوانیم تغییرات مفیدی در رفتار، گفتار، کار و زندگی خود ایجاد کنیم .
کلمات نیز تأثیر بسیاری بر افکار و احساسات ما می گذارند. کلمات می تواند ما را بسیار هیجان زده، متأثر یا خوشحال کند. پس دقت کنید کلماتتان را در جهت مثبت و زیبا کردن افکار و احساساتتان به کار ببرید.
به کاربردن واژه ها و عبارات تأکیدی مثبت در زیباتر شدن افکار و اعمال ما و بهبود کیفیت زندگیمان تأثیر بسیار زیادی دارد و باعث ایجاد شور و شوق در زندگی می شود. مثل این جمله: «من شایسته موفقیت هستم و همیشه به اهدافم می رسم.»
هیچگاه مشکلات و سختیهای زندگیتان را لعنت و نفرین نکنید. این فکر که دنیا سرشار از مشکل است را دور بریزید و در عوض هرگاه موقعیت نامطلوب یا مسئله ناخوشایندی در زندگیتان پیش آمد، به دنبال راههای مثبت و طلایی برای حل آن مسائل باشید. به کار بردن این روش باعث ایجاد رضایت در شما و حل شدن مسائل زندگیتان به گونه ای مثبت و خوب می شود.
نحوه اظهار نظر کردن در مورد دیگران و کارهایشان نیز بسیار مهم است. سعی کنید سریع و منفی در مورد چیزی اظهار نظر نکنید. ابتدا در مورد آن فکر کنید بعد نظر خود را از جنبه مثبت مطرح کنید تا تأثیر بیشتری بر مخاطبتان داشته باشد.
در اطراف همگی ما افراد منفی بافی هستند که با افکار و گفتار منفی شان سعی دارند، باعث تضعیف روحیه ما شوند. سعی کنید تا حد امکان با چنین افرادی همنشین نشوید.
بسیاری از مردم افکار منفی را در زندگیشان مد نظر قرار داده و به آنها بها می دهند. حتی در صحبتهایشان با یکدیگر مدام از سختیهای کارشان، کم خوابیهای شبانه، نداشتن استراحت گله می کنند و همین امر تأثیر منفی بر فکر آنها گذاشته و باعث خستگی و ناامیدی شان می شود.
مطمئن باشید که اطرافیانتان هیچ علاقه ای به شنیدن سخنان منفی شما ندارند. سعی کنید در مورد جنبه های مثبت زندگی و کارتان برای دیگران صحبت کنید. زیرا شنیدن آنها می تواند برای دیگران هم جالب باشد.
به نظر شما بهتر نیست که ما به جای اینکه فقط به مشکلات، بی عدالتی ها، گرانی و تورم، بی پولی، بیکاری و هزاران فکر منفی دیگر تمرکزکنیم، به اینکه در زندگیمان بسیاری از اوقات کارها درست و خوب پیش می روند فکر کنیم و از این موضوع شگفت زده شویم و به جای گله و شکایت از زندگی و کار، هر جا که هستیم از وفور نعمت و ثروت و خوش اقبالی صحبت کنیم؟
ممکن است شما در آخرین سفرتان از اینکه هواپیما چند ساعت تأخیر داشته و مجبور شده اید چند ساعت از وقتتان را در فرودگاه بگذرانید، بسیار ناراحت و معترض باشید و تا چند روز از تأخیر پرواز و خستگی مفرط خود به خاطر معطلی در فرودگاه، با ناراحتی و دلخوری برای دوستان و همکارانتان تعریف کنید. ولی آیا تا به حال از پروازهای خوب، راحت، به موقع و به سلامت خود بسیار خوشحال شده اید و آیا آنها را بارها برای دوستانتان تعریف کرده اید؟
وقتی از شما می پرسند آیا امروز روز خوبی داشته اید، چه جوابی می دهید؟ آیا جواب می دهید: «روز بسیار سخت و طاقت فرسایی بود.» یا می گویید: «روز خوبی داشتم. خدا را شکر همه چیز بر وفق مراد بود.»
اگر به تمام لحظات زندگیمان فکر کرده و آنها را مرورکنیم، می بینیم که در طول زندگی لحظات خوشایند و لذت بخش زیادی برای ما رخ داده است. پس چرا به جای فکر کردن به لحظات شاد و زیبای زندگیمان به لحظات سخت فکر کنیم؟
فراموش نکنید که افکار منفی می تواند یک روز سفید را خاکستری نشان دهد و افکار مثبت حتی یک روز خاکستری را زیبا و سفید می کند.
به طورکلی مثبت اندیشی و افکار منفی هر دو به صورت مسری از فردی به فرد دیگر سرایت می کند. شما می بایست سعی کنید به جای اینکه اجازه دهید افکار منفی دیگران بر شما تأثیر بگذارد و روحیه شما را تضعیف کند، با گفتار مثبت خودتان اندیشه ها و افکار مثبت را به دیگران منتقل کنید و به آنها بیاموزید که افکار منفی شان را کنار گذاشته و اندیشه های مثبت را جایگزینش کنند. با این کار شما می توانید هم به اطرافیان خود کمک کرده و هم روحیه مثبت اندیشی خود را تقویت کنید.
هرگاه حادثه ناراحت کننده ای در زندگیتان پیش آمد، به جای اینکه مأیوس و نگران شوید، آن را به فال نیک گرفته و به این فکر کنید که قطعا” راه دیگری برای سعادت و خوشبختی شما گشوده شده و می بایست آن راه را بیابید.
سعدی در بیت زیر به زیبایی این موضوع را بیان می کند:
«خدا گر به حکمت ببندد دری
به رحمت گشاید در دیگری»
به فرض اگر شما شغلتان را از دست داده اید، پیشنهاد می کنم به جای تأسف و ناراحتی، خوشحال باشید زیرا این مسئله پیام مثبتی برای شما دارد. از دست دادن شغلتان بدین معناست که شما باید وارد کار جدید و بهتری شوید و فراموش نکنید که در هر امری حتی به ظاهر ناراحت کننده، جایی برای  خوشحالی و موفقیت وجود دارد.
نوع نگرش و تفکرات هر انسانی نشاندهنده شخصیت، اعتقاد و باورهای او می باشد و ناشی از نحوه توجیه و تفسیر تجربیاتش است.
خوش بینی نیز می بایست عاقلانه باشد . نباید خوش بینی را با اعتماد کورکورانه به هر کسی یا چیزی اشتباه بگیریم. مثلا” در سرمایه گذاری در هر نوع فعالیتی بهتر است هم خوش باشیم و هم در کنار آن با نگاهی نقادانه و دقیق جلو برویم. نظر نقادانه به شما کمک می کند که جلوی هدر رفتن سرمایه تان را بگیرید و دقیق ترو بهتر تصمیم بگیرید. اگر قرار است در کاری سرمایه گذاری کنید بهتر است، ۷۰% با دید خوشبینانه و ۳۰% با دید نقادانه جلو بروید و در مورد آن کار تفکر و بررسی کرده و سپس تصمیم گرفته و اقدام کنید.

 


برداشت از سایت میگنا

۹ روش برای تصمیم گیری ...

چشم‌انداز مغز ما محل منطقی نیست.
ما هنوز هم همان مغز عصر حجری پیشینیانمان _ حجمی از احساسات، خاطرات ناقص و یک محدوده توجه کوتاه _ را داریم. مغز ما هیچوقت همه حقایق برای گرفتن تصمیم "ایدآل" را در خود ندارد.

از اینجا داستان بدتر می‌شود. حتی گاهی بدون اینکه بدانیم تصمیم می‌گیریم.
وقتی دانشمندان علوم اعصاب فعالیت مغز را در طول یک آزمایش تصمیم‌گیری ساده بررسی کردند، متوجه شدند که افراد معمولاً 10 ثانیه قبل از اینکه آگاه شوند تصمیم گرفته‌اند، تصمیم می‌گیرند.

چطور می‌توانیم امیدوار باشیم که تصمیم درست گرفته‌ایم؟

در واقعیت وضعیت به این بدی نیست، ما هر روز تصمیماتی در زندگیمان می‌گیریم. دنیا تغییر می‌کند و احساس می‌کنیم که کنترل آن را به دست داریم.
خوشبختانه علم اعصاب و روان ما را از نواقص و کمبودهای مغز انسان آگاه کرده است. با دانستن این ضعف‌ها، می‌توانید از یک استراتژی ساده برای غلبه بر آنها استفاده کنیم.

9 راه برای تصمیم‌گیری درست

1 - به غریزه خود توجه کنید اما اجازه ندهید بر شما ریاست کند.
ما به یک دلیل غرایزمان را رشد داده‌ایم—آنها واقعاً خوب عمل می‌کنند. توانایی گرفتن یک تصمیم سریع برای پیشینیان عصر حجری ما می‌توانست تفاوت خورده شدن توسط یک ببر وحشی یا شکار آن ببر باشد.
 
اما اخیراً با چند ببر روبه‌رو شده‌اید؟ واقعیت این است که در این عصر دیگر نیازی به اینگونه تصمیمات سریع نیست اما باز هم نمی‌توانید دست از گرفتن این تصمیمات بردارید. با آن مقابله نکنید اما به آن هم بسنده نکنید. از خودتان بپرسید "چرا این فکر را کردم؟" یا "چرا چنین احساسی داشتم؟"

2 - گزینه‌هایتان را لیست کنید.
مغز قدرتمندترین کامپیوتر موجود است اما قادر به انجام چند کار همزمان نیست. دشوار است که بیشتر از 7 فکر مختلف را در یک زمان در ذهنتان داشته باشید و غیرممکن است که بتوانید روی دو مورد از آن به طور همزمان تمرکز کنید. دلیل اینکه وقتی موقع رانندگی با تلفن‌همراه صحبت میکنیم،
 
تصادف نکرده و ماشینمان را داغان نمی‌کنیم این است که می‌توانیم خیلی سریع تمرکز روی کارها را تغییر دهیم اما خیلی کندتر و بی‌دقت‌تر از زمانیکه هرکدام را به تنهایی انجام می دادیم. برای تصمیمی که می‌خواهیم بگیرید، همه انتخاب‌ها و گزینه‌های موجود را لیست کنید، آن را بیرون ذهنتان بکشانید و زمانی را به بررسی هر کدام به تنهایی اختصاص دهید.

3 - سوالات را بازنویسی کنید.
می‌دانید برای اینکه یک دانشمند تمام‌عیار باشید به چه چیزی لازم است؟ گرفتن نمرات عالی یا به خاطر سپردن چیزها کافی نیست. مهم این است که سوالات درست بپرسید. هر مشکلی که دارید، سعی کنید آن را به سه یا چهار شکل مختلف بنویسید. اینکه خودتان را مجبور کنید به طرق مختلف به آن مشکل نگاه و فکر کنید باعث می‌توانید بتوانید راهکارهای متفاوتی نیز پیدا کنید.

4 - تاریخ را پیش‌بینی کنید.
حافظه ما آنقدرها که تصور می‌کنیم خوب نیست و درنتیجه یادمان نمی‌ماند که چقدر ممکن است بد باشد. همین حافظه‌های انتخابی است که باعث می‌شود یادتان بماند امروز با چه کسی حرف زدید اما یادتان نیاید که چهارشنبه هفته پیش صبحانه چه خوردید.
 
استفاده از تاریخ برای گرفتن تصمیم نیازمند این است که به خاطر بیاوریم دفعه قبلی که در موقعیتی مشابه بودیم چه اتفاقی افتاد. کند پیش بروید و خاطره‌تان را خوب بررسی کنید  _ نباید فقط پیروزی‌هایتان را به خاطر سپرده باشید و شکست‌ها را فراموش کرده باشید.

5 - به خاطر داشته باشید که زمان طرف شماست.
سعی کنید خودتان را از احساسات آن لحظه دور کنید. البته انجام فوری این کار غیرممکن است اما بهترین راهکار این است که بین زمان حال و زمانی که می‌خواهید تصمیم بگیرید کمی فاصله بیندازید.

6 - این را یک آزمایش ببینید.
مغز انسان جداشده نیست _ برای عمل کردن در موقعیت‌های اجتماعی با همتایان خود طراحی شده است. حاصل آن این است که زمان و انرژی زیادی را برای کار گروهی و رابطه با دوستانمان صرف می‌کنیم. تصور کنید که قرار است برای تصمیمی که می‌گیرید به شما نمره بدهند و اتوماتیک‌وار توجه بیشتری به آن می‌کنید. بنویسید که چرا چنین تصمیمی گرفتید و بعد فکر کنید: "این یک امتحان است.
 
من از پس آن برمی‌آیم و فرصت دیگری برای تغییر آن ندارم. بقیه قرار است تصمیم من را ببینند و به آن نمره بدهند". اینکار باعث می‌شود بیشتر به چرای تصمیمی که می‌گیرید فکر کنید و برنامه‌ها و دیدگاه‌های ضعیف را کنار بگذارید.

7 - دانش عمومی نیست.
زمان‌های "فراموش‌شده" را پیدا کنید و ببینید چرا آنطور بوده است. همه می‌دانند که نباید بعد از غذا خوردن شنا کرد اما چرا؟ برای همه همینطور است؟ تصوراتتان را زیر سوال ببرید و قضاوت کنید آیا درمورد شما هم صدق می‌کند یا خیر.

8 - تصمیم را بگیرید.
آیا می‌خواهید درمورد وضعیت شغلیتان تصمیم بگیرید یا اینکه چه مارک پنیری را برای صبحانه بخورید؟ همه تصمیمات برابر نیستند پس وقتتان را تلف نکنید. لازم نیست برای هر وعده صبحانه قدم 1 تا 9 را دنبال کنید.

9 - تصمیم را عملی کنید.
می‌توانید تا بی نهایت تصمیمی که گرفته‌اید را دوباره و دوباره تحلیل و بررسی کنید. اما بالاخره باید یکجا آن را متوقف کنید. آن را واقعی کنید، یادداشتش کنید. وقتی تصمیمتان بیرون از مغزتان و به دنیای واقعی آمد، مغزتان از بررسی گزینه‌های مختلف دست کشیده و سراغ کار بعدی می‌رود.

یادتان باشد چشم‌انداز مغز ما محل منطقی نیست. شما حتی نباید مغزتان را وادار به دنبال کردن قدم 1 تا 9 کنید. بهترین تصمیمی که می‌توانید اینجا بگیرید این است که فقط قدم هایی که دوست دارید را دنبال کنید، آن هم با هر ترتیبی که دوست داشتید. هر کاری که می‌کنید، رمز گرفتن بهترین تصمیمات در زندگی این است که بخواهید.


منبع : عصر ایران

سخت نگیرید تا از زندگی لذت ببرید

برای خوشحال و خوشنود کردن دیگران به خودتان سختی ندهید. از عهده تان خارج است، هرچند ارزشش را هم ندارد. اما اگر می خواهید کار خوبی در حق کسی کنید، از عزیزانتان شروع کنید.
روزهای کودکیتان را به خاطر دارید؟
آن روزها هیچ چیز به نظرتان پیجیده نمی رسید. تنها چیزی که به آن فکر می کردیم مداد رنگی و شکلات و عیدی بود. چیزهایی که نمی دانستیم هیچ اهمیتی برایمان نداشتند چون به چیزهایی که احتمال داشت اذیتمان کنند کاملاً بی توجه بودیم.
 
اما هرچه سنمان بالاتر رفت نسبت به چیزهای اطرافمان حساسیت بیشتری پیدا کردیم. مثلاً زندگی و مرگ، دوست داشتن و جدایی، موفقیت و شکست. متوجه شدیم که تقریباً هر روز مجبوریم که نگران آدم ها و اتفاقات مختلف باشیم.

با اینحال، همیشه این را به یاد داشته باشید:
هیچوقت فکر نکنید که این چیزها مسئول احساس شما هستند. اتفاقات و موقعیت ها نیستند که آزارتان می دهند، این نگرش شما به آنهاست که چنین حسی ایجاد می کند.

چیزهای ساده را جدی بگیرید: به قدرت لبخند و خنده، بوسه و آغوش اعتماد کنید. مهربانی، صداقت، رویا و خیال را باور کنید. مثبت زندگی کردن اولین قدم برای خوشبختی است.

خود را رها کنید

به اشتباهاتتان بخندید

احتمالاً وقتی را به خاطر می آورید که میخواستید سخنرانی کنید و یکدفعه احساس کردید که ذهنتان در وسط سخنرانی خالی شد. حسابی ترسیده بودید. اما به احتمال خیلی زیاد شنوندگانتان ظرف یکی دو روز به کلی آن را فراموش کرده اند. همه ما گه گاه خراب می کنیم. اما خوشبختانه مردم این چیزها را خیلی زود فراموش می کنند.

• اطرافتان را با چیزهایی پر کنید که دوست دارید.

• از لحظاتتان فیلمبرداری کنید و آن را بعنوان یادگاری نگه دارید.

• خودتان را از آدمهایی که ناراحتتان می کنند دور نگه دارید.

• اگر کارتان با وجود اینکه حقوق بالایی دارد اما برایتان خسته کننده است، قبل از اینکه از آن بیرون بیایید، کاری پیدا کنید که دوست دارید.

• اگر کسی میخواهد مجبورتان کند که حرفش را قبول کنید با اینکه به هیچ وجه با او موافق نیستید، از آنها دوری کنید.

• اگر مسافرتی بهتان پیشنهاد شده، حتماً بپذیرید.

• درستان را ادامه دهید.

• هیچوقت نمی دانید که چقدر می خواهید زندگی کنید پس از موقعیت های زندگی نهایت استفاده را ببرید.

• برای خوشحال و خوشنود کردن دیگران به خودتان سختی ندهید. از عهده تان خارج است، هرچند ارزشش را هم ندارد. اما اگر می خواهید کار خوبی در حق کسی کنید، از عزیزانتان شروع کنید.

• تناسب اندامتان را حفظ کنید. همان آدم جذابی باشید که همیشه تصور می کردید. قدردان سلامتیتان باشید.

• فرضیات را کنار بگذارید. قبل از اینکه سخنرانیتان را خراب کنید، از فکر خراب کردن آن اعصاب خودتان را خرد نکنید. از اینکه ممکن است مصاحبه کاری را خراب کرده و کاری که می خواهید را از دست بدهید، از قبل نگران نباشید. بد نیست که انتظار اتفاقات بد را داشته باشیم اما نباید هم فقط انتظار اتفاقات بد داشته باشیم.

• طرز تفکرتان را عوض کنید. وقتی کسی مسخره تان می کند، از سابقه خانوادگیتان انتقاد می کند یا برای اشتباهات گذشته محکومتان میکند، گوش هایتان را ببندید. لازم نیست هر چیزی که می شنوید را باور کنید. شما خودتان را بهتر از هر کس دیگری می شناسید. هیچوقت اجازه ندهید که برای خودتان افسوس بخورید.

یادتان باشد: اینکه بقیه آدم ها نسبت به یک موقعیت مشابه چه واکنشی می دهند خود را ناراحت نکنید. وقتی دیدگاهتان منفی شده است، ناراحتید، عصبانی هستید، حسودی می کنید یا امثال آن، بدون اینکه بدانید همه انرژی و اشتیاق خودتان را هم کور می کنید. باید سعی کنید این احساسات منفی را در پایینترین حد نگه دارید چون مغلوب شدن در برابر این احساسات باعث می شود غیرمنطقی رفتار کنید و تصمیمات نادرستی بگیرید.

همیشه به دنبال خوشبختی باشید

مطمئن باشید که می توانید به آن برسید

فقط باید بدانید که چه باید بکنید

چند پیشنهاد ساده، جالب و سریع برای از بین بردن جوش

اکثر افراد این حادثه غم انگیز را به نوعی تجربه کرده اند. چند روز مانده به یک مهمانی مهم، یک مراسم رسمی، جشن تولد و… انگار که طبیعت از سرلجبازی می خواهد دستمان بیندازد. حالا اگر چنین شد چه باید بکنیم؟…اگر صبح که از خواب بیدار می شوید متوجه شوید که یک جوش در قسمتی از صورتتان سر برآورده و خصوصا اگر این اتفاق قبل از یک واقعه مهم برایتان پیش بیاید، حتما خیلی غصه دار می شوید. اکثر افراد این حادثه غم انگیز را به نوعی تجربه کرده اند. چند روز مانده به یک مهمانی مهم، یک مراسم رسمی، جشن تولد و… انگار که طبیعت از سرلجبازی می خواهد دستمان بیندازد. حالا اگر چنین شد چه باید بکنیم؟

مرکبات: یکی از روش های متداول، گذاشتن مرکبات بر روی جوش است. اسیدسیتریک موجود در این میوه ها به خشک شدن جوش چرکی کمک می کند، در حالی که ویتامین های موجود در آنها التهاب باکتری های عفونت زا را کم می کند. اگر در جست و جوی درمان خانگی برای این جوش ها هستید استفاده از مرکبات نقطه آغازین خوبی است. یک پرتقال یا لیمو را پوست کنده و از طرفی که آب میوه وجود دارد به پوست و روی جوش بمالید، این کار باعث می شود تا کمی احساس سوزش کنید. سپس اجازه دهید تا در معرض هوا خشک شود. تکرار این کار چندین بار در طول یک روز به شما کمک می کند تا جوش برطرف شود.نمک دریایی: به شما کمک می کند تا باکتری های موجود در جوش های چرکی کشته شوند و منافذ پوستی پاکیزه بمانند. به این منظور کمی آب را بجوشانید. مقداری نمک دریایی را برداشته و کمی آب بر روی آن بریزید تا خمیری شکل شود. پس از آنکه خمیر سرد شد و دمای آن به دمای اتاق رسید با دست و دلبازی این خمیر را بر روی جوش قرار دهید. صبر کنید تا کاملا خشک شود و سپس محل را با آب بشویید.

این عمل باعث کشته شدن باکتری ها شده و اجازه نمی دهد تا جوش چرکی در صورتتان اثر و لکه ای باقی گذارد. خمیر دندان: اگر برای درمان جوش صورت خود خیلی عجله دارید پس باید روش سریع الاثرتری را انتخاب کنید. اگر قبل از خواب کمی خمیردندان بر روی جوش بمالید، احتمالا صبح جوش شما به مراحل پایانی عمر خود خواهد رسید و شاید هم از بین رفته باشد.سیب: سیب رنده شده را مستقیما بر روی جو ش ها بمالید و پس از خشک شدن نه تنها به از بین رفتن باکتری های موجود در جوش های چرکی کمک می کند، بلکه جوش ها را خشک می کند.  


برداشت از سایت انی بابا

راهـکارهای جـالب، عجیـب و موثـر برای کاهـش دردهای جسمانی

می دانیم که درد جسمانی علامت و نشانه ایجاد مشکل و ناهنجاری در بدن است ضمن اینکه عوامل مختلفی باعث درد و ناراحتی جسمانی می شوند. بطوریکه بعضی از این عوامل موقتی و برخی نیز طولانی مدت و نیازمند دارو و درمان هستند... در این ایمیل ترفند هایی برای شما دوستان پرشین استار بیان خواهد شد که شما با دانستن و بکار بستن آنها، بعضی از دردها را می توانید موقتا کاهش بدهید.

خارش گلو : وقتی کودک بودید، قلقلک دادن زیر بغل شما یک سرگرمی جالب بود. حالا در بزرگسالان هم می توان از این ترفند برای رهایی از مشکل خارش گلو استفاده کرد. وقتی که سلول های عصبی گوش تحریک بشوند، باعث اسپاسم عضلات گلو و گردن شده و در نتیجه شما را از شر خارش گلو راحت می کنند. پس قلقلک دادن گوش، باعث رفع خارش گلو می گردد!

صداهای فراصوت بالاتر از حد آستانه شنوایی را تجربه کنید : اگر در محلی شلوغ و پر سر و صدا هستید، بطرف راست خم شوید و سعی کنید با گوش راست بشنوید! چون گوش راست برای شنیدن حرفهای تند و سریع مناسب تر است و گوش چپ برای تمیز و تشخیص دادن تن های موسیقی، قوی تر است.

بر درد آمپول غلبه کنید : به راحتی با سرفه کردن در حین تزریقات، می توانید درد آمپول را کاهش دهید. البته نه آن سرفه ای که تزریقات چی را چنان بترسانید که منجر به شکستن سرنگ در عضله تان شوید. چراکه سرفه کردن در اصل یک ترفندی است که باعث افزایش سریع و موقتی فشار در قفسه سینه شده و مسیرهای عصبی درد را مسدود می کند.

از شر جرم های بینی راحت شوید : فین کردن شدید را فراموش کنید. در اینجا یک ترفند بسیار سریع و آسان برای راحت شدن از جرم ها وجود دارد و آن اینست که بطور متناوب با زبان خود به سقف دهانتان ضربه بزنید، سپس با یک انگشت خود وسط دو ابرو را فشار دهید. این کار باعث می شود که تیغه بینی، عقب و جلو رفته و پس از ۲۰ ثانیه، جرم های متراکم شده و آماده تخلیه می شوند!

از شر رفلاکس مری راحت شوید : کسانی که دچار رفلاکس مری هستند، اگر به پهلوی چپ بخوابند، کمتر به این مشکل دچار می شوند! مری و معده تحت یک زاویه ای بهم وصل هستند، وقتی به پهلوی راست بخوابید، سطح معده بالاتر از مری قرار می گیرد، در نتیجه غذا و اسید به مری بر می گردد.

درد دندان، آخ نگــــو : با یک تکه یخ، قسمت v شکل بین انگشتان اشاره و شست را بمالید، بسادگی خواهید توانست تا درد دندانتان را کاهش دهید.

نوک انگشت تان را سوزانده اید؟ : اگر در اثر تماس ناگهانی با اجاق گاز یا قابلمه داغ نوک انگشت تان را سوزانده اید، به سرعت قسمت آسیب دیده را تمیز کنید و با یک تکه یخ ماساژ بدهید. اگر یخ نبود، از آب سرد نیز می توانید استفاده کنید.

سرتان گیج می رود و به دوران افتاده است؟ : کافی است فقط یک دست تان را روی یک نقطه ثابت قرار دهید، بسرعت دوران سرتان خوب می شود. قسمتی از گوش که مسئول فقط تعادل است در داخل یک مایع شناور می باشد، هر گاه این مایع جابه جا بشود، تعادل شما بهم می خورد، بکمک یک مرجع ثابت بیرونی، مغز سریع تعادل خود را به دست می آورد.

بروز درد پهلو : گاهی به هنگام دویدن، پهلوی آدم درد می گیرد. این بخاطر آن است که بازدم شما با وقتی که پای راست شما به زمین می خورد، همزمان است. در نتیجه به دیافراگم شما فشار وارد می شود، برای رهایی از این درد کافی است، بازدم خود را با وقتی که پای چپ شما به زمین می خورد، همزمان کنید.

جلوی خونریزی بینی را با یک انگشت بگیرید : گرفتن بینی و به عقب برگرداندن سر، راه متداول جلوگیری از خونریزی بینی است، اما شما اگر مقداری پنبه را درست زیر گردی لب بالایی، روی لثه بگذارید و با یک انگشت آن را فشار دهید، خونریزی قطع می شود.

از تپش قلب در هنگام عصبانیت جلوگیری کنید : به انگشت شست خود، فوت کنید! عصب واگ که ضربان قلب را کنترل می کند، بکمک نفس کشیدن، آرام می گیرد.

مغز خود را گرم نگه دارید : بسیار چیزهای کم اهمیتی هستند که مغز را سرد و فلج می سازند. در این حالت، زبان خود را به سقف دهانتان فشار دهید، بطوریکه بیشترین مقدار از سقف را بپوشاند، در این صورت سر درد بر طرف می شود! این سردرد می تواند ناشی از یک بستنی یخی باشد.

از نزدیک بینی پیشگیری کنید : نزدیک بینی به ندرت ریشه ژنتیکی دارد، بلکه بیشتر از خیره شدن چشم به یک نقطه در فاصله کم ناشی می شود. بنابراین بهتر است که هر از چندی، چشم های خود را ببندید، به بدنتان کش و قوسی بدهید، و نفس عمیقی بکشید و پس از چند ثانیه به آرامی نفس تان را رها کنید، این کار باعث استراحت عضلات غیر ارادی هم می شوند. در نتیجه چشم ها هم استراحت می کنند.

خواب رفتگی دست : اگر دست شما موقع رانندگی یا نشستن، در اثر یک وضعیت نادرست بخواب رفته باشد، به آرامی حرکت دادن سر به چپ و راست، در کمتر از یک دقیقه می تواند این مشکل را حل کند و از شر گزگز و سوزنی شدن دست راحت شوید.

زیر آب نفس بکشید : وقتی در زیر آب هستید، این نبود اکسیژن نیست که شما را بیچاره می کند، بلکه دی اکسید کربن است که باعث اسیدی شدن خون و استیصال می گردد. بنابراین کافی است ابتدا، قبل از شنا چند نفس کوتاه و سریع بکشید تا میزان اسیدی بودن خون پایین بیاید. با این ترفند مغز شما می پندارد که اکسیژن بیشتری در اختیار دارد! به این ترتیب ده ثانیه زمان می خرید.

خوب حفظ کنید : همیشه سعی کنید کارهای خود را قبل از خواب، پیش خود مرور کنید و یا درباره مسئله ای که مورد نظر شما است، قبل از خواب فکر کنید، در این صورت وقتی بیدار می شوید، حافظه شما بهتر و سریعتر به شما کمک خواهد کرد. هر چیزی را که شما درست قبل از خواب مطالعه کنید، بهتر در حافظه شما ثبت و ضبط می شود.

سرتان درد می کند؟ : ماهی بخورید. ماهی زیاد مصرف کنید. روغن ماهی به پیش گیری از سردرد کمک می کند. زنجبیل هم با کاهش تورم و درد عملکرد مشابهی دارد.

تب دارید؟ : ماست میل کنید. قبل از شروع فصل گرده افشانی ماست زیاد مصرف کنید همچنین بطور روزانه از عسل محلی منطقه خود میل کنید.

برای جلوگیری از سکته چای بنوشید : با مصرف مرتب چای از رسوب چربی بر روی دیواره شریان ها جلوگیری کنید. نوشیدن چای حتی در بعضی افراد کاهش اشتها را به دنبال داشته و مانع اضافه وزن نیز شده است. ضمن اینکه چای سبز برای سیستم ایمنی بدن فوق العاده است !

بیخوابی دارید؟ : عسل بخورید. از عسل بعنوان داروی مسکن و آرامش بخش استفاده کنید.

دچار آسم هستید؟ : پیاز بخورید. مصرف پیاز التهاب نایژک ها را از بین می برد.

از ورم مفاصل رنج می برید؟ : باز هم ماهی میل کنید. ماهی قزل آلا، تون، خال مخالی و ساردین از ورم مفاصل جلوگیری می کند. (ماهی سرشار از روغن های امگاست که برای سیستم ایمنی فوق العاده است)

دل بهم خوردگی دارید؟ : موز و زنجبیل بخورید. موز به معده ای که اذیت شده کمک می کند و زنجبیل حالت تهوع صبحگاهی و دل آشوب را درمان می کند.

عفونت مثانه دارید؟ : آب قره قاط بنوشید. آب قره قاط سرشار از اسید می باشد که باکتری های مضر را کنترل می کند.

دچار مشکلات استخوان هستید؟ : آناناس میل کنید. شکستگی و مشکلات استخوان با کمک منگنز موجود در آناناس قابل پیشگیری است.

از سندرم پیش از قاعدگی رنج می برید؟ : ذرت بو داده میل کنید. خانمها می توانند با مصرف ذرت بو داده که به کاهش افسردگی، نگرانی و خستگی که از عوارض می باشد پیشگیری کنند.

دچار مشکلات حافظه شده اید؟ : صدف خوراکی بخورید. صدف با داشتن روی مورد نیاز به بهبود عملکرد مغز کمک می کند.

سرما خوردید؟ : سیر بخورید. سرو کله گرفته را با سیر تمیز کنید. (یادتان باشد که سیر سطح کلسترول را نیز کاهش می دهد)

سرفه می کنید؟ : فلفل قرمز !!! مشابه ماده ای که در شربت سرفه بکار می رود در فلفل قرمز وجود دارد. البته فلفل قرمز را با احتیاط مصرف کنید شاید معده شما را تحریک کند.

سرطان سینه؟ : گندم، سبوس و کلم مصرف کنید. این مواد استروژن را در سطوح سالم نگه می دارند.

سرطان ریه؟ : سبزیجات تیره و نارنجی رنگ و سبزی مصرف کنید. پادزهر مفیدی است که در سبزیجات تیره و نارنجی رنگ یافت میشود A بتا اکروتن، نوعی ویتامین.

زخم معده بروز کرده؟ : کلم بخورید. کلم شامل ترکیباتی است که به درمان زخم معده و دوازدهه کمک می کند.

اسهال؟ : سیب میل کنید. سیب را با پوست رنده کنید. بگذارید تا قهوه ای شوید و برای درمان این وضعیت میل کنید. (موز نیز برای این بیماری خوب است)

از شریان های رسوب گرفته رنج می برید؟ : آووکادو بخورید. چربی غیراشباع شده موجود در آووکادو، کلسترول را پایین میآورد.

فشار خونتان بالاست؟ : کرفس و روغن زیتون میل کنید. روغن زیتون فشار خون را پایین می آورد. کرفس نیز شامل ماده ای است که فشار خون را پایین می آورد.

ناهماهنگی قند خون دارید؟ : بروکلی و بادام زمینی میل کنید. کروم موجود در بروکلی و بادام زمینی انسولین و قند خون را تنظیم می کند.


برداشت از وبلاگ خوب تقدیم به همسرم

چگونه دخل و خرجمان را باهم جور کنیم ؟

 

چگونه دخل و خرجمان را باهم جور کنیم ؟

امروزه مساله پول و مشکلات مالی، یکی از عوامل مهم در زندگی می باشد که به راحتی نمی توان از کنار این مسئله رد شد. داشتن یا نداشتن پول می‏تواند علت بسیاری از استرس‏ها و نگرانی‏ها به شمار آید.

 

حتماً شما هم افرادی را دیده اید که با وجود درآمد معمول و متوسط با یک مدیریت کاملاً آگاهانه و برنامه ریزی شده به خواسته های بزرگ، مهم و متعدد خود مثل خرید خانه می رسند و همواره برای خالی نبودن دست خود در مواقع اضطراری، پس انداز اندکی نیز دارند.

 

اقتصاد را می‌توان چگونگی سازمان‌دهی و مدیریت منابع تعریف کرد. می‌توان فهرست کاملی از زمان، پول، فضای زندگی و... تهیه کرد. شاید اقلام این فهرست متفاوت به ‌نظر برسد، ولی همه آنها دارای یک ویژگی مشترک هستند. ویژگی همه این اقلام در زندگی امروز این است که کمیاب هستند. حتما شنیده‌اید که مردم می‌گویند ‌ای کاش وقت بیشتری داشتم، ‌ای کاش خانه بزرگ ‌تری داشتم، ‌ای کاش پول بیشتری داشتم و... . پس هر فرد باید بر اساس داشته های خود اقدام به برنامه ریزی و استفاده بهینه از منابع نماید و زمان فعلی را به خاطر آینده و به دست آوردن منابع هدر ندهد.

 

 

به عنوان مثال بیشتر افراد بر این باورند که با حقوق کارمندی نمی توان پس انداز داشت یا پولدار شد. این فرضیه کاملا اشتباه است. چرا که بسیاری از افراد با حقوق متوسط توانسته اند با برنامه ریزی درست صاحب ماشین، خانه و ... شوند. چرا که این افراد زمان فعلی را از دست نداده و برنامه ریزی درستی در هر لحظه از زندگی داشته اند.


چگونگی توزیع منابع برای رسیدن به مطلوبیت

چگونگی توزیع منابع بسیار مهم است. واضح است اگر یک هزینه قسمت بیشتری از درآمد را به‌خود اختصاص دهد، سهم کمتری برای سایر هزینه ها می‌ماند. در اینجا یک راه‌حل طلایی برای حل مسئله توزیع مناسب منابع پیشنهاد می‌کنیم :
لیستی از مخارج خود را تهیه کنید. انتخاب‌های ممکن را بنویسید. انتخاب‌ها را آنقدر با هم عوض کنید که به بهترین انتخاب با توجه به درآمدتان دست یابید. همواره به این نکته توجه داشته باشید که اگر استفاده از کالاهای مصرفی مدیریت نشود اقتصاد هر فرد دچار مشکل می‌شود.

 

 

احساس مسئولیت در دخل و خرج

 

شما همواره باید در قبال پولی که خرج می کنید احساس مسئولیت داشته باشید، همانطور که برای انجام کار و کسب درآمد مسئولیت دارید. در زیر نظر شما را به چند ضرب المثل در مورد پول که بزرگان نقل کرده اند معطوف می کنیم :

1.خرد خرد چیز خریدن ثروت آدم را بر باد می دهد باید از پول خردها مواظبت نمود و گرنه اسکناسهای درشت خودشان مواظب خودشان هستند.

 

2. افرادی که با بی دقتی پولشان را خرج می کنند، بالاخره فقیر می شوند.

3. پول و ثروت مانند پرنده بال دارد و اگر دقیق نباشی فورا می پرد.

 

 

امیدواریم با این مطالب پی به اهمیت مدیریت دخل و خرج برده باشید. در ادامه راهکارهای رسیدن به مدیریت بهتر دخل و خرج توضیح داده شده است.

 

راهکارهای رسیدن به مدیریت بهتر دخل و خرج

برای رسیدن به مدیریت بهتر دخل و خرچ چه کار باید کرد در اولین قدم شما باید همواره از دخل وخرج گذشته خود اگاهی داشته باشید تا در آینده بتوانید از این اطلاعات استفاده نمایید. شما باید همواره بدانید که درآمدتان صرف چه مواردی شده است.

 

 

برای نیل به این هدف شما نیاز به ابزاری برای ثبت دخل و خرج خود دارید خوشبختانه امروزه با رایانه می توان همه این کارها را به سادگی انجام داد و مانند قدیم نیازمند یادداشت کردن هزینه ها و درآمدهای خود در یک دفترچه نیستید تا بتوانید دخل و خرج خود را مدیریت کنید. این روش از بسیاری از جهات ناکارآمد می باشد. یکی از عمده دلایل ناکارآمدی این روش این است که بعد از مدت کوتاهی دفترچه به دلیل حجم اطلاعات نوشته شده عملا غیر قابل استفاده می شود.

گردآوری:پرتال فرهنگی اجتماعی پرشین پرشیا

-

:نویسنده

banki.ir :منبع

راه های پایه ای افزایش آی کیو در کودکان چیست؟

یکی از بهترین شیوه ها برای بالابردن آی کیو فرزندتان، ایجاد یک محیط محرک در خانه است. می توان محیطی از نظر ذهنی برای تشویق و تحریک فرزندان ایجاد کرد. در اینجا چند شیوه پایه ای که می توانید برای این هدف به کار برید را مثال می زنیم.

 
آندریو لو: خیلی از والدین برای این که نقشی در کامیابی فرزندان شان در مدرسه و در زندگی آتی آنها داشته باشند، حاضر به انجام هر کاری هستند. والدین به سختی کار می کنند تا فرزندان شان را با فرستادن به بهترین مدارس و ایجاد یک محیط عالی برای رشد احساسی و جسمی آنها باهوش و مستعد بار بیاورند.


باوجود تلاش های سخت آنها، خیلی از ما از پیشرفت فرزندان مان در راه کامیابی راضی نیستیم.در خیلی از موارد والدین تلاش می کنند تا سطح کامیابی فرزندان شان را با نمرات آنها در مدرسه اندازه گیری کنند.

 
گاهی اوقات والدین تلاش می کنند تا نمرات فرزندان شان را با هم کلاسی های آنها در مدرسه مقایسه کنند. کارشناسان بر این باورند که این مقایسه ها می توانند اشتباه باشند یا در درازمدت تاثیری معکوس داشته باشند. چون هوش یا استعداد خصوصیاتی هستند که نمی توان آنها را ساخت یا تعیین کرد. حالا سوال مهم این است که آیا والدین می توانند هوش فرزندان خود را بالا ببرند؟

 نظر کارشناسان در این رابطه به دو دسته تقسیم می شود و برخی معتقدند که چنین امری شدنی است و عده ای دیگر کاملا با این ایده مخالفت می ورزند. با این وجود، تحقیقات اخیر نشان داده که می توان هوش فرزندان را به میزان چند درجه با به کارگیری چند تکنیک و راهکار مختلف افزایش داد.

 
یک آزمون استاندارد آی کیو با انجام یک سری اصول میزان هوش کودک را اندازه گیری می کند. خیلی از تست های استاندارد آی کیو، به منظور اندازه گیری سطح یا میزان هوش یک کودک بسته به سن او، مورد استفاده قرار می گیرند.


آی کیو متوسط افراد حدود ۱۰۰ معرفی شده و هر امتیازی پایین تر از ۷۰ رضایت بخش نیست. بالابردن و افزایش آی کیو یک کودک بازی دشواری است. چون در واقع شما مغز فرزندتان را با انجام یک سری تکنیک های انقلابی و شیوه های مدرن، دستکاری می کنید. ارتقای آی کیو کودک بدین معناست که شما پروسه فکری فرزندتان را مطابق میل و خواسته خود و هماهنگ با محیطی که در آن رشد می کند، تنظیم می کنید.
 

یکی از بهترین شیوه ها برای بالابردن آی کیو فرزندتان، ایجاد یک محیط محرک در خانه است. می توان محیطی از نظر ذهنی برای تشویق و تحریک فرزندان ایجاد کرد. در اینجا چند شیوه پایه ای که می توانید برای این هدف به کار برید را مثال می زنیم.
 

وقتی با فرزندتان حرف می زنید از ژست ها و حرکات چهره ای پراشاره استفاده کنید. این پروسه ساده محیطی محرک برای رشد مغز ایجاد می کند.
 

خواندن کتاب موقع خواب فرزند هم ایده دیگری است که به کودک برای فهم متن، زبان و صدا کمک می کند.

 
به فرزندتان برای قاطی شدن با فرزندان دیگر کمک کنید تا قدرت همکاری را بفهمند و یاد بگیرند.

 

نشانه های زبانی و حرکات تقلیدی به فرزندان تان کمک می کند تا مهارت هایی نظیر تشخیص چهره، حدس زدن، فکر کردن، آنالیز و غیره را یاد بگیرند.

 
هر بار که واقعا نیاز است کنار فرزندتان باشید. فرزندان وقتی در حال انجام تکالیف خانه یا فعالیت های دیگر نظیر نقاشی هستند به حمایت والدین شان نیاز دارند.

 

کودکان فعال، کودکان شادی هستند. فعالیت فیزیکی که شامل ورزش و بازی های مختلف است، گردش جریان خون را به همه اعضای بدن نظیر مغز و سیستم عصبی تسریع می بخشد. خون تازه با اکسیژن فراوان، قدرت تمرکز، توجه و فکرکردن بدن کودک را بالا می برد. فعالیت جسمانی در کودکان می تواند به بهتر فکرکردن، خلاقیت و تحریک قدرت مغز، تمرکز و همه عواملی که در بالابردن آی کیو موثر است، منجر شود. بازی های فیزیکی هم به رشد بهتر بدن و مهارت های شناختی آنها کمک خواهد کرد.

 
شطرنج و موسیقی دو نمونه از بهترین فعالیت هایی هستند که می توانند به بالابردن سطح آی کیو کمک کنند. موسیقی و ریتم آن را از کودکی در زندگی فرزندان تان وارد کنید و نظاره گر عملکرد بهتر فرزندتان در مدرسه و در فعالیت های دیگر او باشید.
 

تقریبا هر روز با فرزندتان شطرنج بازی کنید. شطرنج همچون ژیمناستیک ذهنی است که به کودک شما در توسعه قدرت تمرکز و پروسه فکرکردن او کمک می کند. با اینکه تعدادی از کارشناسان بر این باور هستند که تست های آی کیو نمی توانند به طور دقیق میزان هوش و استعداد کودکان را تعیین کنند، اما آنها بینش های پایه ای درمورد اینکه کودکان چگونه می توانند در بعضی از بخش های آکادمیک و مدرسه ای عمل کنند، ارائه می دهند.

 
البته والدین باید به اندازه کافی محتاط باشند. فرزندان موفق کودکان فوق العاده ای هستند که فقط در تست آی کیو بهتر از بقیه نیستند ولی در احساسات و مهارت های زندگی هم قوی تر از دیگران به نظر می رسند. بالابردن آی کیو فرزندان فعالیت فشرده ای است که به کمک و تلاش زیاد والدین نیاز دارد.

 
فقط به یاد داشته باشید که هوش، استعداد و درخشش هدایایی هستند که خداوند از ابتدا در کودک شما قرار داده و شما تا حد مشخصی می توانید در کامیابی فرزندان تان دخیل باشید. تغذیه خوب، خواب مناسب و تمرینات کافی در جهت پرورش ذهن برای بالابردن سطح آی کیو فرزند شما موثر هستند.

 
هوش احساسی و اجتماعی، کلیدهای اصلی کامیابی

ری سیوری: شاید این موضوع به عنوان یک جنبه فاقد اهمیت از کامیابی به نظر برسد. ولی رابطه خوبی با دیگران عاملی موثر و بزرگ در راه رسیدن به کامیابی محسوب می شود. این موضوع حتی میان کودکان هم از همین درجه اهمیت برخوردار است.

 

برای افراد موفق، توسعه بخشیدن هوش اجتماعی و احساسی به نحوی که بتوانند زندگی خود را ترقی دهند و آن را بهبود بخشند، حیاتی است. «هوش اجتماعی» چیست؟ هوش اجتماعی نوعی از هوش فردی است که نمی توان آن را با تست یا آزمون محاسبه کرد و در عین حال نشان دهنده چگونگی رابطه برقرارکردن افراد در جامعه با دیگران است.

 
کسب مهارت های اجتماعی یک جنبه خیلی حیاتی در کسب کامیابی است چون اگر افراد قادر به برقراری رابطه با مردم دور و برخود باشند، در ذهن دیگران به عنوان فردی با عقاید مقبول و با ارزش شناخته می شوند. بعضی از مردم از اهمیت این موضوع غافل می شوند. برای داشتن یک زندگی کامل، اشخاص باید افراد پیرامون خود را راضی نگه دارند.

 

افرادی که در روابط خود با چالش رو به رو هستند، می توانند درمورد هوش اجتماعی چیزهای زیدی بیاموزند. چراکه هیچ شخصی با هوش اجتماعی درونی متولد نمی شود. اگر این چالش به منظور برقراری رابطه خوب با دیگران باشد، در زمان حرف زدن با دیگران، می توان این گونه فکر کرد: آیا چیزی که می گویم آنها را ناراحت و عصبی و افسرده می کند؟ آیا حرفی که می زنم باعث می شود که آنها احساس احترام، به بهترین شکل ممکن اداره کنند. درواقع واژه ها می توانند تفاوت های بزرگی ایجاد کنند.
 

هوش احساسی در زمان های سختی که پیش رو دارند، محک می زند. هوش احساسی عاملی است که هر شخص می تواند آن را یاد بگیرد و پایه و اساس توسعه شخصی است. خیلی راحت می توان به ذهنی با هوش احساسی بالا رسید و این کار را می توان با تمرین و انگیزه انجام داد. وقتی هوش فردی خود یا فرزندتان را توسعه می دهید باید این نکات را در ذهن داشته باشید.

 
اشتباهات فقط یک گام شما را به کامیابی نزدیک می کنند. همیشه افراد بهتری هستند که می توان با آنها ملاقات کرد و آشنا شد.

 
هوش اجتماعی و احساسی فاکتورهای مهمی در راه رسیدن به کامیابی هستند. دستیابی به هوش اجتماعی و احساسی چیزی است که می توان با زمان و تمرین به آن دست یافت.


گردآوری:پرتال فرهنگی اجتماعی پرشین پرشیا

منبع : مجله خلاقیت

اگر کسی تهدید به خودکشی کرد،‌ چه کار کنیم؟

تهدید به خودکشی شاید به اندازه اقدام به خودکشی جدی نباشد اما برخی ضروریات وجود دارد که اطرافیان فردی که تهدید به خودکشی می‌کند، باید به آن توجه داشته باشند...

 اول اینکه تهدید به خودکشی را در ذهن جدی بگیریم. دوم آنکه از بحث و جدل و به چالش کشیدن فرد خودداری کنیم. نصیحت کردن یا بحث در مورد اینکه چرا تصمیم به خودکشی گرفته یا اینکه تصمیم او اشتباه است، کار درستی نیست. سوم اینکه نباید فرد را خشمگین و تحریک کرد. چهارم اینکه با متانت و حوصله باید او را آرام کرده و به شکل غیرمستقیم باید با او صحبت کنیم.
 مثلا به او بگوییم: «به نظر می‌رسد مشکلی دارید. می‌خواهید در مورد این مشکل با هم صحبت کنیم؟» نکته‌ای که بسیار قابل‌توجه است این است که تمامی مراحل باید به گونه‌ای باشد که فرد در آینده از تهدید به خودکشی به عنوان اهرم رسیدن به خواسته‌هایش استفاده نکند. این مراحل باید با ظرافت طی شود تا در آینده فرد از تهدید به خودکشی به عنوان وسیله‌ای برای باج‌خواهی استفاده نکند. ششم اینکه وسایل خطرناک، دارو و هر نوع وسیله‌ای که فرد بتواند از آن برای خودکشی استفاده کند، باید از دسترس او دور شود و هفتم اینکه به درمان‌های زمینه‌ای پرداخته شود و باید به دنبال علت‌یابی باشیم که چرا فرد قصد خودکشی دارد. معمولا تهدید به خودکشی در کسانی دیده می‌شود که به نوعی برخی صفات شخصیتی نظیر زیاده‌خواهی یا افسردگی دارند یا مبتلا به بیماری‌های خاص روانی یا اعتیاد هستند. ارجاع به روان‌شناس یا روان‌پزشک یا افرادی که به نوعی می‌توانند به فرد کمک کنند لازم است. توجه به درددل افرادی که به خودکشی تهدید می‌کنند مساله مهمی است که اطرافیان باید به آن بپردازند و با گوش شنوای فعال با متانت، صبر و حوصله گوش دهند و به شکل غیرمستقیم به حل آنها بپردازند.

تهدید به خودکشی در خانم‌ها شایع‌تر اما اقدام به خودکشی در آقایان شایع‌تر است. زنان در مقایسه با مردان 4 برابر بیشتر تهدید به خودکشی می‌کنند اما مردان معمولا موفق‌ترند. دلیل این امر هم خشم از اطرافیان، افسردگی‌های مزمن، ناکامی و ناامیدی است. در صورتی که فردی دست به خودکشی زد سریعا باید قضیه را پیگیری کرد و اقدام‌های درمانی حاد را انجام داد.

خانواده باید در این بین آرامش خود را حفظ کرده و به هیچ عنوان گیج نشوند. لازم است برحسب نوع خودکشی ناموفق اقدام‌های روان‌شناختی مختص به روش خودکشی صورت پذیرد. خانواده باید به گذشته برگردند تا متوجه شوند چرا فرد دست به چنین عملی زده است و آیا لازم است تغییراتی در روش زندگی و ارتباط‌ها داده شود یا خیر. اگر ریشه‌های بیماری نظیر افسردگی و اختلال‌های روان‌پزشکی حاد در فرد وجود دارد لازم است متخصص فن آنها را درمان کند.

روان‌پزشکان معتقدند همه چیز باید به شکل شفاف بیان شود و هرگونه پنهان‌کاری ممکن است نتیجه معکوس به دنبال داشته باشد. اطلاعات ارائه‌شده باید شفاف باشد اما نباید همه اطلاعات را در اختیار همه قرار داد. هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. بسته به زمان و مکان باید اطلاعات به شکل شفاف داده شود.

اما خودکشی در چه افرادی بیشتر دیده می‌شود؟ آمار خودکشی در خانواده‌های در‌هم ریخته، افسرده، خانواده‌هایی که به طلاق گرفتارند، افراد مجرد و معتاد بالاتر است. افرادی که از نظر مذهبی نیز اعتقادات کمتری دارند بیشتر دست به خودکشی می‌زنند. بیماری‌های جسمی سنگین، سالمندی و مرگ عزیزان هم می‌تواند سبب افزایش گرایش به سمت خودکشی شود. در صورتی که در یک جامعه تنش‌ها کاهش یابد، روابط بهتر و نزدیک‌تر شود، شایعه‌ها کم شود، اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی پایین بیاید و درنهایت میزان ناکامی‌ها کاهش یابد، آمار افسردگی و به تبع آن آمار خودکشی کاهش می‌یابد.


منبع : عصر ایران

علام و فاکتور های خطر سکته قلبی

فاکتورهای خطر و علائم پیش از بروز حملات قلبی در زنان متفاوت با مردان است این درحالی است که بیشتر پزشکان خطر سکته در زنان را با همان علائم شناخته شده در مردان ارزیابی می کنند و به همین علت در بسیاری از کشورها مرگ ناشی از سکته قلبی در زنان دو برابر مردان است.

به گزارش مهر، احساس خستگی، نفس تنگی، اضطراب و دردهای عمومی از علائمی هستند که می توانند این فکر را در زنان ایجاد کنند که در مدت یکماه آینده با خطر سکته قلبی مواجهند.

در حقیقت احتمال مرگ یک زن نسبت به مرد همسن خود در اثر عارضه قلبی دو برابر است و به نظر می رسد حداقل در تمام کشورهای توسعه یافته بیماریهای قلبی عروقی اولین دلیل مرگ در زنان هستند. به طوریکه برای مثال در آمریکا سالانه بیش از نیم میلیون زن در اثر حمله قلبی جان خود را از دست می دهند که این رقم برابر با 41.3 درصد از تمام مرگها در زنان است.

علائم سکته قلبی در زنان متفاوت از مردان است
 
 نتایج تحقیقی که توسط موسسه ملی بهداشت آمریکا در مورد 525 زن انجام شد نشان داد که علائم سکته قلبی در زنان متفاوت از مردان است.
 
به طوریکه در شرایطی که بیشتر مردان پیش از بروز سکته قلبی علائمی چون احساس درد در دست چپ و درد در قفسه سینه را تجربه می کنند زنان با علائم دیگری روبه رو می شوند.
 
در این مطالعه، 95 درصد از زنان اظهار داشتند که در حدود یکماه قبل بروز سکته میوکاردیو با علائمی روبه رو شدند که پیش از آن هرگز تجربه نکرده بودند.
 
از میان شایع ترین این علائم می توان به خستگی غیرعادی (70.6 درصد)، اختلال خواب (47.8 درصد) و تنگی نفس (42.2 درصد) اشاره کرد.
 
نکته جالب توجه در این بود که 70 درصد از این زنان یکماه قبل از سکته هرگز درد قفسه سینه نداشتند و 43 درصد از آنها حتی در مدت سکته نیز در قفسه سینه هیچ دردی احساس نمی کردند. این درحالی است که بیشتر پزشکان حتی در مورد زنان نیز درد قفسه سینه را به عنوان مهمترین علامت حملات قلبی مدنظر قرار می دهند.
 
مهمترین فاکتورهای خطر در زنان
 
1- در زنان ارتباط محکمی میان فشار خون شریانی و مرگ زودهنگام (بسیار بیشتر از مردان) با بیماری قلبی کرونری (CHD) وجود دارد.
 
در تحقیقی که پروژه "مطالعه قلب فرامینگهام" زیر نظر "موسسه ملی خون، ریه و قلب آمریکا" و دانشگاه بوستون انجام شد، نشان می دهد در شرایطی که در مردان فشار خون بالا پس از سن، کلسترول بالا و استعمال دخانیات در رتبه چهارم فاکتورهای خطر قرار دارد در زنان در کنار سن مهمترین فاکتور به شمار می رود.
 
2- سیگار اولین دلیل مرگ قابل پیشگیری برای زنان است. بررسیها نشان می دهد که بیش از نیمی از سکته های میوکاردیو در هر دو جنس با مصرف سیگار ارتباط دارد. 
 
خطر بیشتر (2 تا 4 برابر) دوز مصرف وابسته است.  به طوریکه حتی سیگاریان کم مصرف (1 تا 4 نخ سیگار در روز) که بیشتر در میان زنان هستند نسبت به زنان غیر سیگاری دو برابر با خطر بیشتری در توسعه CHD مواجهند.
 
3- بعضی مطالعات نشان می دهد که نسبت میان کل کلسترول/ کلسترول HDL و لیپوپروتئین پس از سن، مهمترین فاکتور خطر بیماری شریانی است و تفاوتهای این ارتباط برپایه جنس متفاوت است.
 
4- دیابت خطر مرگ شریانی را نسبت به افراد غیر دیابتی افزایش می دهد. اما در شرایطی که این خطر در مردان 2 تا 3 برابر است در زنان 3 تا 7 برابر است.
 
علت این افزایش خطر بیشتر در زنان به سبب اثری است که این بیماری روی چربیهای پلاسمایی و فشار خون می گذارد. به طوریکه دیابت در زنان مستقیماً روی استروژن اثر می گذارد و عملکرد حفاظتی آن را تغییر می دهد و حتی می تواند اثرات مفید درمان هورمونی دوران یائسگی را حذف کند.
 
درحقیقت، دیابت سطوح بالای تری گلیسرید و سطوح پایین کلسترول HDL را تولید می کند و موجب می شود که لیپوپروتئینها تغییرشکل دهند و تبدیل به ذرات کوچکتر و متراکم تری شوند که ساخت پلاکها در شریانها را آسان می کنند.
 
علائمی که زنان نباید بی تفاوت از کنار آنها عبور کنند
 
فرسودگی
 
فرسودگی اختلال شایعی است که اغلب در اثر کیفیت بد خواب، عوارض جانبی دارو و یا اضافه کاری زیاد به وجود می آید. اما خستگی و فرسودگی غیرمعمول می تواند اولین علامت یک حمله قلبی یا نشانه ای از یک بیماری عروقی باشد. 70.6 درصد از زنان شرکت کننده در یک تحقیق اظهار داشتند که در هفته ها و روزهای قبل از سکته به شدت دچار فرسودگی شده بودند.
 
بدخوابی
 
اغلب پیش می آید که در یک دوره پرمشغله دچار کم خوابی شوید. اما اگر این اختلال در یک دوره مشخص و به طور مرتب تکرار شود می تواند نشانه خطر باشد. به طوریکه نتایج تحقیقی که در مورد زنانی که به تازگی یک سکته قلبی را تجربه کرده اند نشان می دهد که 47.8 درصد از آنها در روزها و هفته های قبل از حمله از بدخوابی رنج می بردند.
 
سرفه و نفس تنگی
 
نفس تنگی عجیب و سرفه بدون سابقه آسم در طول فعالیتهای عادی روزانه علائمی از حملات قبلی زودهنگام است که در زنان رخ می دهد. 42.1 درصد از زنان شرکت کننده در یک تحقیق اظهار داشتند که حداکثر از یکماه قبل از حمله قلبی سرفه های غیرعادی و تنگی نفس داشتند.
 
سوزش معده و سوء هاضمه
 
سوزش معده در شرایط عادی می تواند به دلیل خوردن یک غذای سنگین باشد اما تقریباً 40 درصد از زنانی که حمله قلبی داشته اند اظهار می دارند که در هفته های قبل از سکته دچار سوزش معده یا هضم دشوار شده بودند.
 
سرگیجه و عرق سرد
 
تقریباً 40 درصد زنانی که دچار حمله قلبی شده بودند کمی پیش از سکته سرگیجه داشتند و 40 درصد دیگر نیز عرق سرد می کردند. این دو علامت با شرایط قبل از یائسگی سازگارند اما همچنین می توانند علائم یک حمله قلبی باشند.
 
اضطراب غیرقابل توضیح
 
بیش از یک سوم (35 درصد) از زنانی که سکته کرده بودند قبل از حمله قلبی به یک اضطراب غیرقابل توضیح دچار شده بودند.
 
دردهای عمومی بدن
 
هرچند درد ناگهانی در قفسه سینه به عنوان یکی از علائم کلاسیک حمله قلبی شناخته می شود اما تنها 30 درصد از زنانی که سکته کرده بودند اظهار داشتند که در قفسه سینه احساس درد می کردند.
 
در عوض، بیشتر زنان در سایر مناطق بدن به ویژه بخشهای فوقانی کمر، گردن، شانه ها، بازو، آرواره و گلو احساس درد می کردند.

منبع : عصر ایران

در ذهن مخاطبتان چه می گذرد ؟!

این مقاله حاصل تلاش آلبرت مقبانین  در رابطه با حرکات و ژستهای متفاوت شما در شرایط مختلف می باشد . با پی بردن به این نشانه ها می توانید به سادگی متوجه شوید که در ذهن مخاطبتان چه می گذرد؟

صورت:
بعد از چشم ها تاثیر گذارترین نقطه در چهره هر شخص فیگور صورت می باشد .

مثال: در حین یک ملاقات برای اینکه نشان دهید از این ملاقات رضایت دارید، یک لبخند زیبا بر لب داشته باشید.

اما مواظب باشید در این کار افراط نکنید .
برای مثال: در تمام دقایق یک ملاقات نخندید ، اجازه دهید مخاطبتان چهره تان را بدون خنده نیز مشاهده کند .

چشم ها :
با کمک چشمهایتان می توانید  یک رابطه مستقیم و آزاد را با مخاطب برقرار  کنید .

به چشم های مخاطبتان نگاه کنید اما نه اینکه زل بزنید و در تمام دقایق نگاه های او را دنبال کنید زیرا در این صورت دید مثبتی را از خود به طرف مقابلتان منتقل نمی کنید .

به طور نرمال و  معمولی به چشم های طرف مقابل خود نگاه کنید .

هیچ گاه چشم هایتان را به زمین ندوزید یا اینکه به پاهای خود یا شخص مقابل ذل نزنید  زیرا این کار بیانگر کمبود اعتماد به نفس و نمایانگر خجالتی بودن شماست .

حرکات متنوعی که با دستها انجام می شود:

دستها تنها نقاطی هستند که می توانند حرکات بسیاری را انجام دهند مثلا : حرکات تند و اضطراب آوری داشته باشند یا اینکه آرام باشند یا مدام باز و بسته شوند یا.....

افرادی که اضطراب و استرس زیادی دارند ، معمولا حرکات تند و سریعی را در دستهایشان می بینیم . شخصی که مدام انگشتان دستش را باز و بسته می کند نشانه بارزی  از معذب بودن و کم رو بودن اوست.

حرکاتی که انجام می شود و نشان از خسته شدن مخاطب از صحبت های مطرح شده می باشد :

صحبتی در جریان است که برای شما جالب نیست اما بخاطر شرایطی که دارید نمی توانید آنجا را ترک کنید.

مثال : شما در یک جلسه خسته کننده در محیط اداری خود هستید و بخاطر موقعیت شغلی خود مجبور به ماندن و گوش دادن به صحبت های رییس و همکاران خود هستید .چه حرکاتی را از خود بروز می دهید ؟ شما ناخودآگاه و به طور متناوب پاهای خود را تکان می دهید ، یا به طور ناخودآگاه به صورت شخصی ذل می زنید یا به پوشه ای که پیش رویتان است یا بطری آبی که کنارتان است یا ...

اما موقعیت ایده آل در ملاقات ها چه حالتی است ؟ حالتی که خسته کننده و مضطرب به نظر نرسد؟

هنگامی که بر روی مبل یا صندلی می نشینید خود را رها نکنید بلکه حالت رسمی را حفظ کنید برای مثال یک پای خود را بر روی دیگری بندازید و با چهره ای معقول بنشینید نه چهره مضطرب یا کم رو .  دستان خود را بر روی پاهای خود بگذارید تا از حالت آویزان بودن آنها جلوگیری کنید .
یا اگر برای این دیدار مضطرب هستید و دستان شما لرزش دارند ، لرزش دستان خود را از نگاه مخاطبتان مخفی کنید .

خیلی زود و سریع با مخاطب خود رابطه دوستانه ای برقرار نکنید حتی اگر او این رویه را در پیش گرفته باشد . با لحنی کاملا رسمی و مودبانه در طول ملاقات صحبت کنید .

فاصله 60 سانتی متری را نیز  حائل بین خود و شخص مقابل قرار دهید نه خیلی نزدیک او بنشینید نه خیلی دور .

اکنون به رفتارهای اغوا کننده می پردازیم :
اغوا کننده بدین معناست : شما با رفتاری که در پیش می گیرید قصد فریفتن شخص مقابلتان را دارید .

اگر یک خانم در جلسه ای حضور داشته باشد و تمایل به برقراری رابطه نزدیک تری با یکی از همکاران مرد خود داشته باشد ، رفتارهایی را انجام می دهد که باعث جلب نظر آن فرد و همینطور  اغوا کردن او بیانجامد . برای مثال :

با موهای خود بازی می کند و به نوعی قصد نمایش دادن موهای خود را دارد و در حین این کار یک لبخند نیز بر لب  دارد .

اگر می خواهید  مدیر عامل  خود را تحت تاثیر  قرار دهید  و توجه او را به خود جلب کنید در طول  جلسه ای که رییس شما سخنرانی می کند تمام صحبت های او را با سر تایید کنید و در بعضی لحظه ها که جای صحبت وجود دارد با کلماتی مانند : دقیقا ، کاملا درست می فرماین ، من هم موافقم و کلماتی با این سبک نظر شخص مقابل را به خود جلب می کنید .

حرکاتی که شخص دروغگو از خود بروز می دهد :

شاید از سخنان و صحبت های شخص مقابلتان نتوانید تشخیص دهید که او براستی حقیقت را به شما می گوید یا خیر ؟

اما می توانید با کمی درایت از روی حرکات او به صحت گفته هایش پی ببرید ، اما چگونه؟

حرکات گفته شده در این قسمت با توجه به تحقیقات روان شناسان نوشته شده است :

* هنگامی که شخصی در حال دروغ گفتن است بی اختیار  دستش را جلوی دهان خود می  گیرد  و شما تکان خوردن لب های او را به هنگام صحبت کردن نمی بینید طوری که انگار او می خواهد با دستش جلوی خروج کلمات را بگیرد . او  مدام دستش را در موهای خود می کند ، یا با دست بینی اش را لمس می کند .

* اگر بر روی صندلی یا مبل نشسته باشد مدام تکان می خورد و  جای خود را بر روی صندلی تغییر می دهد ، گاهی دست خود را روی دسته مبل می گذارد یا گاهی دست خود را روی پاهایش قرار می دهد  و ...