-
عطر رازقی ...
پنجشنبه 5 خردادماه سال 1390 10:03
یادش بخیر ! اون روزا که مثل امروز این همه کرِم اصل و تقلبی و چینی و ... توی بازار نبود خانم جون خدا بیامرز ، مادر بزرگ مادری م رو میگم ... از گلدونهای تخت گل لب حوض آبی و سط حیاط ... یه کاسه پر از گل رازقی که عطرش آدم رو مست میکرد و بوش تا هفت تا خونه اون ور تر هم می پیچید رو دست چین می کرد ... اون وقت یه تغار برمی...
-
کینه ...
دوشنبه 2 خردادماه سال 1390 16:26
گاهی وقتا بابا بهم پول میداد سر راه ... از دکه محمود گنجشکی یه گنجشک بخرم و پر بدم بره ! اونم موقع هایی بود که دلگیر بود و غصه دار ... نذر میکرد که اگه نذرش اداشه یه گنجشک بخره و آزاد کنه ... بعد هم میرفت حرم حضرت عبدالعظیم تا گنجشک دلش رو پر بده و قفس خالیش رو بیاره خونه ... یادش سبز ... شاید اگه الان هم بود بخاطر...
-
بوی خوش بابا...
دوشنبه 2 خردادماه سال 1390 11:28
سرخاب سفیداب صبح و اول دهن درّه خورشید خانم از کوچه پس کوچه های باریک خیال زدم به کمره بازارچه ... بازارچه نایب سلطنه تو خیابون ری ... جایی که اونجا بزرگ شدم . حجره ها هنوز بستن . کله ی سحر... فقط کله پزی بازه و یار غارش نون سنگکی ! بوی نون سنگک خاش خاشی سیرت می کنه ... اما دلت ، برای یه دل سیر کله پاچه ی اون پیرمرده...
-
انرژی تاریک ...
یکشنبه 1 خردادماه سال 1390 15:30
اولین نتایج یک پروژه نجومی بین المللی وجود انرژی تاریک مرموز و ناشناخته را با استفاده از ابزاری بسیار پیشرفته و جدید به تایید رسانده است. به گزارش خبرگزاری مهر، انرژی تاریک بیش از 74 درصد از جهان را در بر گرفته است و وجود آن می تواند توضیحی بر پدیده گسترش پر شتاب جهان هستی باشد. یافته جدید که بر اساس آن موجودیت این...
-
قیاس...
یکشنبه 1 خردادماه سال 1390 05:24
دیروز دختر چهار ساله ام ، از من لپ تاپ می خواست به او گفتم که لپ تاپ گران است و من ... برای درک بهترش گفتم : ببین ! با پول لپ تاپ می شود هزار تا سُک سُک خرید ... به من نگاهی کرد و سئوالش را خورد... حتما پیش خودش فکر می کرد هزارتا یعنی چقدر ؟ پیش خودم فکر کردم برای ماهم چنین قیاس هایی راجع به عظمت خدا و آفرینش او وجود...
-
پیرمرد...
شنبه 31 اردیبهشتماه سال 1390 19:40
اندیشه های خسته ام را از کوله بار ذهنم می تکانم ... شانه هایم خسته ... دست هایم لرزان ... زانوانم بی تاب ... کفشهایم پاره ... تا به کی باید باری را بکشم که از وجود خودم بزرگتر است ... یا آن باش که هستی ... یا آن باش که می نمایی من هنوز کودکم ... دیگر نمی خواهم نقش بازی کنم ... من همینم که هستم ... تو هم آن باش که می...
-
سراب آینه ...
شنبه 31 اردیبهشتماه سال 1390 09:54
آئینه های درد را گاهی تماشا می کنم گاهی سراب بغض را با گریه حاشا می کنم از غصه های سر زده یکباره خالی می شوم وقتی که یاد عشق را تقدیم غمها می کنم صهبانا
-
کودک آزاران پنهان ...
شنبه 31 اردیبهشتماه سال 1390 09:51
هرچند که در روزهای اخیر وقوع معضل زشت کودک آزاری جسمی با واکنش افکار عمومی و رسانه همراه بوده اما واقعیت این است که رایج ترین نوع کودک آزاری در جامعه ما، کودک آزاری عاطفی یا روانی است که متأسفانه به دلیل پنهان بودن اثرات جبران ناپذیری بر روی کودکان دارد. اخبار حوادث را که که مرور کنیم پر از حوادث کوچک و بزرگی است که...
-
تسخیر جن توسط انسان در آیات قرآن
شنبه 31 اردیبهشتماه سال 1390 09:49
چندی است که مفاهیمی همچون جن و جن گیری و... وارد فضای گفتمان سیاسی کشور شده است. موضوعات این چنینی گاهی به موضوعات دینی نیز مرتبط میشود و عدهای نیز بخاطر نداشتن اطلاعات کافی در این باره اظهار نظر کرده و برخی مفاهیم را با یک دیگر خلط میکنند. سایت "فردا" برای روشن شدن بیشتر موضوعات از نگاه کارشناسی در خصوص...
-
خداوند ...
چهارشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1390 11:15
خداوندبی نهایت است و لامکان و بی زمان اما بقدر فهم تو کوچک می شود بقدر نیاز تو فرود می آید و بقدر آرزوی تو گسترده می شود و بقدر ایمان تو کارگشا می شود یتیمان را پدر می شود و مادر محتاجان برادری را برادر می شود عقیمان را طفل می شود ناامیدان را امید می شود گمگشتگان را راه می شود در تاریکی ماندگان را نور می شود رزمندگان...
-
عزیز بی یاور ...
سهشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1390 18:27
میان برگ به برگ صحیفه قلبم میان سطر به سطر سپید هر برگم میان حرف به حرف سیاه هر سطرم میان نقطه به نقطه کنار هر حرفم .... میان قطره ی اشکی کنار هر نقطه میان چشمه خونی کنار هر قطره میان شوق وصالی کنار هر چشمه میان جسم شهیدان کنار هر تپه .... میان لقمه ترکش ، کنار سفره ی مین میان زخم هیاهو ، غریو خشم زمین میان زمزم آتش ،...
-
ظهور خورشید ...
دوشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1390 06:56
تجسم کن زمانی را ... که با ابریشمین نقش خیالت صُفه ی ایوان قلبم را به دستان نیایش فرش می کردم تجسم کن زمانی را ... که با بال و پر سیمرغ گونِ نام تو هردم تمام هستی ناقابلم را من نثار عرش می کردم تجسم کن زمانی را ... که با جاروب مژگانم تمام گردهای دوری از یاد عزیزت را زجان خسته ام رُفتم تجسم کن زمانی را ... که با آئینه...
-
فاذا فرغت فانصب ... والی ربک فارغب ...
یکشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1390 16:47
پیشانی بر خاکی بگذار که از آنی و روزی همان خواهی شد ... به او بگو بزودی خواهی آمد ... از صبحگاه تا شامگاه ... هفده رکوع ، قامت بر اراده الهی می شکنی ... سی و چهار بار سربر خاک می گذاری ... تا بیاد بیاوری که میروی و سی چهار بار سر ازخاک بر می داری ... تا بدانی که برانگیخته خواهی شد . پس هنگامی که از مهمی فارغ می شوی...
-
سخت تر از کوه ...
جمعه 23 اردیبهشتماه سال 1390 17:41
ما همیشه در حال جابجایی کوه هستیم؟! ... کوهی بس سنگین ... بدون آنکه بدانیم ... کوه دلمان را می گویم !.... خوشا آنها که کوه دلشان در برابر آیات قرآن خاشع است ... اگر این قرآن بر کوهی نازل میشد هر آن می نگریستی ... که در برابر آن خاشع می شد و از خوف خدا می شکافت ... سوره حشر . آیه 21 چند لحظه آرامش ... وبلاگ دست نوشته...
-
چند لحظه آرامش ...
شنبه 17 اردیبهشتماه سال 1390 19:50
اگر خود را در دریای نیایش غرق کنی در ساحل آرامش پیدایت خواهند کرد ... وبلاگ دست نوشته های من ... چند لحظه آرامش ... http://aramesh1.blogsky.com
-
شاهد باش ...
شنبه 17 اردیبهشتماه سال 1390 05:09
هر شبانه روز به پایان می رسم و آغاز می شوم ... بایادت ... پنج آغاز ...
-
هو المنعم
جمعه 16 اردیبهشتماه سال 1390 22:01
آنها که صاحب نعمتند و نعمت از خود می دانند گمراهند و مستمند... وآنها که نیازمندند و از تو می خواهند دانایند و ثروتمند ... منعما از صاحب نعمتان گمرا ه بی نیازمان کن ...
-
اول معلم من ...
جمعه 16 اردیبهشتماه سال 1390 21:44
نعمت دادی ... آزمودی نعمت گرفتی ... آزمودی حمدت کردم ... آزمودی کفران کردم ... آزمودی برای تو آزمودن ما نیاز نبود... آزمودی تا بیاموزیم ... تا آموزگار را بشناسیم ... تا خود را بشناسیم ... خدایا خودم راشناختم... تو تنها معلمی هستی که پاسخ آزمون را حین امتحان میدهی ! ترا به آزمون هایت قسم رهایم نکن...
-
کریما!
جمعه 16 اردیبهشتماه سال 1390 21:27
با فکری که تو دادی به تو شک می کنیم ... با بدنی که تو دادی گناه می کنیم ... با همه کوچکی مان مقابلت می ایستیم و... چه برهانی از این روشنتر که تو بزرگی ؟ ما انسانها وقتی : وسیله ای میسازیم اول فکر مهار کردنش هستیم ... دری میسازیم فکر قفلش هستیم ... دیواری می سازیم فکری بلندی و استحکامش هستیم ... آتشی روشن می کنیم فکر...
-
تدبیر ... تقدیر...
جمعه 16 اردیبهشتماه سال 1390 21:13
خدایا تدبیر من در مقابل تقدیر تو ... مانند حقارت من است مقابل عظمت تو ... یادم بده که در مقابل تقدیر تو تدبیر نکنم... و راضی به رضای تو باشم...
-
رحمی کن خدایا!
جمعه 16 اردیبهشتماه سال 1390 21:09
خداوندا ! اگر من نبودم، چگونه بودنت را می فهمیدم ؟... حال که هستم ،چرا بودنت را نمی فهمم؟ پس این هستی با نیستی چه تفاوتی دارد!؟
-
لا اله الا هو ...
جمعه 16 اردیبهشتماه سال 1390 21:02
با هم بودن ملاک نیست ... با همه بودن ملاک نیست ... تنهایی یعنی من بدون او ... تنهایی یعنی تو بدون او ... تنهایی یعنی ما بدون او ... چرا می گوییم خدا تنهاست ... وقتی که بی او همه تنهایند؟ شاید چون تنهایی فقط برازنده اوست ... لا اله الا هو ...
-
لحظه های عروج ...
جمعه 16 اردیبهشتماه سال 1390 14:54
با دست های سرد نفسهای آخرم این واپسین تعلق خود را به این جهان ... برچشمهای منتظرت هدیه می کنم.... بر آن نگاه خسته ی بی تاب مهربان ... آری! تو ... مادرم... اندوه یک نگاه ... سردی اشک و ... آه ... بر چهره تکیده ی من پای می نهد ... دردی کمر شکن به تنم زخمه می زند براین شکسته ساز.... ازعالمی دگر ... گویی ترانه ای ز...
-
شعر های بی پناه
جمعه 16 اردیبهشتماه سال 1390 10:43
-
میدان
جمعه 16 اردیبهشتماه سال 1390 10:00
شهر قلب من فقط یک میدان دارد... میدان تو... هروز دورت می گردم ... پنج بار .... سعید پونکی
-
پرواز
جمعه 16 اردیبهشتماه سال 1390 09:55
-
رابطه موسیقی با افسردگی !
پنجشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1390 20:09
نتایج یک پژوهش جدید در ایالات متحده حاکی از آن است که زیاد موسیقی گوش کردن احتمال ابتلا به افسردگی را 8 برابر میکند و ممکن است این موضوع عامل افسردگی در بزرگسالان باشد. به گزارش "شهر"، محققان دانشکده پزشکی دانشگاه پیتزبرگ دریافتهاند که احتمال ابتلای افراد بزرگسال به بیماری افسردگی، بین افرادی که وقت بیشتری...
-
عذر خواهی ...
چهارشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1390 18:04
سلام . امروز یکی ازدوستان کامنتی کوتاه با چهار ، پنج کلمه برایم در قسمت نظرات قطعات گودری 3 گذاشت .... بدون منبع چرا؟ واقعا چرا؟ هر چند که جواب مفصلی خدمتشان نوشتم و چون آدرسی نگذاشته بودند آن را ... و نهایتا از ایشان عذر خواهی می کنم .اما تصمیم به حذف مطالب گرفتم .... کاش دوستانی که در فضای نت مطلب می گذاشتند سعه صدر...
-
مجنون نامه !
سهشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1390 18:39
آنوقتها مجنون ِ لیلی فرق می کرد... داغ دلش با بنده خیلی فرق می کرد... من از تمام نامرادیها گذشتم مجنونیم با ناز لیلی فرق می کرد!... آنوقتها مجنون کمی محجوب تر بود... لیلی قصه هم کمی مغرور تر بود... اینروزها دیگر حیایی هم نمانده ! گر مانده بود از هر نظر مطلوب تر بود... آنوقتها لیلی زمجنون قهر می کرد... شعر نمی آیم ......
-
صهبانا
دوشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1390 19:19
روزی کلاغ قلب من با سینه ام گفت در باز کن از این قفس رنجیده ام من در باز شد مرغک پرید و زود برگشت ... گفتا برون درد است ! اینجا بیمه ام من ... از آستان یار تا کوی غریبی ... تنها به میزان نمی! از راه مانده ... چشمان زیبایت که شبنم سود گردد تنها به قدر شبنمی از آه ! مانده ... در آسمان چشم تو مهتاب می شوم با بارش نگاه تو...